بعدازظهر دیروز دوشنبه بود که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجی روسیه وارد تهران شد. هر چند که هدف اصلی این سفر حضور در نشستی موسوم به ۳+۳ با هدف بررسی تحولات قفقاز جنوبی عنوان شده است. اما در تحلیل بین خطوط و بین سطور این سفر بیشک باید حضور سکاندار سیاست خارجی روسیه در تهران را در لایه ها و سطوح دیگر مورد ارزیابی قرار داد، به خصوص در شرایطی که شاهد تداوم جنگ اسرائیل و حماس هستیم انجام سفر لاوروف می تواند ابعادی فراتر از تحولات قفقاز را شامل شود. لذا بدیهی است که لاوروف از فرصت حضورش در تهران و رایزنی با مقامات کشور برای ایجاد سطحی از هماهنگی سیاسی و دیپلماتیک طرفین با تمرکز بر جنگ فلسطین و اسرائیل نهایت استفاده را ببرد. به نظر میرسد در حال حاضر، کرملین در تلاش است تا دریابد که چگونه میتواند از موقعیت خود برای حل این بحران نهایت استفاده را در جهت تامین منافع منطقه ای و فرامنطقه ای ببرد.
تا به اینجای کار روس ها هر گونه نقش آفرینی مستقیم و غیرمستقیمشان در عملیات طوفان الاقصی را تکذیب کرده اند، کما اینکه الکساندر بن تزوی، سفیر اسرائیل در مسکو اخیرا در گفت وگویی با روزنامه کامرسانت بیان داشته بود، «ما فکر نمیکنیم که روسیه هیچ نقشی [درحمله]داشته باشد.» او طرح این موضوع که ممکن است روسیه ارتباطی با حملات حماس در اسرائیل داشته باشد، را از اساس بی معنی خواند. هانا نوت، کارشناس روسیه و خاورمیانه در موسسه تحقیقاتی «جیمز مارتین برای مطالعات عدماشاعه» مستقر در برلین نیز در مواضعی همسو، از عدم وجود هیچگونه شواهدی مبنی بر نقش مستقیم روسیه در تامین سلاح برای حماس یا نقش ارتش این کشور در آموزش نیروهای حماس می گوید.
با اینحال برای همه مسجل است که وقوع عملیات طوفان الاقصی و به دنبالش آغاز جنگ اسرائیل و حماس، فارغ از نقش و دخالت روسیه در انجام آن، بهترین فضا را برای مسکو فراهم کرده است تا توجهات کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل به خاورمیانه و غزه کشیده شود و به تبعش شاهد کاهش تمرکز بر جنگ اوکراین باشیم. در این میان قطعاً برای اروپاییها وقوع دو جنگ در اوکراین و دیگری در خاورمیانه و نزدیکی مرزهای قاره سبز به هیچ عنوان مطلوب نیست. به همین دلیل بخشی از توان کشورهای اروپایی مصروف اسرائیل خواهد شد و کی یف پتانسیل لازم برای تقابل با مسکو را از دست داد.
در همین باره اخیرا وال استریت ژورنال در مطلبی عنوان داشت، «از آنجایی که به دلیل جنگ اسرائیل و حماس توجه واشنگتن بر خاورمیانه متمرکز است، روسیه احتمالا آشکارترین ذینفع از این تحولات گسترده است. از یک سو مسکو روی موضوع حقوق بشر مانور می دهد و با اشاره به تلفات فزاینده فلسطینیها، از ریاکاری دولتهای غربی می گوید که قتل عام غیرنظامیان توسط روسیه در اوکراین را به شدت محکوم کرده اند ولی انتقاد خفیفی را در قبال اقدامات اسرائیل علیه غزه مطرح میکنند. در همین راستا پوتین هم ژست حقوق بشری خود را با وجود ارتکاب جنانیات بی سابقه جنگی در اوکراین دارد و محاصره غزه توسط اسرائیل را با محاصره زادگاه اش سن پترزبورگ در جریان جنگ جهانی دوم که در آن زمان لنینگراد نامیده میشد، مقایسه کرد و عملکرد اسرائیلیها را با نازیهای یکسان قلمداد کرد. »
از سوی دیگر هم یقینا تداوم جنگ اسرائیل و حماس بیش از همه به سود کرملین خواهد بود. در همین باره گابریلیوس لاندس برگیس، وزیر امورخارجه لیتوانی اذعان داشته بود، «هر منازعهای که توجه را از اوکراین به سوی خود معطوف کند به نفع روسیه است.» به گفته سکاندار ساست خارجی لیتوانی، «شاید روسها آغازگر نزاع اخیر در فلسطین نباشند، اما علاقه زیادی به طولانی شدن آن نزاع میان اسرائیل و حماس دارند؛ البته تا جایی که امکان پذیر باشد. این یک پیروزی برای روسها از نظر تاکتیکی در اوکراین و در عرصه استراتژیک برای تقویت روایت خود در برابر جهان غرب خواهد بود.»
