۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۰
بازدید:۷۱۲۶
صد آنلاین | پرونده قتل پسری ثروتمند که به دست مادر و دختر گروگانگیر کشته شده است، با مرگ قاتل اصلی وارد مرحله‌ای تازه شد.
کد خبر : ۷۰۷۹۷

 

به گزارش صد آنلاین، این پرونده از وقتی گشوده شد که مردی به ماموران پلیس خبر داد فرزند جوانش به نام آرش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. وقتی تحقیقات درباره این جوان آغاز شد، ماموران متوجه شدند او به خانواده‌اش گفته برای دیدار یکی از دوستانش می‌رود و زود برمی‌گردد، اما دیگر خبری از او نشده و تلفنش را هم جواب نمی‌دهد.

 

 

 

 

 

 


 

سرانجام فردی با خانواده آرش تماس گرفت و با ادعای ربودن آرش درخواست پول کرد. چند روز بعد از این حادثه، ماموران تکه‌های جسدی را در تهران پیدا کردند که بعد از جمع‌آوری آنها مشخص شد، جسد متعلق به آرش است. پلیس خط تلفن آرش را بررسی کرد و متوجه شد این جوان با دختری به نام کیانا ارتباط داشت. با شناسایی کیانا و بازداشت او مشخص شد این دختر و مادرش در قتل آرش دست داشتند.

کیانا به ماموران گفت: در دوردور‌های شبانه با مقتول آشنا شدم و با هم دوست شدیم. از آنجا که او پسر یکی از ثروتمندان شهر بود با مادرم نقشه کشیدیم تا او را گروگان بگیریم و در مقابل آزادی‌اش از خانواده‌اش اخاذی کنیم. با آرش تماس گرفتم و گفتم مادرم می‌خواهد او را ببیند و به خانه دعوتش کردم. وقتی آمد در نوشیدنی او مقداری داروی خواب‌آور ریختیم. مادرم کارت‌های بانکی او را خواست؛ اما آرش مقاومت کرد و بعد هم مادرم او را به قتل رساند.

مادر دختر جوان نیز در بازجویی‌ها گفت: قتل کار من بود و نقشه چنین کاری را خودم ریختم. دخترم گفته بود با مردی دوست شده که یک ماشین شاسی‌بلند و گران‌قیمت دارد. به دخترم گفتم او را به خانه بیاورد. بعد مسمومش کردیم و کارت عابربانکش را گرفتیم، اما او رمز را اشتباهی گفته بود و دلیل اصلی که باعث شد او را بکشیم همین رمز اشتباهی بود. وگرنه هدف اصلی ما رسیدن به ۵۰۰ میلیون تومان پول بود که خانواده‌اش در ازای آزادی او باید پرداخت می‌کردند. ما سه روز او را در خانه خود نگه داشتیم. دائم به او می‌گفتیم رمز کارتت را بگو؛ اما او نمی‌گفت. او را با اتوی داغ شکنجه‌اش کردیم، چون می‌خواستیم وادارش کنیم رمز را بگوید، اما نمی‌گفت. از طرف دیگر، خانواده‌اش نیز در پرداخت نیم میلیارد تومان پول تعلل می‌کردند و قصد داشتند با اطلاع به پلیس ما را پیدا کنند تا اینکه بالاخره عصبانی شدیم و با کشیدن کیسه پلاستیکی روی سرش او را خفه کردیم. بعد از سه روز وقتی دیدم جسد در حال متعفن‌شدن است، او را تکه‌تکه کردیم و در ادامه نیز تکه‌های جسد را بسته‌بندی کرده و داخل ساکی گذاشتیم و در جاده هراز رها کردیم و چاقو و ساطور را نیز در قلعه‌حسن‌خان انداختیم.

ماموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند این زن در شهر اصفهان هم تحت تعقیب است و در آنجا از مرد دیگری کلاهبرداری و به تهران فرار کرده بود.

پرونده پس از اعترافات متهمان و صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه این مادر و دختر خوانده شد سپس اولیای‌دم درخواست قصاص کردند.

در ادامه، دختر جوان پشت میز محاکمه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: از وقتی مادرم در جریان دوستی من با مقتول قرار گرفت از من خواست که او را به خانه ببرم. ما قبلا نیز با همین شیوه از یک مرد دیگر ۶۰ میلیون تومان اخاذی کرده بودیم. مادرم دائما در گوشم زمزمه می‌کرد که باید خانه بخریم و به پول نیاز داریم، برای همین این نقشه را کشید. من در این سه روز فقط دست‌وپای مقتول را بستم و حتی وقتی که کیسه پلاستیکی را مادرم برسرش کشید تا خفه‌اش کند، من آن را پاره کردم تا نفس بکشد، اما روز بعد دیدم مادرم گریه می‌کند، از او پرسیدم چه شده، گفت: پسر جوان فوت کرده است. آن لحظه بود که متوجه شدم مادرم با کیسه پلاستیکی او را کشته است.

دختر جوان در آخرین دفاع خود به قضات گفت: من قصد کشتن او را نداشتم و تنها انگیزه‌ام اخاذی بود.

پس از این اظهارات قضات با اعلام ختم جلسه برای صدور حکم وارد شور شدند و مادر را به قصاص و متهم ردیف دوم را به ۱۰ سال حبس محکوم کردند. این رأی مورد اعتراض طرفین پرونده قرار گرفت و دیوان عالی کشور رای صادره را نقض کرد. با توجه به نقض رأی، پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارسال شد و دختر جوان در شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.

در جلسه رسیدگی دخترجوان مدعی شد در قتل نقشی نداشته‌ است و گفت: مادرم مرتکب این قتل شد. او چند سال قبل نیز پدرم را کشت و ما رضایت دادیم. چون ترسیدیم آبرویمان برود. مادرم راحت آدم‌ها را به قتل می‌رساند.

بعد از گفته‌های این دختر دادگاه متهم را به 25 سال حبس محکوم کرد و رای صادره در دیوان عالی کشور به تایید رسید.

درحالیکه خانواده مقتول منتظر اجرای حکم قصاص بودند خبر رسید متهم اصلی پرونده در زندان به دلیل سکته قلبی جانش را از دست داده‌ است. به این ترتیب دیگر امکان قصاص وی وجود نداشت تا اینکه پدر مقتول درخواست دیه از بیت المال را مطرح کرد.

این پرونده در شعبه 9 دادگاه کیفری ‌استان تهران به جریان افتاد. پدر مقتول گفت: پسرم در ماه حرام کشته شد. قاتل او شناسایی شد و قبل از مجازات جنش را از دست داد اگر به موقع قصاص می‌شد من انتقام پسرم را گرفته بودم و حالا درخواست دیه از بیت المال دارم.

با پایان گفته‌های این مرد و با توجه به ادعای او درباره اینکه پسرش در ماه حرام کشته شده ‌است، دادگاه برای تصمیم گیری در این خصوص وارد شور شد.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینک کپی شد
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها