در بیانیه ششمین نشست مجمع همکاری عرب و روسیه در مراکش، کشورهای حوزه خلیج فارس و روسیه مجددا موضوع ادعای واهی مالکیت امارات را بر سر جزایر سهگانه با از طریق مذاکرات دوجانبه و با ارجاع به دیوان بینالمللی مطرح کردند. این در حالی است که ۱۶۴روز پیش، یعنی در ۲۱ تیر/ ۱۲ جولای، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با احضار سفیر روسیه در تهران، به بیانیه نشست وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و روسیه اعتراض کرد. باوجوداین مسکو بار دیگر در همراهی با کشورهای عربی، مالکیت ایران بر جزایر سهگانه را زیر سؤال برد. حمایت دوباره مسکو از ابوظبی و زیر سؤال بردن تمامیت ارضی ایران با واکنشهایی همراه بود. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در واکنش به بخشی از بیانیه ششمین نشست مجمع همکاری عرب و روسیه در مراکش، مطالب مندرج در این بیانیه درباره جزایر سهگانه ایرانی را بیاساس و مردود دانست و آن را محکوم و تأکید کرد که «جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک واقع در آبهای نیلگون خلیج فارس، تعلق ابدی به ایران داشته و جزء جداییناپذیر سرزمینی جمهوری اسلامی ایران است». به گفته کنعانی، «جمهوری اسلامی ایران موضوع تمامیت ارضی و حاکمیتی خود بر جزایر سهگانه را قابل مذاکره و گفتوگو ندانسته و هر ادعایی از هر طرف در این زمینه را مردود تلقی میکند و بههیچوجه از حقوق حاکمیتی و سرزمینی خود عدول نخواهد کرد». سخنگوی وزارت امور خارجه با تأکید بر سیاست تقویت روابط با همسایگان و لزوم احترام به اصل حسن همجواری اعلام کرد که «جمهوری اسلامی ایران از همه همسایگان شمالی و جنوبی خود میخواهد با مدنظر قراردادن ظرفیتهای بالفعل و بالقوه موجود در سطوح دوجانبه و منطقهای، در راستای تقویت مناسبات گام برداشته و از طرح و تکرار برخی ادعاهای مردود اجتناب کنند». کنعانی واکنشش را با بیان این جمله به پایان رساند که «جمهوری اسلامی ایران در حفظ تمامیت سرزمینی خود ذرهای تردید نخواهد داشت». علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب، نیز ضمن محکومکردن بیانیه نشست مراکش با حضور برخی کشورهای عربی و کارشناسان روسی، تأکید کرد که ایران اجازه دخالت در امور داخلی خود را به هیچ طرف خارجی نمیدهد. ولایتی در ادامه، مسکو را مخاطب قرار داد و افزود که «روابط استراتژیک و دوستانه ایران و روسیه بهآسانی به دست نیامده است و در این زمینه باید منافع دوجانبهای و منطقهای در نظر گرفته شود و در شرایطی که روسیه در شرایط پیچیده بینالمللی قرار دارد، اتخاذ بعضی از موضعگیریهای وزارت خارجه روسیه باعث تأسف است؛ هرچند که برخی فشارهای سیاسی بر روسیه در شرایط پیچیده فعلی موجب میشود که برای بهدستآوردن امتیازی کمارزش و دستنایافتنی نیز به اعتبار خود لطمه وارد کند». دراینبین حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، نیز با انتشار مطلبی در شبکه اجتماع ایکس به بیانیه پایانی نشست مراکش واکنش نشان داد و در یک کنایه سیاسی به تهران اینگونه نوشت که «وقتی همراهان رئیسجمهور ایران پلههای کاخ کرملین را میشمردند، عوامل پوتین پیشنویش بیانیه ضدایرانی جدیدی را در ابوظبی تهیه میکردند. این نمونه تازه سادهلوحی در سیاست خارجی ایران است». همین طعنه باعث شد که به سراغ این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی برویم و ارزیابی او را درباره چرایی حمایت مجدد مسکو از ادعای واهی ابوظبی برای مالکیت بر جزایر سهگانه و زیر سؤال بردن تمامیت ارضی ایران جویا شویم.
