نویسنده: بلال صائب
اگرچه روابط دوجانبه ایالات متحده امریکا و عربستان سعودی در حال بهبود است، ابهامات و ماهیت معامله گونه پیمان نفت در برابر امنیت 1945 بی اعتمادی و تنش های متقابل را موجب شده است. به هر حال، تلاش برای رفع یا تثبیت رابطه یک مسئولیت مشترک است و عربستان به نوبه خود، باید تلاش جدی و قابل اثبات را برای رفع نگرانی های مشروع امریکا از جمله حقوق بشر، سیاست تولید نفت، مراودات امنیتی با پکن و جنگ در یمن، انجام دهد.
در همین حال، امریکا باید چارچوب امنیتی خود را با این پادشاهی بازسازی و آن را در برابر تهدیدات چندوجهی ناشی از ایران کارآمدتر کند. عامل امنیتی در روابط میان امریکا و عربستان – اگرچه یکی از ارکان کلیدی آن است – مورد تحلیل قرار نگرفته و حتی با سوء برداشت مواجه شده است.
از نظر سعودی ها، حفاظت و حمایت خارجی بزرگترین دغدغه اصلی آنها در روابط با واشنگتن است. بنابراین، درک کاملتر این نگرانی و مهمتر از آن، چگونگی توجه به آن، می تواند در خدمت اهداف امریکا باشد.
در حالی که میان مقامات و ناظران آمریکا و عربستان در لزوم ارتقای بیشتر روابط دفاعی دو کشور اجماع وجود دارد، هیچ بحث جدی در مورد چگونگی دستیابی به این امر در سطح راهبردی تر، دیده نمی شود.
زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن و ریاض روابط امنیتی خود را مطابق با اولویت های تازه ژئوپلیتیکی امریکا و الزامات دفاعی تازه عربستان، تنظیم کنند.
یکی از مهم ترین اولویت ها و چالش های واشنگتن در عربستان سعودی کمک به پادشاهی برای تامین امنیت خود است. دکترین کارتر 1980 در زمان صدور خود بسیار مهم بود، اما مفهومی ناقص برای همکاری امنیتی آینده میان امریکا و عربستان دارد، زیرا همچنان یک خیابان یک طرفه است.
عربستان با وجود کاهش اعتقاد به تمایل آمریکا برای محافظت از آن، همچنان برای افزایش مشارکت امنیتی با امریکا ارزش قائل است.
روابط دیپلماتیک امریکا و عربستان به سال 1933 بازمی گردد، ولی در سال 1945 با دیدار مخفی فرانکلین روزولت و ملک عبدالعزیز در رزمناو امریکا در کانال سوئز، هر چه بیشتر تقویت شد. آشکارترین ابراز حمایت امنیتی امریکا از عربستان سعودی (و سایر کشورهای عربی خلیج فارس) تنها سه دهه و نیم بعد از طریق دکترین کارتر رخ داد. جیمی کارتر که نگران تهاجم احتمالی اتحاد شوروی به خلیج نفت خیز فارس پس از حمله آن به افغانستان در سال 1979 بود، در 23 ژانویه 1980 در سخنرانی خود اعلام کرد که امریکا در صورت لزوم از منابع نظامی خود برای حفظ منافع آمریکا استفاده خواهد کرد.
بزرگترین آزمون دکترین کارتر در ماه اوت 1990 و زمانی بود که صدام حسین کویت را تصرف کند. امریکا از آن جهت تصمیم به مداخله گرفت که دریافت خطر اجازه دادن به دیکتاتور عراق برای تسلط بر منابع عظیم انرژی خلیج فارس بسیار زیاد است. سعودی ها در این تصمیم گیری واشنگتن مشارکت داشتند. برای امریکا، تامین امنیت عربستان سعودی و آزادسازی کویت در خدمت هدف راهبردی گسترده تری از جمله حفظ نظم منطقه ای این دوست امریکا بود. به بیان کمتر دیپلماتیک، ایالات متحده هیچ وابستگی یا تعهد قانونی خاصی در قبال سعودی ها یا کویتی ها نداشت. اگر صدام اهداف کمتر حداکثری را انتخاب و اقدامات کمتر افراطی را دنبال می کرد شاید واشنگتن به این شدت مداخله یا حتی از زور استفاده نمی کرد.
