۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۰
بازدید:۴۶۰۵
صد آنلاین | خواستگار خشن که بعد از شنیدن جواب رد از دختر مورد علاقه‌اش پدر و مادر او را با گلوله کشته بود، به قصاص محکوم شد.
کد خبر : ۶۸۶۶۷

 

به گزارش صد آنلاین ، یک سال قبل خبر جنایت خونینی در کرج به ماموران پلیس داده شد. زوجی در خودروی شخصی‌شان مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌ بودند. بررسی‌های اولیه نشان داد، زن میانسال در دم فوت شده اما مرد هنوز زنده ‌است. بلافاصله مرد مجروح به بیمارستان انتقال یافت و تحقیقات برای مشخص شدن علت ماجرا آغاز شد.

در تحقیقات مشخص شد این زوج به نام‌های منوچهر و ژیلا از فاصله بسیار نزدیک در اتومبیل شخصی و در آستانه ورود به پارکینگ خانه مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کسی که این کار را کرده‌ قطعا از مدتی قبل این زن و شوهر را تحت نظر گرفته و کینه‌ای عمیق از آنها به دل داشته ‌است.

پلیس دریافت منوچهر و همسرش ژیلا دو فرزند به نام‌های آدرینا و آرش دارند که هر دو آنها بزرگسال هستند.

آدرینا به ماموران گفت پدر و مادرش دشمنی نداشتند و تنها کسی که این اواخر با آنها درگیری داشت، خواستگار او به نام ساسان بود.

آدرینا برای ماموران توضیح داد به خاطر پاسخ منفی که او و پدرش به ساسان دادند از سوی این پسر تهدید شده بودند.

این دختر جوان گفت: ما در شهریار زندگی می‌کردیم. ماه‌ها قبل در خیابان چرخ ماشینم پنچر شد و مرد جوان و خوش‌تیپی برای کمک آمد. او لاستیک ماشینم را عوض کرد و بعد شماره تماسش را به من داد و شماره مرا گرفت تا اگر کاری بود برایم انجام دهد. من هم برای تشکر از او گفتم هر کاری بتوانم برایش انجام می‌دهم. چند روز بعد ساسان به من زنگ زد و گفت که می‌خواهد با من بیشتر آشنا شود و من هم قبول کردم چون فکر می‌کردم آدم معقول و با شخصیت و مورد خوبی برای ازدواج است. پس از آن ارتباط ما بیشتر شد و عشقی میان ما شکل گرفت. ساسان گفت می‌خواهد از من خواستگاری کند و با پدر و مادرم آشنا شود. او به ما گفته ‌بود پدر و مادرش خیلی پیر هستند و کسی دیگر را ندارد که برای خواستگاری بیاورد. برای همین هم خودش به خواستگاری آمد. پدرم قبول کرد ما مدتی با هم رفت و آمد داشته‌ باشیم و صیغه‌ محرمیت هم بین ما خوانده شد. چند ماهی که گذشت متوجه رفتارهای عصبی و پرخاشگری‌های ساسان شدم؛ اما چیزی به خانواده‌ام نگفتم تا اینکه یکبار او مقابل پدرم پرخاشگری کرد. وقتی پدرم متوجه رفتارهای عصبی ساسان شد به من گفت این پسر به درد تو نمی‌خورد و زندگی شما با مشکل مواجه خواهد شد، به همین خاطر با توجه به اینکه مدت صیغه محرمیت هم تمام شده ‌بود، پدرم دیگر اجازه نداد ساسان سمتم بیاید و گفت پاسخش برای ازدواج ما منفی است. من هم حرف پدرم را گوش کردم.

دختر جوان در ادامه گفت: ارتباطم را با ساسان قطع کردم. او که همه چیز را از چشم پدرم می‌دید عصبانی شد و مدام مزاحم پدرم می‌شد. برایش پیام‌های تهدید آمیز می‌فرستاد و ما را تعقیب می‌کرد. تا اینکه پدرم تصمیم گرفت محل زندگی‌مان را عوض کند. ما از شهریار به  کرج آمدیم؛ اما ساسان عکس ماشین باربری را که اثاثیه را با آن برده ‌بودیم، برای پدرم فرستاد و عکس یک اسلحه فرستاد و پدرم را به این ترتیب تهدید می‌کرد. تنها کسی که ممکن است چنین بلایی سر پدر و مادرم آورده باشد ساسان است.

