آخرین اخبار
۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۶
بازدید:۳۷۸
صد آنلاین | سید محمدکاظم سجادپور در یادداشتی می نویسد: در دوران معاصر قدرت‌های متوسط، نسبت به دوران پیشین، نقش و موقعیت مؤثرتری در روابط بین‌المللی یافته است در بین حدود دوجین قدرت منطقه‌ای و میانه، سه کشور در سه قاره بسیار قابل مطالعه‌اند که عبارتند از اندونزی در آسیا، آفریقای جنوبی در آفریقا و برزیل در آمریکای لاتین. با این زاویه‌ دید، پرسش اساسی قابل طرح است و آن اینکه چرا و چگونه می‌توان موقعیت و نقش این سه کنشگر میانه قدرت را در سطح جهانی مورد مطالعه قرار داد؟
کد خبر : ۳۸۹۴

در بیش از سه دهه‌ای که از فروپاشی نظام دوقطبی می‌گذرد، بحث و گفت وگو در مورد ماهیت نظام بین‌المللی، موضوعی جدّی در محافل آکادمیک و دیپلماتیک در سراسر جهان بوده است و جالب آنکه بحث همچنان ادامه دارد. در این دوران، تغییرات فراوانی در روابط بین‌المللی رخ داده است. مراکز و نقاط ثقل سنتی قدرت، با چالش‌هایی روبرو بوده‌اند و کانون‌های جدیدی شکل گرفته است. تغییرات در روابط بین‌المللی به اصطلاح هم از بالا و هم از پایین بوده است.

 

از بالا به تغییرات در نقش و جایگاه قدرت‌های بزرگ و سنتی برمی‌گردد و تغییرات از پایین، بیانگر دگرگونی در ساخت و بافت جوامع بوده که نهایتاً در سطح جهانی، با ایجاد شبکه‌ها، سامانه جدیدی از مناسبات بین‌المللی را شکل داده‌اند.یکی از مهم‌ترین تغییرات، دگرگونی در جایگاه قدرت‌های متوسط و میانه که اصطلاحاً(Middle Power) نامیده می‌شوند بوده است. در دوران معاصر قدرت‌های متوسط، نسبت به دوران پیشین، نقش و موقعیت مؤثرتری در روابط بین‌المللی یافته است در بین حدود دوجین قدرت منطقه‌ای و میانه، سه کشور در سه قاره بسیار قابل مطالعه‌اند که عبارتند از اندونزی در آسیا، آفریقای جنوبی در آفریقا و برزیل در آمریکای لاتین. با این زاویه‌ دید، پرسش اساسی قابل طرح است و آن اینکه چرا و چگونه می‌توان موقعیت و نقش این سه کنشگر میانه قدرت را در سطح جهانی مورد مطالعه قرار داد؟ در پاسخ باید به سه پدیده توجه کرد: «باز شدن نظام بین‌المللی»، «برآمدن قطب‌های رنگارنگ» و «تعریف و مفهوم‌پردازی از نقش و موقعیت». بی‌تردید، نظام بین‌المللی، نسبت به گذشته باز شده است.

 

دیگر به تعبیر کهنی «همه راه‌ها به رم ختم می‌شود» و در دوران جنگ سرد همه راه‌ها به مسکو و واشنگتن ختم می‌شد، جای خود را به مجموعه درهم تنیده‌ای داده که در کنار تداوم‌ها، تغییرات عمده‌ای یافته است. این تغییرات، در مرحله اول، در کثرت و تنوع کنشگران و خروج کنشگری از انحصار دولت‌ها و مخصوصاً قدرت‌های بزرگ است. تغییر در کنشگران و بازیگران بین‌المللی، به ماهیت کنش بین آنها نیز شکل نوینی بخشیده است و نتیجه این روزها، خروج جهان از قطب‌ها و گرفتگی‌های ناشی از نقش قدرت‌های بزرگ است. راه‌ها در روابط بین‌المللی متعدد شده‌اند، انتخاب‌ها محدود نیست، فضاها سیّال‌اند و این‌ها به باز شدن نظام بین‌المللی انجامیده است. قدرت‌های میانه و من‌جمله برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی، در این میان، از باز شدن نظام بین‌المللی بهره برده‌اند.

 

بهره‌برداری این سه کنشگر، نه فقط بخاطر باز شدن نظام بین‌المللی، بلکه بخاطر رنگارنگ شدن قطب‌های قدرت است. این بدان معنا نیست که قطب‌های قدرت پیشین، از روابط بین‌المللی رخت بربسته‌اند، بلکه بدان معنا است که چون مفهوم قدرت دگرگونی یافته و قدرت از پراکندگی‌ ماهوی برخوردار شده، کانون‌های قدرت هم دستخوش تحول شده و ما با رنگارنگی مراکز و منابع قدرت روبرو هستیم. برآمدن قطب‌های منطقه‌ای و قاره‌ای، خود بازتاب چنین وضعیتی است و سه کنشگر قاره‌ای اندونزی، آفریقای جنوبی و برزیل، خود تبدیل به سه قطب در مناطق خود شده‌اند. قطبیت منطقه‌ای و قاره‌ای، بازتاب و پی‌آمدهای جهانی داشته است. ولی در این فضا، این سه کنشگر به تعریف و بازتعریف نقش و موقعیت خود پرداخته و معماری نوینی برای ساختمان سیاست خارجی خود تدارک دیده‌اند.هر سه کشور، اشتراک‌هایی دارند که به آنها پرداخته خواهد شد. اما آنچه جلب توجه می‌کند، برداشت و درک نخبگان سیاست خارجی، در باز شدن فضا و امکان کنشگری آنها با ترکیبی از تداوم و تغییر است. جنبه‌ای از کنشگری آنها، برخاسته از تداوم ویژگی‌های سنتی منطقه‌ای و قاره‌ای آنهاست و بخش دیگری، بازتاب تغییرات آگاهانه در مفهوم پردازی نوین آنها در حرکت بین‌المللی است.هرچه هست، این سه کنشگر برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی، مواردی جالب از یافتن نقش بین‌المللی قدرت‌های قاره‌ای هستند که در شرایط متحول و سیّال کنونی، در خور اعتنا و بررسی‌اند. به چگونگی موقعیت و نقش قاره‌ای ـ جهانی آنها خواهیم پرداخت.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها