به گزارش صد آنلاین ، با گذشت نزدیک به بیست روز از عملیات طوفان الاقصی و حمله اسراییل به نوار غزه که کماکان ادامه دارد و تاکنون جان بیش از چهارهزار نفر را گرفته، تحلیلهای گوناگونی از سوی اندیشمندان حوزه بین الملل ارائه شده است.
توماس فریدمن تحلیلگر ارشد آمریکایی در گفتوگو با فرید زکریا در سی انان گفت: در کوتاه مدت جنگ بین حماس و اسرائیل عادی سازی روابط میان عربستان و اسرائیل را غیرممکن میکند. البته میدانم که اگر ایران مشوق حمله حماس نبوده، اما بزرگترین ذینفع آن است.
فریدمن عنوان کرد: آخرین چیزی که ایران نمی خواست ائتلاف راهبردی میان آمریکا، عربستان و اسرائیل برای ایجاد توازن راهبردی در برابر تهران بود؛ اما این جنگ فعلا عادی سازی روابط را ناممکن کرده است.
روزنامه نیویورک تایمز هم در یادداشتی که از سوی توماس فریدمن به نگارش درآمده، تصور یکسره کردن کار مقاومت فلسطین در غزه را اشتباه نامید و نوشت: اسرائیلیها خواستار شکست دادن حماس و رفع تهدید غزه با تعبیر «یک بار برای همیشه» هستند. این خطرناکترین جمله است. واقعیت آن است که تمام جنبشهای اسلام گرا و شبهنظامی از طالبان گرفته تا حماس، جهاد اسلامی فلسطین، حزبالله لبنان و انصارالله در یمن همگی ریشههای عمیق فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی در جوامع خود دارند. آنها به منابع بیپایانی از جوانان برای بسیجگری دسترسی دارند. به همین علت هم هست که هیچ یک از این جنبشها یک بار برای همیشه حذف نشدهاند. اشغال دوباره غزه اشتباهی بزرگ برای اسرائیل خواهد بود. چنین اقدامی میتواند شکست تاکتیکی تحقیرآمیز اسرائیل از حماس را به دنبال داشته باشد و برای اسرائیل به یک بحران استراتژیک در بلندمدت تبدیل شود. این میتواند اسرائیل را به دام بیندازد، آمریکا را وارد جنگ دیگری در خاورمیانه کند و مهمترین منافع حال حاضر سیاست خارجی آمریکا را تضعیف کند: کمک به اوکراین برای جدا شدن از روسیه به منظور پیوستن به غرب، مهار چین و شکل دادن به یک بلوک طرفدار آمریکا که عربستان سعودی و مصر و سایر کشورهای عربی در کنار اسرائیل را شامل میشود و بتواند توازن قوا را در برابر ایران ایجاد کند.
جان مرشمایر استاد برجسته روابط بینالملل در گفت وگویی به تحلیل پیامدهای منطقه ای و جهانی جنگ در فلسطین، نگاه اسرائیل به حماس به ویژه ریشه حمایت نتانیاهو از این گروه و جنگ اوکراین پرداخته است. او در این گفتگو در شبکه تلویزیونی فاکس نیوز توضیح داده: دریافت من این است که اسرائیلیها منتظر یک حمله در آینده نزدیک بودند. این واقعیت که حماس به اسرائیل حمله کرد فینفسه جای تعجبی ندارد. در حقیقت حماس طی دو دهه گذشته در موقعیتهای مختلفی به اسرائیل حمله کرده است، پس این موضوع چندان جای شگفتی نیست.
مرشمایر در ادامه گفت: به نظرم شگفتی این حمله در دامنه و طبیعت آن است. اسرائیلیها اصلاً انتظار نداشتند که حماس بتواند عملیاتی را در چنین وسعتی انجام دهد و این حجم از مرگ و ویرانی را به اسرائیل وارد کند. آنها کاملاً شوکه شدند و حقیقت این است که تقریباً برای هر کسی که این نزاع را دنبال میکند تکاندهنده بود. پس شگفتی بزرگ این نیست که به اسرائیل حمله شد، بلکه شگفتی بزرگ، طبیعت حمله است. در ضمن، آنها اصلاً آماده نبودند، تردیدی نیست، آنها واقعاً غافلگیر شدند.
