تا بوده ما از این نقطه ضعف فرهنگی درهر شغل و تخصصی ضربه خوردهایم، ایرانیها متاسفانه ارزش زیادی برای زمان قائل نیستند و این ویژگی فرهنگی همیشه و همه جا به ضرر ما میشود.
مدیران ما هم مثل سایرین خیلی برای زمان اهمیت قائل نمیشوند و در فوتبال همیشه چوب این مشکل را خورده و هرگز هم عبرت نگرفتهایم. هر وزیری که میآید، هر رئیس فدراسیون یا هر مدیرعامل باشگاه به خاطر اهمیت قائل نشدن برای زمان برنامهریزی درستی ندارد و با از دست دادن بهترین فرصتها نه فقط شانس انجام کار درست را از دست میدهد بلکه با دهها مشکل دیگر هم در ادامه روبرو میشود.
مثال میخواهید؟ همین شرایط فعلی دو قطب بزرگ فوتبال ایران را نگاه کنید؛ استقلال و پرسپولیس رقبای زیادی در مسیر قهرمانی در لیگ برتر دارند، رقبایی که خیلی از مواقع به اشتباه یا عمداً برای پوشش کم کاریها «پول» آنها به عنوان دلیلی برای برتری عنوان شده است، در حالی که اصل مسئله چیز دیگری است.
همین حالا سپاهان ۹ سال است که قهرمان لیگ برتر نشده و در تاریخ همین باشگاه نیز موارد بسیاری را سراغ داریم که مثل استقلال و پرسپولیس، چوب وقت ناشناسی را خوردند! یعنی این مشکل تنها مخصوص دو تیم بزرگ نیست اما آنها مثالهای خوبی برای تشریح پرونده هستند.
استقلال و پرسپولیس هواداران میلیونی دارند و در هر مسابقه و هر تورنمنتی باید برای بردن و قهرمانی به زمین بیایند، اما ببینید نقش تیم بیرون از زمین در اغلب موارد چقدر نادیده گرفته شده است.
تمام کارشناسان فوتبال در این اصل اتفاق نظر دارند که نیمی از راه قهرمانی در فصل نقل و انتقالات طی میشود و ببینید که همیشه دو پنجره نقل و انتقالات تابستانی و زمستانی برای پرسپولیس و استقلال از کمترین اهمیت برخوردارند!
خیلی وقتها مدیران این دو تیم در گذران روزمره کاری برای پرداخت بدهیها نکرده و پنجره دو تیم بسته بوده است. مواقعی هم که پنجره باز بوده، آنها پولی برای خرید جدید نداشتهاند و همین عدم جذب بازیکن مد نظر سرمربی، مهمترین دلیل اختلاف میان مربیان و مدیران این دو تیم شده است.
همین حالا که در نیم فصل لیگ بیست و سوم استقلال با ۳۲ امتیاز صدر نشین، سپاهان با ۳۱ امتیاز دوم و پرسپولیس با ۳۰ امتیاز سوم و این سه مدعیان اصلی قهرمانی به شمار میروند، ببینید که حال و روز استقلال و پرسپولیس چقدر با سپاهان متفاوت است.
سپاهان طی ۱۰ روز سه شکست متحمل شد و کلکسیونی از حاشیهها و جنجالها را در دور رفت تجربه کرد اما حتی با تغییر مدیرعامل، اجازه جدایی به سرمربی نداد و خیلی زود تکلیف لیست خروجی و بازیکنانی که برای تقویت باید خریداری شوند را مشخص کرد!
اما حالا به دو رقیبش نگاه کنید؛ اختلاف بین نکونام و خطیر دوباره علنی شده و مدیرعامل جوان استقلال همزمان باید در چند جبهه بجنگد! با آمدن وزیر جدید همه جا صحبت از رفتن خطیر بود و در پرونده اتهام جعل، یک عضو هیئت مدیره جدیترین شاکی مدیرعامل شد! عضوی که همین چند روز قبل با برگزاری مجمع از این جمع خارج و جای خود را به چهرهای داد که در ورزش ایران جایگاهی همتراز با وزیر ورزش دارد.
حالا سوال روز در خانواده آبی این شده که با آمدن آقا محمدی چه خواهد شد؟ استقلال قراردادها را کاهش داد و حالا سعید مهری رفته، جواد نکونام کلی بازیکن میخواهد و نام کسانی هم که باید جدا شوند سوژهای دیگر است و درخواست سایر باشگاهها برای بازیکنان این تیم معضلی دیگر!
در پرسپولیس هم که هر لحظه یک خبر میآید. تا قبل از فسخ رسمی گل محمدی احتمال رفتن درویش وجود داشت و همین حالا هم وجود دارد! درویش که خود نمیداند هست یا نیست، باید دنبال جانشین برای یحیی باشد و تجربه نشان می دهد که این اتفاقات تا آستانه شروع دور برگشت بازیها ادامه خواهد داشت! آن وقت پرسپولیس کی باید پول تهیه کند و به بازار برای خرید برود و تازه در آن صورت آیا بازیکنی مفید برای این تیم باقی خواهد ماند؟
میبینید که ریشه خیلی از مشکلات استقلال و پرسپولیس درون خانواده خود آنهاست و آدرس غلط دادن برای کارشکنی یا رقبا، تنها بهانه ای برای پوشاندن زخم اصلی است...