به گزارش صد آنلاین ، با توجه به فرموده امام حسین(ع) به عبدالله بن عمر در مورد کشته شدن هفتاد پیامبر الهی در یک روز، چطور قابل تصور است بنیاسرائیل در یکروز از صبح تا ظهر آن هم به صورت پیوسته و مدام (به صورت فعل مضارع استمراری) هفتاد پیامبر را به قتل برسانند؟ مگر در بنیاسرائیل چند پیامبر میزیستند؟
پاسخ اجمالی
جنایت پیامبرکشی در بنیاسرائیل، موضوعی است که در قرآن کریم نیز بارها بدان اشاره شده است. بر این اساس پیامبران زیادی بدون هیچ گناهی توسط آنان به شهادت رسیدند:
«...کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ...»؛[1] به نشانههای خدا کفر ورزیده بودند، و پیامبران را به ناحق میکشتند.
«... ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ...»؛[2] این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند.
«إِنَّ الَّذینَ یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَق...»؛[3] کسانی که به آیات خدا کفر میورزند، و پیامبران را به ناحق میکشند.
گفتنی است که در قرآن به تعداد پیامبران کشتهشده اشاره نشده است.
روایات و گزارشهای موجود در منابع شیعه و اهلسنت نیز به این رفتار جنایتکارانه بنیاسرائیل اشاره کرده و بیان میکند آنها بعد از این کشتار به گونهای عمل میکردند که گویا هیچ اتفاقی رخ نداده و بدون درنگ به کارهای روزانهی خود مشغول میشدند:
رسول خدا(ص) به ابو عبیده جراح فرمود: «ای ابو عبیده! بنیاسرائیل در اوایل یکروز، 43 پیامبر را در یک زمان کشتند، پس از آن 112 نفر از بنیاسرائیل برای امر به معروف برخاستند که آنها را هم در آخر همان روز کشتند».[4]
وقتی عبداللَّه بن عمر فهمید امام حسین(ع) قصد رفتن به سمت کوفه را دارد، به نزد آنحضرت(ع) آمد تا حضرتشان را به اطاعت و فرمانبرداری از رژیم اموی سفارش کند. امام(ع) در جواب وی فرمود: ای پسر عمر! آیا نمیدانی که نشانه پستی دنیا در نزد خدا آن است که سر بریده حضرت یحیی(ع) به انسان آلوده و زشتکرداری از آلودگان بنیاسرائیل هدیه شد؟! آیا نمیدانی که بنیاسرائیل تا جایی پیش رفتند که بامدادان میان طلوع فجر تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر الهی را به شهادت رساندند و سپس (بدون احساس زشتی و فاجعه این جنایت هولناک) به خرید و فروش پرداختند؛ چنانکه گویی هیچ فاجعهای به وجود نیاوردهاند؟!».[5] این گزارش که در پرسش نیز بدان اشاره شده، در مقاتل معتبر نقل شده است.
امام باقر(ع) فرمود: «...شیوه بنیاسرائیل آن بود که یک پیامبر را میکشتند، در حالی که دو پیامبر دیگر ایستاده (و منتظر کشته شدن) بودند و دو پیامبر را میکشتند، در حالی که چهار تن دیگر از آنان ایستاده بودند تا اینکه در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند و بازار کشتار آنها تا پایان روز برقرار بود».[6]
گزارشهایی نیز وجود دارد که آمارهای بیشتری را ارائه داده مبنی بر اینکه آنان در یکروز صد،[7] صد و بیست،[8] سیصد،[9] و حتی هزار نبی[10]را به شهادت رساندند.
همچنین نقل است که یهودیان بر نسل حضرت داود(ع) تسلط یافته و تعداد زیادی از آنان - که صد و بیست پیامبر در میانشان بود - را شهادت رساندند.[11]
البته بر اساس برخی از روایات، تمام این پیامبران مستقیما توسط خود بنیاسرائیل کشته نشدند، بلکه آنان به سبب فاش کردن اسرار انبیا زمینهی شهادت آنها را فراهم نمودند.
امام صادق(ع) در ذیل آیهی «وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ»،[12] فرمود: به خدا سوگند که ایشان را به شمشیرهای خویش نکشتند، لکن راز ایشان را آشکار و فاش کردند، و به این سبب آن پیامبران کشته شدند».[13]
آنچه در مورد این گزارشها -صرف نظر از بررسی سند- میتوان گفت این است که قوم بنیاسراییل از قبائل به نسبت پرجمعیت بودند و با تعریفی که از پیامبران آنها موجود است که در یک زمان هفتاد پیامبر همراه با حضرت موسی(ع) مبعوث شدند،[14] و برخی از آنها تنها پیامبر یک محله و یا یک خانواده بودند، امکان اینکه تنها در یکروز - نه در تمام روزها - چنین جنایتی رخ داده باشد محال نیست.
[1]. بقره، 61.
[2]. آلعمران، 112.
[3]. آلعمران، 21.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 720، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 41، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 116 – 117، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 7، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[8]. طبری، عماد الدین حسن بن علی، کامل البهائی، تعریب، محمد شعاع فاخر، ج 2، ص 45، قم، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1384ش.
[9]. ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق، عبدالشافی محمد، عبدالسلام، ج 1، ص 177، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق؛ ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج 1، ص 277، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[10]. ماتریدی، محمد بن محمد، تأویلات أهل السنة(تفسیر الماتریدی)، محقق، باسلوم، مجدی، ج 2، ص 340، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ 1426ق.
[11]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب(ع)، ص 76، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[12]. آلعمران، 112.
[13]. کافی، ج 2، ص 371.
[14]. حلی، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، محقق، مصحح، مظفر، مشتاق، ص 165، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1421ق.