نکاتی در ذیل ایفاد میگردد که ابتدا خودتان (و همگان) باید در آنها تأمل داشته باشند، سپس در مقام پاسخگویی به دیگران، با زبان، لحن و بیانی که مفهوم و مُدرک آنان گردد، منتقل نمایند.
الف – دین اسلام، شامل "اصول و فروع" میباشد؛ که اصول آن مبانی نظری و اعتقادی، و فروعش احکام عملی است.
ب – مبانی نظری (اعتقادات)، اصولی است که باید به عقل تصدیق و به قلب فهم شود و قابل تقلید نمیباشند. به عنوان مثال اگر مدعی گفت (مثل ابن تیمیه و ...)، خدا جسم، چشم، دست و پا دارد، یا دیگری گفت که معاد و حساب و کتابی در کار نیست، یا دیگری گفت: خدا بندگانش را رها کرده و به خودشان واگذار نموده است و ...، قابل قبول عقل نمیباشد و قلب نیز این تحریفات را فهم نکرده و به آن ایمان نمیآورد. از این رو گفته شده که «اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نمیباشد».
اما، فروع دین که شامل قوانین و احکام در هر امری میباشد، یک علم تخصصی است، مانند حقوق در ادیان، مکاتب یا ملل دیگر. از این رو اگر کسی علاقه، ذوق و استعداد داشت، در این رشته به صورت تخصصی تحصیل مینماید، اما اگر نداشت، تقلید از متخصصِ واجدِ شرایط برای او جایز است و البته راه دیگری هم ندارد.
ج – یک تفاوت عمده در عرصه فقه و احکام، میان تشیع و تسنن وجود دارد و آن این که الحمدلله باب تفقه و اجتهاد در تشیع باز است، یعنی هر که بخواهد، میتواند در این رشته تحصیل نماید؛ اما متأسفانه باب اجتهاد را برای اهل سنّت، پس از چهارمین مجتهد، مسدود اعلام کردند. از این رو، دسترسی مردم عادی از اهل تسنن، به احکام همان چهار مجتهد بسیار سخت میباشد.
پس ما، رسالهی عملیه مجتهد زنده و معاصر را در اختیار داریم، اما آنها باید به فقه آن چهار نفر مراجعه کنند که کار بسیار دشواری میباشد. لذا مجبورند به همین که علمایشان میگویند، اکتفا کنند. پس باید همین کار را بکنند، مگر آن که بخواهند بروند در فقه تحصیل تخصصی نمایند.
آن چه مهم است بدانیم و بدان توجه داشته باشیم:
یک - نه تنها دین اسلام، بلکه هر مقوله و امری، اصول و فروع دارد. پس هیچ گاه نباید اصول را رها کرد و بر سر فروع، دچار چالش شد. البته نه این که فروع و احکام، کم ارزش باشند، بلکه منظور، توجه و بصیرت است. فرض کنید مسلمانی، خدا و معاد را فراموش کرده، یک بار هم قرآن را تلاوت ننموده، از اسلام هیچ نمیداند، بعد میآید راجع به بستن یا باز کردن دست در حال نماز، بحث و مجادله میکند!
دو – احکام نیز خودش اصول و فروع دارد. به عنوان مثال میگوییم «ارکان نماز». اصولش نیت – تکبیرة الاحرام (الله اکبر) – قیام – رکوع، سجده و ...، میباشد. حال شیعه و سنّی در کدام یک از این اصول اختلاف دارند؟! کدام یک در نمازهای یومیه پنجگانه، یا رکعات آن، یا تکبیر و قبلهی آن، یا وجوب وضو و غسل و مکان و لباس پاک برای ایستادن در محضر خدا، اختلاف نظر یا فتوا دارند؟
حال تمامی این مشترکات اصلی را رها کنیم، سپس بر سر سجده بر مُهر یا هر چیز دیگری، با هم اختلاف کرده و مقابل یک دیگر صفکِشی کنیم؟ خب، هر کس طبق احکام مذهبی خودش عمل کند.
اختلافات اساسی:
*- اختلافات اساسی ما مسلمانان، از همان ابتدا تا کنون، بر سر "اسلام حسینی (ع) و اسلام یزیدی"، یا به تعبیر امروزی «اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و اسلام امریکایی» میباشد. شیعه و سنّی هم ندارد؛ نه بر سر سجده کردن بر مُهر یا هر چیز دیگری.