او ادامه داد: به نظرم مشابه جنگ ۱۹۷۳ است زمانی که گُلدا مئیر نخستوزیر اسرائیل بود و اسرائیل مانند اکنون، شگفتزده شد. گُلدا مئیر در کوتاهمدت جان سالم به در برد، زیرا در کوتاهمدت، شاهد اثر اتحاد حول پرچم هستید و او مانند وضع کنونیِ نتانیاهو از چنین چیزی بهرهمند شد، اما هنگامی که اوضاع فروکش کند و به پایان نزدیک شود اتهامزنیها آغاز خواهد شد و همانطور که گفتید، بهسختی میتوان تصور کرد که نتانیاهو جان سالم به در ببرد.
مارتین ایندیک عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا نیز در مصاحبه ای با فارن افرز به تحلیل تحولات اخیر در سرزمین های اشغالی پرداخته است. او در بخشی از این مصاحبه گفته: در طرف اسراییلی، این یک ناکامی سیستمی کامل بود. اسراییلی ها به این عادت کرده بودند که با استفاده از ابزارهای پیچیده جاسوسی شان، دقیقا و با جزییات بدانند فلسطینی ها سرگرم چه کاری هستند. آنها دیوار بسیار پرهزینه ای میان غزه و جوامع اسراییلی این سوی مرز کشیده بودند. اطمینان داشتند که حماس از انجام یک حمله عمده بازداری شده؛ اینکه حماس جرات این کار را ندارد چرا که در هم کوبیده خواهد شد، چرا که فلسطینی ها هم رو در روی حماس می ایستند که موجب یک جنگ تازه شده است. همچنین اسراییلی ها باور داشتند که اکنون حماس در حال و هوای دیگری است: بر یک آتش بس درازمدت تمرکز کرده که هر دو طرف آن از یک تدبیر "زندگی کن و بگذار زندگی کنند" بهره می برند. روزانه حدود ۱۹ هزار کارگر فلسطینی از غزه به اسراییل می رفتند و این به اقتصاد غزه کمک می کرد و یک منبع مالیاتی هم بود.
ایندیک در ادامه گفت: اما روشن شد که همه اینها یک فریب بزرگ بود. این است که مردم شوکه شده اند و همانند یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، این احساس وجود دارد که "چگونه ممکن است یک گروه بتواند چنین کاری انجام دهد؟ چطور ممکن شد که آنها جامعه اطلاعاتی قدرتمند اسراییل و نیروهای دفاعی توانمند آن را شکست دهند؟ ما فعلا پاسخ خوبی برای این پرسش ها نداریم اما اطمینان دارم که بخشی از دلایل این رخداد، به یک غرور (خام) باز می گردد- این باور اسراییلی ها که صرف وجود نیرو و قدرت، موجب بازداری حماس می شود و اینکه اسراییل نیازی به چاره کردن مشکل درازمدت ندارد.