در میانه واکنشها به بیانیه ششمین نشست مجمع همکاری اعراب و روسیه و حمایت مجدد کرملین از ادعای واهی ابوظبی درباره مالکیت بر جزایر سهگانه به نظرم توییت روز پنجشنبه شما که با یک کنایه سیاسی همراه بود، دوباره لزوم بازنگری در سیات خارجی و مشخصا روابط با مسکو را گوشزد میکند. نوشتید که «وقتی همراهان رئیسجمهور ایران پلههای کاخ کرملین را میشمردند، عوامل پوتین پیشنویش بیانیه ضدایرانی جدیدی را در ابوظبی تهیه میکردند. این نمونه تازه سادهلوحی در سیاست خارجی ایران است»؛ اما آیا مسئولان اجرائی سیاست خارجی در تهران به کنایههای سیاسی شما و هشدارهای دیگرانی مانند حضرتعالی درباره بازنگری در مناسبات با پوتین توجه میکنند؟
سؤال خوبی را مطرح کردید. موضوع اصلا کنایه سیاسی من یا هشدارهایی که قبلتر درباره نوع روابط ایران با روسیه و شخص پوتین، بهویژه در سالهای اخیر ارائه شده بود، نیست.
پس موضوع چیست؟
موضوع لطمه این نوع روابط یک جانبه و نگاه از بالای مسکو به تهران است که بدونشک بزرگترین قربانی آن منافع ملی، امنیت ملی و بهتازگی تمامیت ارضی کشور است. وقتی روسیه در نشست تیرماه این ادعای واهی امارات متحده عربی برای مالکیت بر جزایر سهگانه ایرانی را تأیید کردند و در مقابل واکنش تند تهران را دیدند، بر حسب همان ادعای روابط راهبردی با ایران دیگر نباید این اقدام را تکرار میکردند؛ بنابراین تکرار این اقدام یک هشدار جدی را به مسئولان سیاست خارجی ایران میدهد که روسیه بهعمد و با آگاهی به حساسیتهای کشور درباره تمامیت ارضی باز هم در یک رفتار فرصتطلبانه، روابط خود را با ایران قربانی منافعش با کشورهای عربی و مشخصا امارات متحده عربی کرد. من در توییتم گفتم و نوشتم که وقتی اعضای دولت رئیسی و جریانهای رسانهای همسو داشتند، تعداد پلههایی را که مثلا پوتین برای بدرقه رئیسی طی کرده است، میشمردند و میگفتند که رئیسجمهور روسیه ۶۷ پله را برای بدرقه همتای ایرانی خود طی کرده است و این نشان از قدرت سیاست خارجی ایران دارد، درست همان زمان اعضای دولت پوتین در ابوظبی به دنبال تنظیم یک بیانیه ضدایرانی دیگر بودند که در مراکش منتشر شد. ما باید این موضوع را جدی بگیریم که تکرار تأیید روسیه بر ادعای واهی امارات درباره مالکیت بر جزایر سهگانه ایرانی میتواند به یک روند و رویه سیاسی و دیپلماتیک تبدیل شود و فشارها را بر تهران افزایش دهد. بههمیندلیل با کنایه یا بیکنایه، با هشدار یا بیهشدار واقعا جا دارد ایران یک بار برای همیشه به مناسبات سیاست خارجی خود تنوع ببخشد و همسویی و همراهی یکطرفه و نوعی انفعال دیپلماتیک در مقابل پوتین و روسها را مورد تجدید نظر قرار دهد.
من هم با نگاه کلان شما همعقیدهام؛ اما اجازه دهید از کلیات عبور کنیم و اینجا نگاه جزئیتری داشته باشیم. حضرتعالی و کسانی مانند شما همواره بر تنوعبخشی در روابط جمهوری اسلامی ایران و بازنگری در مناسبات با روسیه و پوتین تأکید دارید؛ اما حدود و ثغور و اقتضائات این بازنگری از نگاه شخص شما چیست؟ ایران چگونه میتواند در شرایط فعلی و همزمان با جنگ حماس و اسرائیل و جنگ اوکراین و میانه مناقشه هستهای ناگهان روابطش با مسکو را بازتعریف کند؟
باز هم نکته خوبی را مطرح کردید. من در سلسله مصاحبههایی که بهویژه در آستانه سفر دوم رئیسی به کرملین و دیدارش با پوتین انجام دادم، همچنین در مقالات و نوشتههایم، سعی داشتم چند معیار عینی را برای بازتعریف روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه عنوان کنم... .
باز هم یک نگاه کلی. به من مشخصا چند معیار مشخص ارائه دهید.