تغییر فاز منازعه و خط سیاست خارجی مسکو
در حالی که جلب توجه بیش از حد مقامات اروپایی و آمریکایی به تحولات خاورمیانه و جنگ اسرائیل و حماس نگرانی جدی ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین را به دنبال داشته است، کرملین و شخص پوتین سعی دارد با یک دیپلماسی فعال از ظرفیت تمام کشورهای همسو و حتی غیرهمسو با خود در تحقق منافعش استفاده کند تا صحنه تحولات میدانی در جنگ با اوکراین را به سود خود تمام کند. صد البته که در این بین مسکو بیمیل نیست در قالب یک بازیگر موازنه ساز به یک پوست اندازی در افزایش نفوذ خود در خاورمیانه هم دست پیدا کند.
در همین خصوص مسکو همزمان با حفظ روابط نیم بند و شکننده اش با تل آویو بعد از وقوع جنگ اوکراین، مناسبات قابل قبولی هم با گروههای فلسطینی و حماس دارد. در عین حال روسیه به موازات بهره برداری از مناسبات حسنه با کشورهای عربی به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس سعی دارد خط همسویی چراغ خاموش دیپلماتیک خود را با اروپاییها داشته باشد که به نحوی در صدد است با مانور دیپلماتیک روی دوم موضوع کلان یعنی توقف حملات و برقراری آتش و نیز موضوع تشکیل کشور فلسطینی، مناسبات خارومیانه را دستخوش تحولاتی با رنگ و بو ضدآمریکایی کند.
موید این نکته به تلاش روسیه برای تصویب قطع نامه در نشست ۱۶ اکتبر/۲۴ مهر شورای امنیت (سومین نشست شورای امنیت از آغاز عملیات حماس) بود. این قطع نامه پیشنهادی روسیه برای برقراری آتش بس فوری میان حماس و اسرائیل با وتوی انگلستان، فرانسه و آمریکا رای نیاورد. طی ۱۷ روزی که از آغاز عملیات طوفان الاقصام میگذرد مقامات روسی مکررا روی حضور مخرب آمریکا و نقش آفرینی منفی واشنگتن بر تحولات خاورمیانه تاکید دارند و درصدد هستند با این دست موضعگیریها نوعی نگاه تعمیمی را در دستور کار قرار دهند که به نحوی آمریکا مقصر تمام جنگها و جنایتها از اوکراین تا غزه جلوه داده شود.
فرصتی که چندان بزرگ نیست
اگر به تحلیلی عمیق تر از روند تحولات بپرازیم نکته حائز اهمیت اینجا است که بر خلاف گزاره پرتکرار این روزها، وقوع جنگ اسرائیل و حماس اگر چه در کوتاه مدت و در راستای منافع و اهداف روسیه، فعلا توجه ها را از اوکراین به خاورمیانه برده است، اما لزوما در میان مدت تاثیر منفی روی تداوم حمایت های واشنگتن از کی یف نخواهد داشت. حتی در یک سناریوی احتمالی جنگ هفتم اکتبر به معنی در هم تنیدگی دو منازعه اروپا و خاورمیانه باشد. یعنی فرصتی به نام جنگ اسرائیل و حماس آنگونه که در لایه اول تحلیلی، تصور می شود نه تنها فرصت چندان بزرگی نیست که در ادامه می تواند تهدیدی هم برای مسکو باشد.