علت این که من این سناریوی فرضی را مطرح میکنم این است که عربستان در سال 1996 در وضعیت مشابهی قرار گرفت که در سال 2019 مهلک تر شد. در سال 1996، عوامل سعودی که ادعا شد توسط حزبالله لبنان آموزش دیده بودند و برای ایرانیها کار میکردند، مجتمع مسکونی الخبر را منفجر کردند که به کشته شدن 19 نفر از کارکنان نیروی هوایی آمریکایی و زخمی شدن صدها نفر دیگر از جمله شهروندان سعودی منجر شد. بیل کلینتون تصمیم گرفت که علیه ایرانیها وارد عمل نشود. سعودی ها نه انتظار داشتند و نه می خواستند که امریکا وارد جنگ شود.
البته، میان امنیت فیزیکی عربستان سعودی (یا هر شریک دیگر) و منافع امریکا ارتباط وجود دارد. به عنوان مثال، اگر سعودیها نتوانند به علت ضربه ایران به زیرساختهای آن، به اندازه کافی نفت پمپاژ کنند این موضوع بر منافع انرژی امریکا و اقتصاد آن تأثیر میگذارد. اما این رابطه مستقیم نیست و موارد احتمالی پیچیده در آن نقش دارد. ایرانی ها می توانند از اشکال مختلف خشونت در سطوح پایین تر علیه عربستان در تعقیب اهداف خود استفاده و در نتیجه، سیاست امنیتی ایالات متحده را نمایان تر کنند.
حملات ایران به عربستان یک سوال کلیدی را در رابطه با آینده روابط امنیتی امریکا و عربستان ایجاد می کند: در یک محیط راهبردی که در آن تهدید امنیت عربستان – در درجه اول توسط ایران و عوامل نیابتی منطقه ای آن – بسیار پیچیده تر از گذشته است و در جایی که منافع امریکا در خاورمیانه و اولویت ها آن در سراسر جهان به طور قابل توجهی تغییر کرده، چه چیزی از دکترین کارتر باقی مانده است؟
این تردید وجود دارد که امریکا روابط امنیتی خود با عربستان را به یک اتحاد ارتقا دهد. در میان مردم آمریکا و اکثر نخبگان آمریکایی هیچ تمایلی برای ایجاد یک اتحاد رسمی با سلطنت مطلقه ای مانند عربستان سعودی وجود ندارد.
امریکا در زمانی که تمرکزش بر جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک قدرت سلطه در آسیاست، به سادگی نمی تواند با همه یا حتی برخی از این کشورها اتحاد برقرار کند و منابع نظامی بیشتری را به خاورمیانه اختصاص دهد.
مارتین ایندایک و استیون کوک در گزارشی، مورد قانعکنندهای را برای پیمان راهبردی تازه و گسترده میان امریکا و عربستان سعودی مطرح میکنند که به موجب آن، امریکا به تقویت روابط دفاعی با عربستان متعهد میشود و در مقابل، پادشاهی به همکاری در زمینه اصلاحات داخلی، حقوق بشر، سیاست نفتی، جنگ در یمن و عادی سازی روابط با اسرائیل متمایل خواهد شد. این نویسندگان استدلال می کنند که قدرت، نزدیکی و تکامل روابط دفاعی امریکا و عربستان سعودی به سطح همکاری واشنگتن از ریاض در مورد این موضوعات بستگی دارد. ایندایک و کوک توصیه میکنند که امریکا بر دکترین کارتر تأکید کند، یک توافق چارچوب استراتژیک ایجاد و مکانیسمهای مشورتی رسمی، تمرینهای نظامی مشترک، دفاع یکپارچه، و دیگر مظاهر قدرت سخت تعهد آمریکا به امنیت عربستان را ایجاد کند. آنها می افزایند که سیاست انعطاف پذیرتر فروش تسلیحات امریکا به عربستان توصیه می شود.