او در پاسخ به این سوال که "چرا حماس دست به این نوع حمله زد و منطق راهبردی آن چیست؟" توضیح داده: من تنها می توانم گمانه زنی کنم. کاملا صادقانه بگویم که خود من هنوز در شوک هستم اما فکر می کنم که باید بافت و زمینه کنونی را در نظر بگیرید. جهان عرب در حال کنارآمدن با اسراییل است. عربستان سعودی درباره عادی سازی با اسراییل سخن میگوید. آمریکا بعنوان بخشی از این توافق، به اسراییل فشار می آورد که امتیازاتی به حکومت خودمختار فلسطینی- دشمن حماس- بدهد. بنابراین حماس و حامیان ایرانی اش فرصتی دیدند تا کل این فرایند را مختل سازند که به نظر برای هردوی آنها عمیقا تهدیدکننده بود. من باور ندارم که حماس از دستورات ایران پیروی می کند اما فکر میکنم که هماهنگ عمل می کنند و نفع مشترکی در مختل کردن روندی دارند که در جریان بود و از حمایت بالایی هم در میان جمعیت های عرب برخوردار می شد. ایده شان این بود که آن رهبران عربی را که با اسراییل صلح کرده یا می خواستند صلح کنند، شرمنده کنند و ثابت کنند که حماس و ایران، کسانی هستند که می توانند شکست نظامی را به اسراییل تحمیل کنند. به محض آنکه مسئله فلسطین در کانون توجه قرار گیرد، عرب های اطراف خاورمیانه شاهد خواهند بود که سلاح های آمریکایی در دستان اسراییلی ها، شمار بزرگی از فلسطینیان را می کشد. این یک واکنش بسیار قدرتمند تولید می کند و رهبرانی همچون محمدبن سلمان، مایل به ایستادن در برابر این مخالفت نیستند. برای چنین کاری، او نیاز دارد که برخیزد و به مردم خودش بگوید که "راهش این نیست.
دیوید پترائوس، رئیس سابق سیا که در مقام ژنرال ارشد آمریکایی نیروهای ائتلاف را در عراق و افغانستان رهبری میکرد در چند روز اخیر مصاحبه های متنوعی با شبکه ها و رسانه های متفاوت امریکایی از سیانان و پولیتیکو تا سیبیاس داشته و در همه آنها تلاش کرده به رژیم اسرائیل درباره مخاطره های حمله زمینی به نوار غزه هشدار بدهد. شاید او از اندیشمندان روابط بین الملل نباشد اما نکات قابل توجهی را به رژیم صهیونیستی گوشزد می کند.
او در در پادکست "Power Play" در پورتال آمریکایی «پولیتیکو» می گوید که حمله زمینی ارتش اسرائیل به نوار غزه ممکن است سالها به طول انجامد و شامل نبردهای وحشتناک خواهد بود. وی گفت:«اگر حماس در دفاع به همان اندازه که در عملیات اولیه (طوفان الاقصی) خلاق بود، از خود خلاقیت نشان بدهد آنگاه شما هنگام ورود زمینی به غزه، بمبگذاران انتحاری را خواهید دید، بمبهای دستساز را خواهید دید، کمینها، تلههای انفجاری و محیط شهری همه و همه می تواند برای شما چالش برانگیز باشند.» همچنین پترائوس گفت: « تصور محیطی دشوارتر از این موقعیت خاص برای من سخت است و من فردی بودم که در تعدادی از عملیات های بزرگ شهری فرماندهی نیروها را بر عهده داشتم. شما در یک یا دو سال پیروز نمیشوید. این نبردها معمولاً یک دهه یا بیشتر طول می کشند، همانطور که در عراق و افغانستان شاهد آن بودیم.»
پترائوس در مصاحبه جداگانه ای با شبکه خبری سیبیاس هم درباره خطرات ورود زمینی اسرائیل به غزه هشدار داده و گفته بود: «به یاد دارم که پیش از آنکه به بغداد برویم پرسیدم پس از آنکه به بغداد رفتیم و دولت صدام را سرنگون کردیم، چه اتفاقی میافتد و آنها گفتند «تو فقط ما را به بغداد ببر و ما بقیه کارها را انجام میدهیم». ما کارهای ناکافی انجام دادیم و این دقیقا پس از درگیری نام دارد.» پیشنهاد می کنم که مقامهای نظامی در اسرائیل تهاجم آمریکا به عراق را به یاد میآورند و سعی کنند از نتایج مشابه، از نظر سیاسی و نظامی اجتناب کنند. به نتانیاهو توصیه میشود که نه تنها بگوید که قرار است با حماس چه کاری انجام دهند، بلکه درباره آینده غزه و آینده چشمانداز برای طرح فلسطین پس از جنگ نیز باید حرف بزند.