در تایید این نکته و به دنبال گزارش وال استریت ژورنال، توماس گومارت رئیس انستیتو روابط بین الملل فرانسه (ایفری) اعتقاد دارد که، «هرگاه بحرانی به این شدت در نوار غزه رخ دهد عواقبی در اروپا دارد.» لذا به گفته او، «آن چه که اکنون شاهد آن هستیم، همپوشانی و درهم تنیدگی صحنههای مختلف است. صحنه اصلی بازی اروپا در سالیان آینده چه خواهد بود؟ آیا خاورمیانه خواهد بود؟ آیا اوکراین خواهد بود؟ قفقاز؟ مشکلات با ایران؟ تسریع بحرانها چشمگیر است و این برای اروپا بدان معناست که باید تنظیمات و ترتیبات بسیار شدیدی را در نظر گیرد.»
به زعم گومارت، «بزرگترین خطر برای اوکراین در هفتههای اخیر بی میلی برخی جمهوری خواهان در مجلس نمایندگان امریکا برای صدور مجوز کمکهای اضافی ایالات متحده بود، حال با تغییر فاز منازعه در پی جنگ حماس و اسرائیل، فوران بحران احتمالی در خاورمیانه می تواند به در هم تنیدگی دو جنگ (اسرائیل و واوکراین) بینجامد. در این صورت بی میلی برخی مقمات کنگره برای تدوام حمایت از کی یف هم از بین خواهد رفت، زیرا دولت بایدن به دنبال کمکهای نظامی به اسرائیل با کمک به اوکراین است.» در همین باره ایوو دالدر، سفیر سابق آمریکا در ناتو و مدیر اجرایی شورای امور جهانی شیکاگو هم باور دارد که، «به احتمال زیاد اکنون ما یک بسته بودجه بزرگ نظامی در دولت بایدن مواجهیم که شامل اسرائیل هم میشود؛ به این معنی که اگر میخواهید علیه اوکراین رای دهید باید علیه اسرائیل نیز رای دهید و هیچ کس حاضر به انجام این کار نیست.»
حضور معنادار در تهران
همان طور که قبل تر عنوان شد سفر دیروز دوشنبه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجی روسیهبه تهران، انهمدر بحبوحه جنگ اسرائیل و حماس ابعادی و سطوحی فراتر و عمیقتر از حضور در نشست ۳+۳ دارد. لذا به موازات احتمال هماهنگیهای سیاسی و دیپلماتیک بین تهران و مسکو در این خصوص (منازعه اسرائیل و حماس)، بی شک این هماهنگی در لایه ای مهم تر و حساس تر به ریل گذاری های جدید در مناسبات نظامی، دفاعی و امنیتی مسکو - تهران پس از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران از ۱۸ اکتبر/ ۲۶ مهر ماه هم باز میگردد که عملا فضا برای تعامل بیشتر دو طرف را ایجاد خواهد کرد.
اما باید در نظر داشت که اگر چه جنگ اسرائیل و حماس فرصتی برای انحراف افکار عمومی، رسانه ها و غربی ها از جنگ اوکراین را برای روس ها فراهم کرده است و تلاش می شود که تا سرخط خبرها از جنگ روسیه و اوکراین به سمت غرب آسیا برگردد و به تبعش احتمالا تعاملات تهران – مسکو بعد از لغو تحریم های ایران سطح جدیدی را به خود خواهد دید، ولی فرصت جنگ اسرئیل و حماس فضای بازی لازم را به روس ها نمی دهد. چرا که طی ۶۰۷ روزی که از جنگ اوکراین می گذرد روسیه به شدت درگیر آثار مخرب اقتصادی و تجاری این جنگ شده است که در صدر آن موضوع تحریم های بی سابقه جهانی علیه روسیه، ضربه به حوزه تولید انرژی و سقوط ارزش روبل اشاره داشت. اینها علاوه بر شکاف های سیاسی – اجتماعی در سطح داخلی و انزوای مسکو در جامعه جهانی است.