همکاری امنیتی امریکا در عربستان، خاورمیانه و احتمالاً نقاط دیگر باید تکامل یابد و از نظر اهداف، بلندپروازانه تر شود. دیگر برای واشنگتن کافی نیست که از این ابزار حیاتی برای دسترسی نظامی و پایگاه در منطقه، فروش تسلیحات، توسعه روابط سیاسی با رهبری محلی، یا حفظ توافقات صلح اعراب و اسرائیل استفاده کند. امروز، همکاری امنیتی امریکا، طبق تعریف خود وزارت دفاع، باید به دنبال ایجاد انگیزه موثرتر و توانمندسازی شرکای منطقه ای برای تامین امنیت خود باشد و در صورت لزوم، در عملیات مشترک مشترک به رهبری امریکا در تعقیب منافع امنیت جمعی شرکت کنند.
عربستان سعودی به امریکا به عنوان بزرگترین و مهمترین تامین کننده امنیت و تسلیحات خود نیاز دارد. امریکا نیز به عربستان سعودی نیاز دارد، زیرا تا زمانی که ایران به برنامه هسته ای مشکوک خود از نگاه غرب و امریکا، ادامه دهد و تهدیدگر باشد، این احتمال وجود دارد که امریکا مجبور شود دوباره در منطقه بجنگد. با این حال، تفاوت اساسی در جنگ احتمالی بعدی این است که واشنگتن نمی خواهد به تنهایی بجنگد و به متحد منطقه ای خود نیاز دارد.
توجه به مدیریت دفاعی سعودی برای مدیریت، بکارگیری و حفظ آن تسلیحات حیاتی است. در واقع، مقامات امریکا و عربستان سعودی بر دستیابی و آموزش تجهیزات آمریکایی تمرکز کرده اند. این همکاری امنیتی تاکتیکی و عملیاتی امریکا به عربستان سعودی منحصر نیست. این همان کاری است که امریکا به مدت 20 سال در افغانستان انجام داد و در سراسر خاورمیانه و سایر مناطق در حال توسعه انجام داده است. این یک دستورالعمل برای شکست با هر شریکی است که ابتدایی ترین ظرفیت دفاعی را ندارد.
سعودی ها باید توانایی هایی برای اتخاذ راهبرد، سازماندهی وظایف، برنامه ریزی و مدیریت داشته باشند که همه اینها به سرمایه گذاری در ساختن نهادهای دفاعی در حوزه های متعدد، از جمله دکترین، برنامه ریزی، مدیریت منابع و توسعه سرمایه انسانی نیاز دارد.
عملیات توفان صحرا بی شک لحظه ای تعیین کننده در روابط امنیتی امریکا و عربستان بود و تا به امروز، رهبران دو کشور سالگرد روابط تاریخی میان خود را با نمایش کلیپ هایی از نیروهای آمریکایی که امنیت عربستان و کویت را تضمین می کنند، جشن می گیرند ولی، این موضوع به سه دهه پیش مربوط بود و در دوره ای بسیار متفاوت در سیاست خارجی امریکا و در یک زمینه منطقه ای و بین المللی بسیار متفاوت روی داد. از آن زمان، منافع واشگتن در منطقه به طور قابل توجهی تغییر کرده و تهدیدهایی برای این منافع وجود دارد و اگر خروج این کشور از افغانستان در اوت 2021 نشانه ای باشد، تمایل آمریکا برای جنگ دوباره در خاورمیانه از بین رفته است.
یکی از مهم ترین اولویت ها و چالش های واشنگتن در عربستان کمک به پادشاهی برای تامین امنیت خود است. هرچه عربستان سعودی بهتر بتواند در برابر حمله احتمالی ایران از خود دفاع کند، امریکا کمتر باید در این ماموریت ها مشارکت داشته باشد، بنابراین این فرصت را به آن می دهد تا بیشتر منابع نظامی خود در منطقه را به اقیانوس هند و اقیانوس آرام منتقل کند.
کمک به سعودی ها برای رسیدن به این اهداف مستلزم نگاهی اساسی به همکاری امنیتی با امریکا و کمک های نظامی و برنامه آموزشی در این پادشاهی است. مسلح کردن سعودی ها و آموزش آنها در مورد چگونگی تیراندازی مهم است، اما کافی نیست. امریکا باید به سعودی ها کمک کند تا توجه بیشتری به ساختار دفاعی داشته باشند و روی آن سرمایه گذاری کنند.
منبع: اندیشکده موسسه خاورمیانه (ام ای آی)
21111aqe