سارق مسلح فراری که با همدستی دوستش از 25 نفر گوشی تلفن همراه سرقت کرده بود پس از محاکمه غیابی در دادگاه کیفری به 17 سال حبس و 74 ضربه شلاق و همدستش نیز به 15 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد.
رسیدگی به این پرونده از سال 1400 با حضور زن جوانی در اداره پلیس آغاز شد. وی مدعی بود وقتی میخواسته با تلفن همراهش صحبت کند دو پسر جوان در محدوده خانی آباد سوار بر یک موتورسیکلت تلفن همراهش را که به تازگی خریده بود سرقت و فرار کردند. یک روز بعد مردی هراسان به اداره پلیس رفت و اظهار کرد که از سوی دو سارق تلفن همراهش به سرقت رفته است. در طول کمتر از 4 ماه تعداد شکایتهای مشابه در یک محدوده خاص به 25 نفر رسید و مأموران اداره آگاهی به این نتیجه رسیدند که سرقت تلفنهای همراه سریالی و توسط همان دو پسر جوان صورت گرفته است. در حالی که مأموران شناسایی و دستگیری دو سارق مسلح را در دستور کار قرار داده بودند مأموران انتظامات بازار مبل ایران از دستگیری یک سارق خبر دادند. پس از حضور مأموران در محل و بررسیهای اولیه مشخص شد که دو پسر جوان در حین سرقت تلفن همراه با مالباخته درگیر شدهاند و یکی از سارقان با قمه مالباخته را به شدت مجروح کرده و پس از آن متواری شده است. در ادامه سارق به نام خسرو که توسط انتظامات مرکز تجاری دستگیر شده بود به مأموران تحویل داده شد و وی پس از انتقال به اداره آگاهی به سرقت و همدستی با دوستش ناصر اعتراف کرد. بعد از بازجوییها پلیس با دعوت از مالباختگان و مواجهه حضوری با سارق مطمئن شدند که خسرو یکی از دو سارقی است که در تعقیب وی بودند. هرچند همدست این متهم دستگیر نشده بود اما پس از تکمیل تحقیقات برای هر دو متهم به اتهام سرقت مسلحانه کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه شاکیهای پرونده یک به یک به جایگاه رفتند و درباره ماجرای سرقت تلفن همراهشان توضیح دادند و در پاسخ به سؤال قاضی که آیا اطمینان دارید که سارق شما همین متهم است همگی اظهار داشتند در سرقت گوشی تلفن آنها این متهم و همدستش با هم بودهاند و برخی هم تأکید کردند فیلم دوربین مداربسته زمان سرقت را که تصویر متهم در آن مشخص است به اداره آگاهی تحویل دادهاند. سپس خسرو به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من غیر از 2 سرقتی که ظرف 10 دقیقه در محدوده بازار موبایل انجام دادیم اتهامم را قبول ندارم. من سارق نیستم و آن روز هم تحت تأثیر مصرف حشیش این کار را کردم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که اگر اتهامت را قبول نداری چطور اعتراف به سرقت کردی، گفت: در مرحله بازجویی تحت فشار ناچار به اعتراف شدم وگرنه من چنین کاری انجام نداده ام. اگر من 25 گوشی گرانبها را سرقت کردهام چرا یک هزار تومانی پول ندارم. ناصر من را بدبخت کرد. من میدانستم که او سارق است و نباید با او ارتباط برقرار میکردم، چرا که ناخواسته من را وارد کاری کرد که آبرویم رفت و زندگیام خراب شد. آن روز هم که دستگیر شدیم من تا خواستم یک گوشی را سرقت کنم مالباخته دستم را گرفت و دوستانش به شدت کتکم زدند. قاضی پرسید: چه کسی مالباخته را با قمه مجروح کرد؟ متهم جواب داد: ناصر با قمه زد و فرار کرد و من گیر افتادم حالا هم باید تاوان سرقتهایی را که نکردهام پس بدهم. بعد از اظهارات متهم، وکیل او به جایگاه رفت و گفت: من از قضات دادگاه میخواهم به خاطر همکاری موکلم با پلیس و نداشتن سوء سابقه کیفری تا حد امکان در صدور رأی تخفیف قائل شوند. ضمن اینکه موکلم در هیچ مرحلهای از رسیدگی به پرونده نه اعترافی مبنی بر داشتن سلاح داشته و نه از سلاحی استفاده کرده از اینرو درخواست میکنم عنوان اتهامی سرقت مسلحانه را برای موکلم تغییر دهید. پس از پایان اظهارات وکیل متهم، قضات بر اساس مدارک موجود در پرونده، فیلمهای دوربین مداربسته و اظهارات شهود و مالباختگان، برای سارق متواری بهعنوان متهم ردیف اول 17 سال حبس و 74 ضربه شلاق حکم غیابی صادر و سارق حاضر در دادگاه را به 15 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کردند.