به گزارش صد آنلاین ، این روزها خبر نگرانکننده درباره دریای خزر، کم شدن مدام آب آن است. خبری که چندان جدید نیست و پیشتر هم چندین بار منتشرشده بود، اما براساس اطلاعاتی که بهتازگی اعلامشده، بهواسطه مسدود شدن ورودیهای دریای خزر از سوی کشورهای همسایه، گرمایش زمین و افزایش تبخیر؛ روند کاهشی آب این دریا شتاب گرفته و این میتواند نشانهای خوفانگیز برای پنج کشور همسایه خزر بهویژه ایران باشد.
«خزر» دریاچهای با وسعت ۶۰۰ هزار و ۳۸۴ کیلومترمربع است که طول سواحل آن به ۷ هزار کیلومتر هم میرسد. کشورهای ایران، روسیه، جمهوری آذربایجان، جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان این دریاچه را در برگرفتهاند و پیشبینیها حکایت از «کاهش تراز آب خزر تا سال ۲۱۰۰ میلادی تحت تأثیر شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه دارد. بهاینترتیب از وسعت دریای خزر کاسته میشود که در صورت تحقق بر سواحل ایران بهخصوص جنوب شرقی خزر تأثیر قابلملاحظهای خواهد داشت.»
«تراز آب دریای خزر در نیمه شمالی در طول سالهای گذشته کاهشیافته و به پایینترین میزان خود در ۳۰ سال اخیر رسیده و با افت ۹ متری آب حدود ۲۴ درصد از مساحت سطح خزر کوچک خواهد شد».« کاهش تراز آب دریای خزر در قسمت شمالی این دریاچه کاملاً مشهود است و تصاویر ماهوارهای روند کاهش تراز آب را از سال ۱۳۷۹ تا ۱۶ تیرماه ۱۴۰۲ رصد کرده است.» این خبرها در روزهای اخیر، روی خروجی خبرگزاریها رفته و بیش از یک دهه است که خبر کاهش تراز آب خزر به اشکال گوناگون تکرار میشود؛ سال گذشته مدیرکل مرکز علوم جوی و اقیانوسی سازمان هواشناسی کشور مطرح کرد «از سال ۱۳۷۴ تاکنون، بهطور متوسط سالانه حدود ۶ سانتیمتر از تراز آب دریای خزر کاهش پیداکرده است، یعنی طی ۲۶ سال اخیر تراز آب دریای خزر ۱/۵ متر کمتر شده که رقم قابلتوجهی است.» در آذرماه ۱۳۹۱ هم مدیر مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر گفت: تراز آب طی ۱۶ سال ۸۰ سانتیمتر پایین رفته است.
شاید کنار هم قرار دادن این ارقام و جزئیات برای کسانی، کسالتبار باشد، اما برای شماری دیگر یک واقعیت را نمایان میکند؛ گرچه نوسانهای آب دریای خزر پدیدهای طبیعی است، اما این پهنه آبی حال خوشی ندارد. دریایی که زمانی آبی بود، زمانی محل زیست وزندگی بود، زمانی برای مردمان حاشیهاش، سفرهای برکتخیز بود، اینک و پس از سالها براثر کمشدن آب و فشار سنگین آلودگیها کمر خم کرده است.
مطابق دیدگاه مسئولان، متهمان کاهش آب دریای خزر خشکسالی، افزایش دما، تغییر دبی رودخانه، تبخیر و همچنین فعالیتهای بشری مثل ساخت سد روی رودخانههای اصلی است. شکی نیست که این موارد تهدیدی برای بسیاری از بومسازگانهای جهان است و همواره پژوهشهای متعددی دراینباره منتشرشده است.
پژوهش سَمِن کرونِنْبِرگ و دو همکار دیگرش که در نشریه جغرافیا، محیطزیست و پایداری در سال ۲۰۰۸ منتشر شد نشان میدهد؛ نوسانهای آب دریای خزر وقتی توجه جهانیان را به خود جلب کرد که بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۷۷ بیش از سه متر از سطح آن کاسته شد و تا سال ۱۹۹۵ دوباره سه متر افزایش نشان داد، اما از آن زمان به بعد روندی کاهشی را آغاز کرد. بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۵ هرسال ۱۵ سانتیمتر سطح آب بالا میآمد و به بالاترین میزان خود یعنی ۳۴ سانتیمتر در ۱۹۹۱ رسید. در این مقاله همچنین ذکر شد که دامنه تغییر آب خزر به دلیل سرعت بسیار بالای نرخ نوسان سالانه، معمولا بیش از ۱۰۰ برابر نوسان سطح آب اقیانوسها است.
مقاله دیگری هم در نشریه علمی ژئومورفولوژی منتشر شد که نویسندگان آن با استفاده از دادههای تاریخی و باستانشناسی و نیز دادههای ثبتشده با وسایل جدید، یک بازه زمانی ۲۲۰۰ ساله را موردمطالعه قرار دادهاند. لیروی و ۱۳ همکارش، نقش رود ولگا را در نوسان آب دریای خزر مهم ارزیابی کردهاند. همچنین نوشتهاند که در طول زمان، تبخیر و جهت باد نیز در کنار جاری شدن سایر رودخانهها مثل رود جیحون (که زمانی به دریای خزر میریخت) و دخالتهای انسانی در بالا و پایین رفتن آب خزر مؤثر بودهاند. طی هزاره اخیر، دامنه نوسان آب این دریا بیش از ۹ متر برآورد شده است و پیش از آن (از دونیم میلیون سال پیش به بعد) این رقم به ۱۰۰ متر هم میرسید. بااینکه پیشینه پژوهشها با تمرکز بر دریای خزر به بیش از یک قرن میرسد، اما هنوز منحنی تغییرات آب آن بهویژه طی هزاره اخیر ناشناخته مانده است.
