نویسنده: حازم عیاد
هدف نهایی و راهبردی هر گونه تحرکات آمریکا در عراق و سوریه و منطقه خلیج فارس، حفظ نفوذ خود در این مناطق است ولی تحرکات اخیر آمریکا در عراق و سوریه، پرسش هایی درباره انگیزه ها و اهداف تاکتیکی نهفته در پشت این تحرکات ایجاد کرد به خصوص که این تحرکات در شمال شرق فرات تا پایگاه التنف نزدیک مثلث مرزی عراق و سوریه و اردن در امتداد 600 کیلومتر مرز سوریه و عراق متمرکز بود. از جمله پرسش ها این است که هدف آمریکا دفاع است یا حمله؟ و طرفی که هدف این تحرکات است کیست، داعش، الحشد الشعبی، ایران، نظام سوریه یا روسیه و ترکیه؟
تحرکات آمریکا شامل احیای تشکیلات نظامی مسلح در جنوب شرق سوریه با هدف ایجاد کمربند عشایر عربی در طول مرزهای سوریه و عراق بود و گفته می شود نیروهای آمریکایی در حال آموزش دادن نیروهای سوری مخالف نظام در استان ادلب هستند. کمک گرفتن آمریکا از مخالفان سوری و تشدید تحریم ها علیه سوریه و سرمایه گذاری روی اعتراضات در استان های سویداء و حلب و مناطق ساحلی سوریه به خامت اوضاع معیشتی و فساد، می تواند به عنوان تلاشی از سوی آمریکا برای سوق دادن روسیه و ایران به سوی اتخاذ موضع دفاعی باشد.
تمایل آمریکا به بازداشتن ترکیه از پیشروی در شرق فرات و مهار کردن تمایل این کشور به تفاهم با نظام سوریه و روسیه ضد نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) را نمی توان بیارتباط با تحرکات مسکو و کشورهای منطقه برای آشتی دادن نظام سوریه با آنکار و کشورهای عربی دانست. این مسئله، فعالیت نظامی آمریکا را به عملیاتی پیچیده تبدیل کرده که شامل مقدار زیادی نمایش و اندکی عملیات واقعی است.
عملا تعداد نیروهای آمریکایی برای دست زدن به عملیات گسترده، کافی نیست حتی اگر از مخالفان سوری در ادلب در کنار عشایر عربی و نیروهای قسد کمک بگیرد چرا که تعداد نیروهای آمریکایی از 1500 نفر فراتر نمی رود. بنابراین به رغم تحرکات اخیر نیروهای آمریکایی در سوریه، هدف واشنگتن هنوز مبهم است به خصوص بعد از کنفرانس مطبوعاتی فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه که این تحرکات را عادی و هدف آن را فقط مبارزه با داعش اعلام کرد.
انتقال نیروهای آمریکایی از عراق به سوریه و تقویت حضور آنها در میادین گاز و نفت در دیرالزور و الحسکه و الرقه و تقویت نیروهای جدایی طلب قسد و تلاش برای برطرف کردن اختلافات بین قسد و عشایر عربی، همگی نشان می دهد هدف تحرکات آمریکا، حفظ پروژه جدایی طلبی در شرق فرات است که اکنون در محاصره ترکیه و روسیه و نظام سوریه و عشایر عربی قرار دارد.
آمریکا تلاش می کند کمربندی دفاعی با کمک عشایر عربی ایجاد کند تا آنها را از دمشق و آنکارا دور کند. واشنگتن همچنین به مخالفان نظام سوریه در ادلب سیگنال مثبت فرستاده و همزمان به دنبال فاصله انداختن بین روسیه و نظام سوریه با ترکیه است.
واشنگتن که از گسترش دامنه عملیات نیروی هوایی روسیه و افزایش حضور نظامی گروه های نزدیک به ایران و تنفر شدید بین عشایر عربی و جدایی طلبان کُرد در سوریه متضرر شده اکنون به دنبال حفظ نفوذ خود در شرق فرات از طریق تقویت حضور نظامی خود در این منطقه است.
به این ترتیب می توان گفت تحرکات اخیر آمریکا در سوریه، حرکتی دفاعی با تاکتیک های تهاجمی با ماهیت پیشدستانه است و به این منظور، ریشه کن کردن بقایای داعش و مقابله با تهدیدات مکرر از سوی گروه های عراقی و سوریه علیه حضور نظامی آمریکا در این دو کشور را بهانه کرده است. در نهایت، گروه جدایی طلب «قسد» ستون فقرات پروژه آمریکا را تشکیل می دهد که واشنگتن به دنبال گسترش آن در آینده است تا شامل عراق و ترکیه و حتی ایران هم خواهد شد و هدف آن باج خواهی از این کشورها و تضعیف آنها یا پیشبرد پروژه اسرائیل در منطقه است.
این پروژه آمریکا با موانعی جدی مواجه است چرا که ظاهرا گروه «قسد» حاضر به ادغام شدن یا همکاری با مخالفان نظام سوریه در ادلب نیست و همزیستی و همکاری با عشایر عربی برایش دشوار است. بنابراین مشکل مهم آمریکا، انعطاف نداشتن متحدانش و ضعف آنها است. تناقض منافع بین شرکا و متحدان آمریکا، باری بر دوش برنامه های نظامی آمریکا محسوب می شود که تحمل آن آسان نیست.
هر روز که می گذرد، هزینه آمریکا برای حفظ نفوذ خود در منطقه افزایش پیدا می کند و آمریکایی ها متوجه شده اند که در وضعیت دفاعی دشواری قرار گرفته اند و جدال های داخلی آمریکا نیز این معضل را تشدید کرده است. این نقاط ضعف آمریکا را هم دشمنان آن و هم دوستان و متحدانش احساس کرده اند و این مسئله بر اعتبار و اقتدار آمریکا تاثیر گذاشته است. آمریکا با برگزاری مانور یا تحرکات میدانی بی ثمر در سوریه و عراق و خلیج فارس نمی تواند این شکاف را پر کند.
منبع:عربی 21