من در آن مصاحبهها یکی از مهمترین معیارها را بر این گذاشتم که رئیسی در دیدار با پوتین از او بخواهد که اگر بر ادعای خود مبنی بر راهبردیبودن روابط و مناسبات تهران - مسکو تأکید دارد، اجازه فروش و ارسال فناوری، تجهیزات، جنگافزارها و تسلیحات مدرن روسی به ایران را بدهد، از موشک گرفته تا جنگنده و...؛ همزمان رئیسی باید از پوتین بخواهد که اجازه شکلگیری روابط اقتصادی و تجاری استراتژیک، متناسب با شرایط امروز میان ایران و روسیه را از مقابله مشترک با تحریم تا حوزه انرژی و مسائل نفتی و گازی و همچنین تشکیل حوزههای مشترک سیاسی و دیپلماتیک برای برخورد با تهدیدات را بدهد. اینها خواستههایی بوده که من در مجموعه مصاحبهها و همچنین نوشتهها و مقالاتم بر آن تأکید داشتم که اگر پوتین مانند برخی از جریانهای اصولگرا و طیفهای رسانهای همسو واقعا اعتقاد دارند روابط تهران – مسکو، استراتژیک است، باید اجازه عملیاتیشدن این مسائل را بدهد. من از شما میپرسم آیا در تمام این سالها چنین درخواستهایی عملی شده است؟ خیر؛ چرا؟ چون من بارها گفتم که روسیه هیچگاه نگاه راهبردی به روابط خود با ایران ندارد؛ اگر کرملین و پوتین چنین نگاه استراتژیکی را در روابط با ایران برای خود قائل بودند، دوباره مسکو این جرئت و جسارت را به خود نمیداد که از ادعای واهی امارات متحده عربی درباره مالکیت بر جزایر سهگانه حمایت کند. واقعا مسکو بر این واقعیت اشراف دارد که ما به دلیل نوع رفتارهای غلط در سیاست خارجی و عدم تنوعبخشی در مناسبات منطقهای و فرامنطقهای خود تمام سرمایههای و فرصتهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری و اصطلاحا تمام تخممرغهای خود را در سبد روسیه و چین ریختهایم.
به همین دلیل تقریبا پوتین به یک نوع آسودگی خاطر در مقابل تهران رسیده است و میداند که ایران هیچگونه پتانسیلی برای تهدیدزایی در برابر روسیه ندارد. در چنین شرایطی دولت رئیسی به جای آنکه در دیدار خود با پوتین چنین تقاضاهایی را مطرح کند، هیئت همراه رئیسی در یک نگاه کاملا سطحی و سادهلوحانه تعداد پلههایی را شمردند که رئیسجمهور روسیه برای بدرقه همتای ایرانی خود طی کرده است. با چنین نگاه بهشدت ناکارآمدی است که ما در سیاست خارجی خود با این اتفاقات مواجه میشویم و همهچیز را در شعار و مسائل سطحی و پیش پا افتاده تعریف و ترسیم میکنیم؛ یعنی سطح توقعات و انتظارات ما از یک رابطه راهبردی همین است که مثلا پوتین ۶۷ پله کاخ کرملین را برای بدرقه رئیسی طی کرده است. طبیعی است وقتی رابطه راهبردی اینگونه تعریف میشود، مسکو هم نگرانی از بابت تهران نخواهد داشت. مسکو میداند که ایران با این تلقی و ارزیابی از سیاست خارجی هیچگاه نمیتواند دست به اقدامی برای تهدیدزایی در برابر روسها بزند.
متأسفانه در ایران طیفی در روند اجرائی سیاست خارجیها حضور دارد که نگاه غالبش، برتری شعار بر عمل است و تأسف بیشتر اینجاست که خودشان، شعارهای خودشان را هم باور کردهاند. در این شرایط است که کشور کوچکی مانند امارات متحده عربی همین چند هفته پیش بود که بیشتر سران و مقامات جهان را در دوبی تحت عنوان نشست آب و هوایی «28COP» جمع کرد و اتفاقا مسکو همانگونه عمل کرد که ابوظبی خواست. چون امارتیها به خوبی میدانند در عرصه سیاست خارجی چگونه عمل کنند که بتوانند حتی بازیگران بهاصطلاح ابرقدرتی مانند روسیه را هم در مسیر و ریلگذاری خود پیش ببرند.
