برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۶ مردادماه غزل شماره ۳۹ میپردازیم:
باغ مرا چه حاجت، سرو و صنوبر است / شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است
ای نازنین پسر تو چه مکتب گرفته ای / کت خونِ ما حلال تر از شیرِ مادر است
چون نقشِ غم ز دور بینی شراب خواه / تشخیص کرده ایم و مُداوا مقرر است
از آستانِ پیرِ مغان سر چرا کشیم / دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
یک قصه بیش نیست غمِ عشق و وین عجب / کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت / امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم / عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است
فرق است از آبِ خضر که ظلمات جای اوست / تا آبِ ما که منبعش الله اکبر است
ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم / با پادشه بگوی که روزی مقدّر است
حافظ چه طرفه شاخه نبات است کلک تو / کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکّر است
شرح و تفسیر بیت یکم
باغ مرا چه حاجت، سرو و صنوبر است / شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است
باغ خاطر من چه احتیاج به سرو و صنوبر دارد . یعنی احتیاج ندارد . شمشاد سایه پرور ما یعنی جانانِ ما از که کمتر است یعنی از که سَر نیست ؟ حاصل کلام : جانان ما از سرو و صنوبر اعلاتر است و تا وقتی او هست به سرو و صنوبر ، چه کسی توجه می کند . [ صنوبر = نام درختی از ردۀ کاج ها / شمشاد = نوعی درخت است ]
شرح و تفسیر بیت دوم
ای نازنین پسر تو چه مکتب گرفته ای / کت خونِ ما حلال تر از شیرِ مادر است
ای پسر نازنین تو چه مذهب پیش گرفته ای که خون ما به تو حلال تر از شیر مادر است . یعنی ریختن خون عشاق به چه جهت به تو حلال تر از شیر مادر است . [ نازنین = کسی که خیلی ناز دارد ]
شرح و تفسیر بیت سوم
چون نقشِ غم ز دور بینی شراب خواه / تشخیص کرده ایم و مُداوا مقرر است
وقتی که از دور صورتِ غم را می بینی ، برای علاجِ آن شراب بخواه . چون ما تشخیص داده ایم که علاجِ قطعی این مرض در خوردن شراب است . یعنی شراب ، صابونِ غم است . هربار که دلت از جایی تنگ شود علاجِ آن شراب است . [ مداوا = علاج و دوا ]
شرح و تفسیر بیت چهارم
از آستانِ پیرِ مغان سر چرا کشیم / دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
از آستان پیر مغان برای چه اعراض کنم و یا برای چه با آن مخالف باشم . چون که دولت در این خانه و هر گونه مراد در این در حاصل می شود . یعنی آستان پیر مغان را برای چه ترک کنم و کجا روم ؟ زیرا هر مرادی که می طلبم در همین جا برآورده می شود . چون این آستان فیض بخش است و به هر کس نسبت به استعدادش فیض می رساند و بلکه هم فیض اش نسبت به همه مساوی است . [ گشایش = فتح باب ]
شرح و تفسیر بیت پنجم
یک قصه بیش نیست غمِ عشق و وین عجب / کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
غم عشق جانان از یک قصه بیشتر نیست . تعجب این جاست که از هر کسی که می شنوم غیر مکرر است . یعنی هر کس یک نوع بیان می کند . یعنی جانان یک ذاتِ شریف است اما عشاق بی حد و حسابند پس هر عاشق ، غم جانانه را به نحوی بیان می کند . زیرا جانان با هر کدام از عشاق به یک نوع معامله می کند که با دیگری به آن نحو نمی کند . یعنی به همان نسبت که عشاق بی حد و بی پایانند . تجلّیات جانان هم بی حد می باشد . پس به هر عاشق بر حسب مشرب و استعدادش تجلّی می کند و همین امر سبب می شود که قصص غمِ جانان نامکرر است .
شرح و تفسیر بیت ششم
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت / امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
دیروز در حالی که هنوز مست بود به من وعدۀ وصل داد . عجبا امروز چه گوید و در سر چه خیال و چه فکر و چه نقشه دارد . یعنی دیروز در حالیکه مست بود به من وعدۀ وصل داد اما وعده و قرار او قابل اعتماد و اعتبار نیست . زیرا یک سر و هزار سودا دارد .
شرح و تفسیر بیت هفتم
شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم / عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است
شیراز را با آن آبِ رکنی و با آن نسیمِ معطرش عیب مکن که آبِ رُخِ هفت کشور است . یعنی شیراز را با این دو امتیاز که دارد عیب مکن که آب رویِ تمام ممالک است و عیب گیری از آن تعیب از همه ممالک عالم است.
شرح و تفسیر بیت هشتم
فرق است از آبِ خضر که ظلمات جای اوست / تا آبِ ما که منبعش الله اکبر است
فرق است بین آب حیات که جایش در ظلمات است با آب رکن آباد که محل آن ، تپۀ الله اکبر است . پس لازم است که میانِ این دو فرق باشد . [ منبع = محلی را که آب از زیرِ زمین می جوشد و خارج می شود ]
_ مراد از آبِ ما ، آبِ رکن آباد است . وجه تسمیۀ این آب ، سید رکن الدین است که در اطراف منبع این آب ، بناها و صف ها ساخته است . سابقاََ رسم بود هر کس که جایی را آباد می کرد و رونقی به آن می بخشید . آنجا را به نام آن شخص نسبت می دادند مثلا می گفتند فلان آباد . وجه تسمیۀ تپۀ الله اکبر این است که ، شهر شیراز در دامنۀ تپۀ مذکور قرار گرفته و هر کس که از جانب همدان بیاید تا به بالای تپه نرسد نمی تواند شهر را رویت کند . همین که به بالای تپه رسید به محض دیدن شهر بی اختیار کلمه الله اکبر را بر زبان می راند . به هین دلیل به تپه الله اکبر موسوم شد .
شرح و تفسیر بیت نهم
ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم / با پادشه بگوی که روزی مقدّر است
ما آبروی فقر را نمی بریم به پادشاه بگو که رزق هر کس مقدر است . یعنی ما آستان فقر و قناعت را ترک نمی کنیم و به درِ اکابر نمی رویم . زیرا می دانیم که خداوندِ تعالی رزاق مطلق است و روزیِ هر کس را در روزِ ازل ، مقدّر و معین کرده است . پس نه با اهمال کم شود و نه با کوشش زیاد گردد . بنابراین تملّق و تبصبص از پادشاهان و بزرگان برای خاطرِ مال دنیا ، محضِ خطا و اشتباه است . [ مقدّر = معیّن / قناعت = راضی شدن به قسمت ازلی / روزی = رزق ]
شرح و تفسیر بیت دهم
حافظ چه طرفه شاخه نبات است کلک تو / کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکّر است
ای حافظ قلم تو ، شاخه نبات عجیبی است که میوه اش شیرین تر و مطبوع تر از شهد و شکر است . یعنی لذّت و صفایی که قلمت دارد در شهد و شکر نیست . [ طرفه = عجیب / کلک = قلم / دلپذیر = مورد پسند دل / شهد = عسل مومدار ]
21111A