*- اختلاف اساسی ما مسلمانان، از همان ابتدا تا کنون، بر سر اصل اساسی «ولایت پذیری» است، که آیا ولایت خدا و رسول او صلوات الله علیه و آله را برگزینیم، یا ولایت شیطان بزرگ و سایر شیاطین را گردن نهیم؟! نه بر سر این که دستمان هنگام نماز باز باشد، یا بسته!
*- اختلاف اساسی ما مسلمانان، از همان ابتدا تا کنون، بر سر اصل اساسی «اخوت و تعاون» در نیکی و عدم همیاری در کفر، شرک، نفاق، فسق، فجور و ظلم است. چنان که به مؤمنین فرمود:
«...وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ...» (المائده، 2)
ترجمه: و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد، و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد، و از خدا پروا كنيد كه خدا سختكيفر است.
نکته: در کجای فقه تشیع یا تسنن آمده است که یک عده فاسد، خودفروش و ذلیل، بر مکه و مدینه و سایر ممالک اسلامی حاکم شوند، نام اسلام و مسلمانی بر خود بگذارند، سپس در بندگی، بردگی و نوکری اجانب شیطان پرست، مسلمانان را مستقیم و غیر مستقیم قتل عام کنند و در جهت منافع امریکا، انگلیس و اسرائیل گام بردارند.
بعد ما را بازی دهند و بر سر این که کدام دسته روی مُهر سجده میکنند و کدام دسته دستشان را میبندند، مقابل هم قرار داده و به جان هم بیاندازند؟! این همان اسلامِ انگلیسی و امریکایی میباشد، حال خواه شیعه باشند یا سنّی، دستشان سر نماز باز باشد یا بسته.
احکام:
اختلاف اساسی ما مسلمانان امروز، احکام سیاسی، اجتماعی و اخلاقیِ اسلام عزیز است.
مگر احکام اسلام فقط طهارت، غسل، وضو، نماز، روزه و حج است؟ مگر "جهاد" یا "امر به معروف و نهی از منکر"، در تمامی مذاهب اسلامی (به غیر از وهابیت انگلیسی و فراماسونی)، از احکام اسلام نمیباشد و مگر اختلافی در اجرای آن وجود دارد. مثلاً گفته باشند که با دست بسته جهاد کنید؟!
آیا دستور «انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ - سبكبار و گرانبار (برایتان سخت باشد یا آسان)، بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد. اگر بدانيد، اين براى شما بهتر است / التوبة، 41» - از احکام الهی، قرآنی و اسلامی برای تمامی مسلمانان نمیباشد؟!
نتیجه:
پس بفرمایید، طبق احکام مذهبی خودتان عمل کنید، اما وقت بگذاریم برای خداشناسی، معاد شناسی، اسلام شناسی، قرآن شناسی، دوست و دشمن شناسی (تولا و تبری) – وقت بگذاریم برای این که ببینیم عوامل تفرقه و حتی دشمنی مسلمانان چیست و کدام است؟ آیا دست بستن یا نبستن سر نماز است، یا فتنههای انگلیسی و امریکایی از یک سو، و بیبصیرتی و تعصبات خشک از سوی دیگر؟
وقتمان را بگذاریم که ببینیم چه باید بکنیم؟ زمان ما، عصر گستره و کثرت مسلمانکُشی و نسلکُشی و بچهکُشی مسلمانان است و برای دشمنان ما نیز فرقی ندارد که کی شیعه است و کی سنّی؟ کی روی مُهر سجده میکند و کی روی فرش یا موکت؟ کی با دست بسته نماز میخواند و کی با دست باز؟
وقت بگذاریم برای پیدا کردن راهکارها و تحقق وحدت.
ایشون نمیگن که اختلاف داریم دلیل می پرسن اگر دلیلش رو می دونی بگو نمی دونی وقت بنده خداها رو نگیر
تربت سیدالشهدا
خاک
سنگ
گیاه ( چوب و برگ درخت)
کاغذ
سنگ آهک و سنگ گچ
گچ و آهک پخته و آجر و کوزه گلی