با توجه به آنچه عنوان شد پرسش کلیدی تری که به ذهن خطور می کند آن است که روسیه بعد از در هم تنیدگی دو جنگ اسرائیل و اوکراین به موازات لغو تحریم های تسلیحاتی تهران از ۱۸ اکتبر/ ۲۶ مهر چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت؟ همچنان به بازی توازن بخش خود ادامه میدهد و چشم امیدی به گشایش های بعد از جنگ اسرائیل و حماس دارد یا آنگونه که برخی عنوان کرده اند کرملین ذیل گرفتن امتیاز از غرب، به سمت تل آویو تغییر مسیر خواهد داد؟ اگر کرملین چنین ریسکی بکند، چه تاثیری بر معادلات هر دو جنگ و چشم انداز روابط تهران - مسکو خواهد داشت؟
پاسخ به این سوالات هر چه که باشد باید این نکته مهم را هم در نظر داشت که کرملین یک تفاوت جدی با تهران در خوانشش از تحولات مربوط به خاورمیانه و مشخصاً جنگ اسرائیل و حماس دارد. چرا که روس ها از این جنگ به مثابه فرصتی تاکتیکی و مقطعی در جهت ایجاد انحراف از جنگ اوکراین استفاده میکند، در حالی که تهران محاسبات راهبردی را در قبال حماس و دیگر گروههای همسو با خود در منطقه تعریف کرده است.
لذا اگر چه فعلا ایران و روسیه در نوعی از همسویی سیاسی و دیپلماتیک در قبال جنگ اسرائیل و حماس به سر می برند و سفر لاروف می تواند این هماهنگی را به سطحی عمیق تر ببرد، اما امکان چرخش مسکو در صورت گرفتن امتیازات مدنظر وجود دارد، کما اینکه کرملین پیشتر همسویی خود را با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس علیه تمامیت ارضی ایران پیرامون جزایر سه گانه نشان داد و اخیراً هم به پیش نویس قطع نامه برزیل و امارات متحده عربی در خصوص جنگ اسرائیل و حماس هم در نشست ۱۸ اکتبر/ ۲۶ مهر شورای امنیت که چهارمین نشست این شورا از آغاز عملیات حماس بود، رای ممتنع داد. البته دو اصلاحیه روسیه به پیش نویس قطع نامه برزیل و امارات متحده عربی را شاهد بودیم که داشت که هیچ کدام از این دو اصلاحیه رای نیاورد.
با وتوی دو قطع نامه روسیه و برزیل، حالا آمریکایی پا پیش گذاشته اند و پیش نویس قطع نامه ای را تدوین نموده که در آن حق اسرائیل برای دفاع مشروع از خود را تایید کرده است. در این باره برخی منابع دیپلماتیک گفته اند که پیش نویس قطع نامه پیشنهادی ایالات متحده آمریکا خواستار آتش بس یا آتش بس بشردوستانه در غزه نیست و در آن عملیات طوفان الاقصی از سوی حماس به عنوان حملات تروریستی معرفی شده است.
منابع دیپلماتیک تصریح کردند که پیشنویس قطعنامه پیشنهادی آمریکا خواستار فشار بر حزبالله و گروههای مقاومت برای توقف حملات شده است که البته به باور تحلیلگران شانس تصویب این قطع نامه مد نظر آمریکا بسیار کم است چرا که احتمالاً با وتوی روسیه یا چین همراه خواهد شد. اما رفتار عجیب مسکو در رای ممتنع دادن به پیش نویس برزیل این احتمال را به صورت اندک مطرح می کند که شاید روس ها از وتوی قطع نامه واشنگتن صرف نظر کنند که به مثابه همان چرخش کرملین در نظر گرفه خواهد شد./شرق
21111weq