دیپلماسی ایرانی: تحریمهای نفتی و بانکی وضع شده از سوی وزارت خزانهداری امریکا که در سال 2013 با توافق برجام، موقتا ملغی شده بود و پس از خروج ترامپ از برجام در سال 2017 مجددا احیاء شد؛ مسئله بزرگ سیاست خارجی دولت سیزدهم است که موجبات شکلگیری بحرانهای اقتصادی، اجتماعی در کشور شده است. دولت سیزدهم معتقد است برای حل این بحران همزمان با تداوم مذاکره برای رفع تحریمها باید به دنبال خنثیسازی تحریمها از طریق یافتن راههایی برای دور زدن تحریمها بود. از منظر گفتمان سیاست خارجی دولت سیزدهم، گسترش سیاست همسایگی و توسعه روابط با قدرتهای آسیایی، علاوه بر مزیتهای بلندمدت و پایدار، در فرایند خنثیسازی تحریمها نیز موثر است و خللها و فرجهایی برای دور زدن تحریمها ایجاد میکند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و درخواست عضویت در بریکس نیز در چارچوب همین گفتمان قابل تفسیر است. شانگهای متشکل از قدرتهای آسیایی و برخی از همسایگان ایران است و چین و روسیه دو محور اصلی سازمان همکاری شانگهای هستند و بریکس نیز متشکل از قدرتهای نوظهور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی است که در مجموع چهل درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند و بیست و پنچ درصد اقتصاد بینالملل را در اختیار خود دارند.
مزیتهای عضویت ایران در پیمان همکاری شانگهای و بریکس چیست؟ اعضای شانگهای و بریکس از کشورهای غربی نیستند، آنها با یکجانبهگرایی امریکا مخالفت میکنند، سهم قابل توجهی در شکلدادن به نظم آتی بینالمللی دارند و در رویههای تصمیمگیری بر اساس منافع اعضاء، منافع قدرتهای آسیایی و ملاحظات قدرتهای نوظهور تصمیمگیری میکنند. پس اولا به لحاظ نظری، عضویت ایران در پیمان شانگهای و درخواست ایران برای عضویت در بریکس مطابق با شان و نقش بینالمللی جمهوری اسلای ایران است، ثانیا پروژه امریکا و غرب برای انزوای ایران را با اختلال جدی مواجه میکند، ثالثا مانع از اجماع قدرتهای موثر بینالمللی علیه ایران در آینده خواهد شد، رابعا هزینه تحرکات نظامی احتمالی علیه برنامه هستهای ایران در آینده را افزایش خواهد داد، خامسا موجب افزایش پرستیژ بینالمللی ایران بویژه در میان کشورهای غیرغربی میشود و سادسا اینکه موجب افزایش جایگاه ایران در نظم آتی بینالمللی خواهد شد. بنابراین مزایای سیاسی و امنیتی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و عضویت احتمالی ایران در بریکس از هم اکنون قابل احصاء و شمارش است اما ضروری است تا در مورد مزایای اقتصادی عضویت ایران در این دو نهاد و نهادهای دیگر نگاه واقع بینانه داشت و توقعات جامعه را بیش از اندازه افزایش نداد.
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و بریکس شاید در بلندمدت مزیتهای اقتصادی و تجاری در بر داشته باشد اما در کوتاهمدت چشمانداز روشنی برای گشایشهای اقتصادی بویژه در زمینه دور زدن تحریمها وجود ندارد. به لحاظ نظری و عملی، عضویت کشورها در نهادها و سازمانهای بینالمللی و منطقهای یک مسئله است اما تقید آنها به قواعد آن نهادها و سازمانها، مسئله دیگری است. اساسا قدرت یک نهاد و سازمان بینالمللی که به «قدرت نهادی» مشهور است؛ به تقید اعضاء به قواعد نهاد مربوطه بستگی دارد. وقتی کشوری به قواعد یک نهاد مقید میشود؛ یعنی بخشی از اختیارات حاکمیتی خود را به آن نهاد واگذار میکند و در ازای آن منافعی را کسب میکند که به تنهایی آن منافع برای آن کشور حاصل نمیشود. قدرت های موسس یک نهاد یا سازمان بین المللی برای تقویت قواعد یک نهاد از جیب منافع ملی خود در کوتاه مدت هزینه می کنند تا در بلند مدت از نقش آفرینی نهاد یا سازمان بهره ببرند. قدرت های موسس با ایجاد منافع مادی ملموس در نهاد و یا سازمان، به قواعد نهاد یا سازمان قدرت می دهند به طوری که اعضای سازمان و نهاد در قبال پیروی از قواعد نهادی منافع ملموسی کسب می کنند. این نقش در سازمان همکاری شانگهای و بریکس عمدتا بر عهده چین و روسیه است.
آیا این دو کشور برای ایجاد رژیم های امنیتی و مالی در شانگهای و بریکس حاضر به پرداخت هزینه هستند؟ تاکنون چنین عزمی از سوی روسیه و چین دیده نشده است. سازمان همکاری شانگهای و بریکس دارای موافقتنامههایی در ابعاد امنیتی، سیاسی و اقتصادی هستند اما این موافقتنامهها عمدتا نقشه راه اعضاء برای آینده هستند و در حال اعضاء، تقیدی به عملیاتی کردن موافقتنامه ندارند. نمونه عملی آن عدم حمایت اعضای شانگهای و بریکس از روسیه در جنگ اوکراین بود. اعضای پیمان شانگهای که عمدتا پیمانی امنیتی و سیاسی است از روسیه در جنگ اوکراین حمایت نکرد و اعضای بریکس که پیمانی اقتصادی است، تعهدی برای خارج کردن روسیه از تحریمها و یا کمک به روسیه برای دور زدن تحریمهای بینالمللی ندارد. بر این اساس و به طریقه اولی، اعضای پیمان شانگهای در صورت تهدید امنیتی و سیاسی علیه ایران، حمایت آشکاری به نفع ایران نخواهند کرد و در دور زدن تحریمها تعهدی به ایران نخواهند داشت. عضویت ایران در بریکس شاید بتواند موجب بهرهمندی ایران از بانک توسعه جدید بریکس (آن هم فقط در بخش استفاده از ارزهای کشورهای عضو) شود اما مادامی که تحریمهای بانکی علیه ایران برقرار باشد، سنگ ترازوی وزارت خزانهداری امریکا بسیار سنگینتر از ترازوی شانگهای و بریکس خواهد بود. بنابراین استفاده از ظرفیتهای سازمان همکاری شانگهای و ظرفیتهای مالی بریکس در دور زدن تحریمها کمک محدودی خواهد کرد اما راه حل نهایی نخواهد بود.