پلیس محل تردد ساسان را طی یک عملیات پیچیده پیدا و او را بازداشت کرد. این مرد جوان منکر تیراندازی شد تا اینکه  از بیمارستان خبر رسید، مرد میانسال نیز جان باخت.

ساسان که با اتهام دو قتل روبه‌رو بود، در هیچ مرحله‌ای از بازپرسی به قتل اعتراف نکرد و مدعی شد قتل پدر و مادر آدرینا ربطی به او ندارد؛ اما همه مدارک از جمله رد‌زدنی تلفن همراه، رفت وآمدهای ساسان و تهدیدهای او نشان می‌داد او مرتکب این قتل‌ها شده‌ است.

این در حالی بود که بازپرس متوجه شد، ساسان از ابتدا درباره زندگی‌اش به خانواده آدرینا دروغ گفته‌ است. او همسر و دو فرزند دارد و خانواده‌اش در شهرستان زندگی می‌کنند.

به این ترتیب کیفرخواست علیه ساسان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهم در شعبه 2 دادگاه کیفری ‌استان البرز پای میز محاکمه رفت.

در جلسه رسیدگی اولیای‌دم برای ساسان درخواست قصاص کردند و اعلام کردند حاضر به گذشت نیستند.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام را قبول نکرد و گفت: من چنین کاری نکردم و اتهام را قبول ندارم، من با این خانواده اختلاف داشتم و قبول دارم از سر عصبانیت هم حرف‌هایی زدم اما من قاتل نیستم و این اتهام را قبول ندارم.

او درباره اینکه چرا مقتولان را تعقیب و آنها را بارها تهدید کرده ‌است پاسخی نداد.

پس از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او هیات قضات شعبه 2دادگاه کیفری یک استان البرز وارد شور شدند و متهم را طی یک رای مستدل و مستند به قصاص محکوم کردند.

روابط احساسی بدون آگاهی کامل آسیب جدی دارد

امیر صادقی‌زاده، جرم‌شناس و وکیل دادگستری درباره علت وقوع چنین حوادثی گفت: در این پرونده آسیب اصلی در واقع نوع رابطه‌ای بوده که دختر خانواده با متهم برقرار کرده‌ است. او بدون اینکه با خواستگار و خانواده او آشنا شود و گفته‌های این پسر را حداقل صحت‌سنجی کند با او وارد یک رابطه عاطفی شده که صدمات سنگینی بر خانواده وارد کرده ‌است. متاسفانه برخی از دختران و پسران جوان سواد زندگی منطبق بر واقع بینی ندارند و همین سهل‌گیری در این مقوله اثرگذار، آسیب‌‌های سنگین و جبران ناپذیری به زندگی آنها وارد می‌کند.

وی گفت: باید توجه داشت که ازدواج با عاشق شدن تفاوت دارد، در ازدواج باید منطق بیشتر از احساس حاکم باشد، باید به اندازه کافی تحقیق انجام شود.همان جمله معروف عاقلانه زندگی کنید عاشقانه زندگی کنید چاره کار است‌.

نباید به خاطر خلاء‌های عاطفی و جنسی و دور از منطق وهوشیاری وارد رابطه‌ با آدم‌ها برای ازدواج شد. این آسان‌گیری از حیث شناخت و آگاهی دقیق آدم‌ها نسبت به یکدیگر در مقوله ازدواج؛ ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی از جمله طلاق است. در این پرونده می‌بینیم که متاسفانه پدر و مادر یک خانواده از بین رفته‌اند و فرزندان مردی هم در معرض از دست دادن پدرشان قرار دارند و دخترجوانی نیز آینده‌اش تباه شده ‌است برای اینکه قربانیان  این حادثه بر اساس احساس تصمیم گرفته‌اند. چرا باید یک دختر جوان آگاهی نداشته باشد که به خاطر یک لاستیک عوض کردن نباید با مردی وارد رابطه احساسی شود و باید چارچوب‌ها را در نظر داشته باشد. اینها مسایلی است که نیاز به آموزش گسترده در جامعه دارد و اگر هرچه زودتر این آموزش را آغاز نکنیم شرایط وخیم ‌خواهد شد.برای شناخت آدم‌ها برای ازدواج باید گام به گام پیش رفت نه اینکه از همان نخست همه چیز را با نگاه احساسی پیش برد.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینک کپی شد
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها