به گزارش صد آنلاین ، زمستان سال ۹۳ گزارش قتل دختر ۳۲ سالهای در یک خانه قدیمی در منطقه فلاح تهران به پلیس اعلام شد. پس از بررسیهای اولیه مشخص شد دختر جوان با پیچیدن شال بر دور گردنش خفه شده و به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات، برادر مقتول به مأموران گفت: من و مادر و خواهرم چند سالی است باهم زندگی میکنیم. روزی که خواهرم به قتل رسید من و مادرم برای انجام کاری به شهرستان رفته بودیم و او در خانه تنها بود چهار روز بعد وقتی به خانه برگشتیم با جسدش مواجه شدیم.
پس از آن مأموران دریافتند یک ساختمان نیمهساز در مجاورت خانه مقتول است که از روز قتل نگهبان ساختمان به نام رحیم نیز ناپدید شده است. با مشخص شدن این موضوع مأموران به ردیابی وی پرداختند و رحیم را در حالی که قصد داشت به صورت غیرقانونی از مرز تایباد از کشور خارج شود، بازداشت کردند.
متهم بعد از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: من به عنوان نگهبان ساختمان نیمهساز بودم از اتاقم همیشه این دختر را زیر نظر داشتم. تا اینکه روز حادثه متوجه شدم مادرو برادرش به مسافرت رفتهاند و او در خانه تنهاست. به همین خاطر وسوسه شدم تا به خانهشان بروم و سرقت کنم. ساعت ۲ نیمه شب بود که وارد خانهشان شدم، اما او بیدار شد و شروع به جیغ و داد کرد و من از ترس اینکه همسایهها متوجه شوند و پلیس دستگیرم کند او را خفه کردم و به اتاقم برگشتم و وسایلم را برداشتم و قصد داشتم به افغانستان برگردم که دستگیر شدم.
در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد که مقتول پیش از مرگ مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و پس از آن با فشار روی عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است. این گزارش احتمال آزار مقتول را از سوی متهم پررنگ کرد.
به این ترتیب متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من برای آزار مقتول به آنجا رفتم، اما او مقاومت کرد و من هم خفهاش کردم.
به دنبال اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات برای رحیم کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و از خود دفاع کرد. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و وی را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.
از آنجا که اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند اجرای حکم را پیگیری نکردند و رحیم بلاتکلیف در زندان ماند تا اینکه طی نامهای از قضات دادگاه کیفری یک استان تهران خواست یا او را اعدام کنند یا آزاد.
پس از این درخواست بار دیگر در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران جلسهای تشکیل شد.
دومین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه مادر مقتول ضمن تأکید بر اجرای حکم قصاص گفت: از وقتی این مرد دخترم را بیرحمانه کشت یک شب آرام نخوابیدم و فقط با قصاص او آرام میشوم، اما توان پرداخت تفاضل دیه را ندارم. به همین خاطر از قضات میخواهم با پرداخت تفاضل دیه از صندوق بیتالمال موافقت کنند تا قاتل دخترم اعدام شود. در پایان جلسه قضات از کارشناسان پزشکی قانونی خواستند اعلام کنند که آیا دختر جوان قبل از قتل مورد تعرض قرار گرفته یا خیر تا در صورت وقوع تعرض متهم را به قصاص و اعدام محکوم کنند، اما کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند، چون چهار روز پس از قتل، جسد به پزشکی قانونی منتقل شده بود امکان تشخیص این امر وجود نداشته بنابراین قضات دادگاه متهم را باردیگر به قصاص و ۹۹ ضربه شلاق محکوم کردند.
سومین جلسه دادگاه
در حالی که ۹ سال از زمان قتل گذشته و مرد زندانی همچنان در زندان بود بار دیگر درخواست تعیین تکلیف در پروندهاش را مطرح کرد و وقتی جلسه سوم در شعبه دهم دادگاه تشکیل شد وی گفت: در این ۹ سالی که در زندان بودم اولیای دم نتوانستند تفاضل دیه را پرداخت کنند و من بلاتکلیف در زندان ماندم. حالا از قضات میخواهم تا حداقل با قرار وثیقه از زندان آزاد شوم. در پایان جلسه قضات برای بررسی و اعلام نظر درباره این درخواست وارد شور شدند.