حال با این ارزیابی شما به نکته مهمی بازگردیم که پیشتر در گفتوگو با «شرق» طرح کردید؛ تلاش ابوظبی برای استفاده از ظرفیت کشورهای عضو شورای امنیت و دارای حق وتو یعنی چین و روسیه بر سر ادعای مالکیت در قبال جزایر سهگانه و بهخصوص جزیره ابوموسی در قالب رأی مشورتی این شورا (امنیت) با تمسک به «بند اول ماده ۹۶» و «بند دوم ماده ۹۴» منشور ملل متحد است. آیا تکرار این دست بیانیهها بدون جدیگرفتن آن از سوی تهران میتواند سناریوهای دیگری را رقم بزند؟
من گفتم و دوباره هم تکرار میکنم که بازیگر و کشور کوچکی مانند امارات متحده عربی با سیاست خارجی که در پیش گرفته، عملا به دنبال ایجاد ادبیاتی است که یک سر آن به شورای امنیت میرسد و سر دیگر آن به دیوان بینالمللی دادگستری لاهه میرسد؛ یعنی ابوظبی سعی دارد موضوع ادعای مالکیت خود بر جزایر سهگانه کاملا ایرانی را به یک مناقشه بینالمللی تبدیل کند؛ بنابراین من معتقدم جمهوری اسلامی ایران برای توقف این روند امارات متحده عربی نیازمند یک پاسخگویی جدی است و در این میان قطعا برای آنکه بتوانیم ظرفیت و توان خود را برای پاسخگویی بالا ببریم، نخستین گام آن است که مانند روسیه رفتار کنیم و دست به یک تنوعبخشی در مناسبات منطقهای و فرامطقهای خود بزنیم. باید یک بار برای همیشه این تابوها در سیاست خارجی ایران شکسته شود؛ مذاکره مستقیم با آمریکا، ارتقای روابط با اروپاییها و تعمیق مناسبات با همه کشورها بدون رنگ و بوی سیاسی و ادبیات بلوک شرق و غرب واقعا باید در دستور کار سیاست خارجی قرار بگیرد.
من در مصاحبه قبلی با شما و روزنامه «شرق» به این نکته مهم اشاره کردم که ایران متناسب با اقتضائات کنونی سیاست خارجی حتی باید از ارتقای روابط و مناسبات با بازیگران «میکرو» هم استفاده کند، چون اکنون کسی مانند ایلان ماسک به عنوان یک فرد، ظرفیت و پتانسیل یک کشور را دارد؛ کمااینکه چینیها علاقه بهمراتب بیشتری برای ارتقای روابط خود با ایلان ماسک به جای تعمیق مناسبات با دولت آمریکا دارند. فراموش نکنیم در همین بحبوحه جنگ حماس و اسرائیل، فلسطین اشغالی میزبان ایلان ماسک بود. حال در چنین شرایطی شما به وضعیت کنونی سیاست خارجی ایران نگاه کنید. بر اساس یک ادبیات مربوط به جنگ سرد که هیچگونه ارتباطی با فضای کنونی در عرصه روابط بینالمللی، سیاست خارجی و دیپلماسی ندارد، خود را به چند کشور و مشخصا چین و روسیه محدود کردهایم و عملا تمام ظرفیتها و پتانسیلهای اقتصادی و تجاری کشور را به محاق بردهایم.
با این ظرفیت و امتیاز بیبدیل ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک اکنون متأسفانه در سایه ریلگذاری غلط در سیاست خارجی به جایی رسیدهایم که تمام کریدورهایی که باید از خاک ایران رد شوند، ایران را دور میزنند و از شمال و جنوب کشور رد میشوند. بدیهی است که در چنین شرایطی به سمتی برویم که دیگر ایران جذابیتی برای کشورها نداشته باشد. در این شرایط حتی چین و روسیه هم جذابیتی برای برقراری روابط راهبردی با ایران قائل نخواهند بود؛ بله این ادعا را مطرح میکنند تا کماکان تهران را در جبهه خود علیه غربیها نگه دارند، کما اینکه روسیه در منازعه تجاوز خود به خاک اوکراین بهگونهای رفتار کرد تا نهایتا ایران شریک جرم و شریک تحریم روسیه در جنگ با اوکراینیها باشد و از همه مهمتر احیای برجام قربانی منافع و امیال پوتین در تجاوز به خاک اوکراین شد./شرق