برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۰ شهریور غزل شماره ۵۳ میپردازیم:
منم که گوشۀ میخانه خانقاهِ من است / دعایِ پیرِ مغان وِردِ صبحگاهِ من است
گرم تَرانۀ چنگِ صبوح نیست چه باک / نوایِ من به سحر آهِ عذر خواه من است
ز پادشاه و گدا فارغم به حَمدُالله / گدایِ خاک درِ دوست پادشاه من است
غرض ز مسجد و میخانه ام وصالِ شماست / جز این خیال ندارم خدا گواهِ من است
مگر به تیغِ اجل خیمه بر کنم ور نی / رمیدن از درِ دولت نه رسم و راهِ من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی / فرازِ مسند خورشید تکیه گاه من است
گناه اگر چه نبود اختیارِ ما حافظ / تو در طریقِ ادب باش گو گناهِ من است
شرح و تفسیر بیت یکم
منم که گوشۀ میخانه خانقاهِ من است / دعایِ پیرِ مغان وِردِ صبحگاهِ من است
من آن کسم که گوشۀ میخانه خانقاهِ من است . و دعا کردن به پیرِ مغان هر سحر وردِ من است . [ منم = من آن کسم / خانقاه = خانگاه ، تکیۀ صوفیان را گویند / صبحگاه = هنگام صبح ]
شرح و تفسیر بیت دوم
گرم تَرانۀ چنگِ صبوح نیست چه باک / نوایِ من به سحر آهِ عذر خواه من است
اگر من ترانه و آواز جنگِ صبوح ندارم چه باک ، زیرا عذرخواهی من به صباح برایم همان نوای چنگ و ارغنون است . یعنی اگر با چنگ و نای و عود و سازهای دیگر ذوق و صفایی ندارم . در عوض هر سحر اذکاری که می کنم و توبه و استغفاری که می نمایم و اورادی که می خوانم . برایم نوای چنگ و نای و ارغنون است . [ در این بیت «صبوح» را مجازاََ به معنی «صباح» گرفته است و اِلّا صبوح به معنی « هنگام صباح باده نوشیدن » است / نوا = آواز و نغمه / عذرخواه = کسی که پوزش می خواهد ]
شرح و تفسیر بیت سوم
ز پادشاه و گدا فارغم به حَمدُالله / گدایِ خاک درِ دوست پادشاه من است
به حمدالله از گدا و شاه فارغم . چون پادشاه من آن گدایی است که ملازم خاکِ درِ دوست است . یعنی از پادشاهان و گدایان دنیا فارغم ، پس پادشاهِ من آن گدای بی نوایی است که ملازمِ آستانۀ جانان است.
شرح و تفسیر بیت چهارم
غرض ز مسجد و میخانه ام وصالِ شماست / جز این خیال ندارم خدا گواهِ من است
غرضم از مسجد و میخانه، وصال شما است و خدا ، گواهِ من است که خیالی و فکری جز این ندارم . یعنی هر کجا باشم وصال تو در فکر و خیالم است.
شرح و تفسیر بیت پنجم
مگر به تیغِ اجل خیمه بر کنم ور نی / رمیدن از درِ دولت نه رسم و راهِ من است
مگر با شمشیر اجل خیمۀ وجودم را بر کنم . واِلّا رمیدن از درِ دولت ، عادت و طریق من نیست . یعنی اگر بمیرم که درِ جانان را ترک نمایم . زیرا دولت در این در و سعادت در این باب است . [ خیمه = چادر را گویند ولی در اینجا «خیمه وجودمان» مراد است / رمیدن = ترس توأم با فرار ]
شرح و تفسیر بیت ششم
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی / فرازِ مسند خورشید تکیه گاه من است
از آن زمان که به آستان جانان رو نهادم . مقام و تکیه گاهم یعنی قرارگاهم از فلک شمس بالاتر شده است . یعنی به کمال اوجِ عزت و رفعت رسیدم . [ فراز = بالا / مسند = تکیه گاه / فراز مسند خورشید = مراد فلک چهارم که فلک خورشید است ]
شرح و تفسیر بیت هفتم
گناه اگر چه نبود اختیارِ ما حافظ / تو در طریقِ ادب باش گو گناهِ من است
دلبر بی وفا را دوست داشتن گناه است . اما این گناه را من به اختیار خود مرتکب نشده ام . چون در عشق دلبر من بی اختیارم . اما تو حافظ ، شرط ادب را رعایت کن و بگو این گناه از خودِ من است . یعنی بگو که جانان بی وفا را من به اختیار خود انتخاب نمودم و دوستش دارم و در این خصوص ، جزیی اختیار در دست من بوده است . [ غرض این است که اختیار را به کل سلب ننماید که مذهب جبر لازم آید . ]