به گزارش صد آنلاین ، «کلثوم.ا» که در ابتدای دستگیری مدعی شده بود ۷ نفر از شوهران خود را به قتل رسانده در تازهترین اعترافات خود از افزایش قربانیهایش میگوید. قاتل تاکنون به قتل ۱۱ شوهر خود اعتراف کرده است. همچنین این قاتل سریالی علت قتلهایی که مرتکب شده را «جنون» میداند.
«اعتماد» براساس اعترافات این قاتل سریالی با «محمدباقر قربانزاده»، قاضی اسبق دیوان عالی کشور گفتوگو کرده است.
پس از مهین قدیری، این زن دومین قاتل سریالی ایران محسوب میشود. با توجه به شگردهای هر دو نفر آیا میتوان گفت که آنها انگیزه و اهداف مالی داشتند؟ یا اینکه صرفا انگیزه مالی مطرح نبوده و بحث اختلالات روحی و روانی در میان است؟
معمولا انگیزه مالی در قتلهای سریالی خیلی ضعیف است. حتی ممکن است قاتلان سریالی مدعی شوند که با انگیزه مالی جنایات را مرتکب شدند، اما در واقع ادعای آنان درست نیست، چون رسیدن به اهداف مالی راههای سهلالوصولتری دارد. اگر قاتل صرفا انگیزه مالی داشته، میتوانسته یک یا دو نفر از شوهران خود را فریب بدهد و کل اموال او را بردارد و فرار کند یا مثل برخی زنان که از طریق شرط کردن و گرفتن مهریههای سنگین، ملک و طلا ازدواج میکنند او هم میتوانسته این اقدام را انجام دهد. پس قاتل صرفا انگیزه مالی نداشته است. انگیزه مالی در قتلهای سریالی نمیتواند به عنوان هدف اصلی مطرح شود. حتی اگر بگوییم قاتل با انگیزه مالی این جنایات را انجام داده، بعد از دو الی سه قتل باید از ادامه دادن به جنایات صرفنظر میکرده، اما چون قاتل به جنایات خود پایان نداده، عوامل دیگری برای ارتکاب جنایات او وجود داشته است. عمدتا یکی از قویترین علل جنایات در پروندههای مربوط به قتلهای سریالی، مشکلات روحی و روانی قاتل است. قاتل یکسری پسزمینههای روحی و روانی دارد که این پسزمینهها به حس انتقام ختم میشود.
اینکه قاتل فقط شوهران خود را کشته نشاندهنده چیست؟ آیا این موضوع برگرفته از حس نفرت نسبت به مردان است؟
بله، وقتی حس انتقام در قاتلان سریالی شکل میگیرد آنها دست به جنایات میزنند. این حس انتقام میتواند به جنس مخالف، کودکان و... باشد. مثل پرونده بیجه؛ او نسبت به کودکان این حس انتقام را پیدا کرده بود و آنها را به قتل میرساند یا پرونده سعید حنایی معروف به قاتل عنکبوتی؛ او هم حس انتقامش نسبت به زنان روسپی فعال شده بود و آنها را در مشهد شناسایی و خفه میکرد. حس انتقام در قاتلان سریالی با مقدمات و زمینههای قبلی شکل میگیرد. بنابراین در شخصیتشناسی قاتلان سریالی باید حتما پسزمینه دوران کودکی یا رفتار خانواده با آنان را در نظر گرفت.
قاتل در اعترافات خود در پاسخ به اینکه چرا شوهرانت را به قتل رساندی؛ گفته به خاطر جنون، اما در سوالی دیگر مبنی بر اینکه قصد داشتی تا چه زمانی به قتلها ادامه دهی، پاسخ داده تا زمانی که دستگیر یا فوت میشدم. جواب دوم قاتل نشان میدهد او با آگاهی کامل مرتکب جنایات شده، اما مطرح کردن مساله جنون در پروندههای قاتلان سریالی چقدر میتواند درست باشد؟
مطرح کردن مساله جنون از سوی قاتلان سریالی کذب محض است. معمولا در پروندههای جنایی قاتل یا قاتلان دچار اختلالات روحی و روانی هستند، اما این به معنای جنون نیست. با توجه به تعاریفی که در قانون از جنون شده، قاتل به راحتی نمیتواند ادعا کند دچار جنون شده. موضوع دیگری که درباره قتلهای سریالی وجود دارد این است؛ قتلهای سریالی به نقشه و برنامهریزی قبلی نیاز دارد. پس به کل مساله جنون در این پروندهها رد میشود، چون فرد مجنون قدرت تحلیل مسائل را ندارد. در صورتی که قتلهای سریالی از عهده افرادی برمیآید که عاری از جنون هستند. در این پرونده هم قاتل به ترتیب شوهرانی برای خود انتخاب و آنها را به قتل رسانده، پس قدرت تصمیمگیری داشته است. در مساله جنون فرد قدرت تصمیمگیری خود را از دست میدهد. بنابراین ادعای قاتل صحیح نیست. البته مساله جنون فقط توسط کارشناسان پزشکی قانونی تایید یا تکذیب میشود. در پروندههای مربوط به قاتلان سریالی، کارشناسان پزشکی قانونی اکثرا مساله جنون را رد میکنند.