بر اساس نتایج یک پژوهش که در دسامبر ۲۰۲۰ در نشریه «نیچر» با عنوان «طرف دیگر سطح تراز آب دریاها» منتشر شد، بر پایه سناریوهای مختلف، سطح آب دریای خزر تا پایان قرن حاضر ۹ تا ۱۸ متر پایین خواهد آمد.
این پژوهش که از سوی جمعی از دانشمندان آلمانی و هلندی انجامشده، حاکی از آن است که دریای خزر با «فاجعه» روبه رو است، زیرا طی سه دهه گذشته سطح دریای خزر مقداری افت کرده اما تبخیر زیاد آب، یخ نبستن دریای خزر طی زمستان در مناطق شمالی و عدم تعادل در میزان آبهای ورودی باعث خواهد شد که تا پایان قرن حداقل ۹ متر از سطح آب دریا کاهش یابد و این میزان حتی میتواند به ۱۸ متر برسد.
این پژوهش چنین سناریویی را «تهدید زیستمحیطی» نامیده و میگوید «سطح دریای خزر بهصورت فزایندهای پایینتر میآید و شتاب کاهش آب در حال افزایش است. با توجه به اینکه آبهای بخش روسیه و ترکمنستان خزر کمعمق است، با افت ۹ متری آب حدود ۲۴ درصد از مساحت سطح دریا کوچک خواهد شد و درصورتیکه ۱۸ متر آب افت کند، ۳۴ درصد از سطح دریای خزر خشک خواهد شد. درحالیکه بسیاری از پرندگان و آبزیان دریای خزر در فصول مختلف سال به شمال و جنوب مهاجرت میکنند و خشک شدن بخشهای شمالی که پناهگاه گونههای مختلفی مانند فکهای خزر در فصل گرم تابستان است، میتواند زندگی این جانداران را به خطر بیندازد. همچنین نکته قابلتوجه این است که بهویژه در مناطقی که دریاهای درونقارهای مانند دریای خزر یا دریاچههای محصور داریم مانند بخشهایی از شمال آفریقا و خاورمیانه که در کمربند تأثیر گرمایش زمین قرارگرفتهاند و فرآیند خشکزایی در سطح وسیعی بر این منطقه حاکم است، کاهش بارندگی و رطوبت حوضه آبریز این دریاچهها باعث کاهش بارندگی میشود و خروجی رودخانههایی که منتهی به این دریاچهها میشود به شکل فزایندهای کاهش مییابد، درجه حرارت سطح آب افزایش مییابد و قابلیت تبخیر نسبت به ورودی آبهای شیرین رشد چشمگیری خواهد داشت که این موضوع سبب میشود که سیر قهقرایی یا کاهش فزاینده سطح تراز آب دریاچهها و حتی دریای خزر به شکل وسیع رخ دهد.»
شاید عدهای بلافاصله نتیجهگیری کنند که کاهش آب خزر در بازههای زمانی کوتاهمدت (مثلا یک دهه) لزوما به معنی خطری جدی برای این پهنه آبی نیست، اما افزایش مصرف آب، بهویژه در بخش کشاورزی و ساخت سدهای بیشمار روی رودخانههای مهمی مثل ولگا یا کورا در کنار گرمایش جهانی میتواند زنگ خطری باشد برای دریایی که ۲۷ متر از سطح آبهای آزاد پایینتر است. اگر خزر کمآب شود حملونقل دریایی و بندرها نیز با محدودیتهای جدی روبهرو خواهند شد. بهعلاوه تالابهای وابسته به دریای خزر و همچنین خلیج گرگان، پرندگان و آبزیان در معرض تهدیدی جدی قرار میگیرند. بااینهمه، کاهش آب خزر تنها عامل تهدید نیست.
خشک شدن و آلودگی، نابودی زیستگاه تخمگذاری ماهیان خاویاری و ماهی آزاد، راهی کردن پسابهای شهری، صنعتی و بیمارستانی به دریا، تعداد دیگری از عوامل نابودکننده دریایی است که در کتابهای تاریخی، طبرستان، جرجان، دیلم و آبسکون نیز نامیده شده است. اما موضوعی که این روزها بیشتر در مرکز توجه قرارگرفته، سدهای متعددی است که بر بستر این رودخانه احداثشده و باعث کاهش حجم آب ورودی به دریای خزر شده است. البته مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر معتقد است کاهش ریزشهای جوی، کاهش دبی رودخانه ولگا و یخ بستن سطح آب خزر در بخشهای شمالی، برخی دلایل کاهش سطح تراز آب دریای خزر است. اینکه میگویند روسها روی ولگا سد زدهاند و اجازه نمیدهند آب وارد ولگا و بعد خزر شود پایه و اساس ندارد، چون اگر این کار را بکنند بیشترین ضرر به خودشان برمیگردد، زیرا بخش شمالی خزر عمق بسیار کمی دارد و اگر آنها مانع رسیدن آب به خزر شوند بیشترین ضرر از عقبنشینی خزر متوجه آنها میشود، بنابراین کاهش سطح طبیعی است.
بااینوجود گروهی از کارشناسان و نمایندگان مجلس تأکید کردهاند که سدسازی میتواند خطری بزرگ برای حیات این دریاچه باشد.
مطابق اظهارات جلال محمودزاده روسیه با سدسازی در مسیر دریای خزر منجر به ایجاد مسائل متعددی خواهد شد. این نماینده مجلس از دیپلماسی آب ایران در خارج از مرزهای کشور، انتقاد و عنوان کرده، زمانی که ترکیه بر روی ارس، دجله و فرات اقدام به سدسازی کرد وزارت امور خارجه ما عملکرد مؤثری نداشت، عدم رویکرد مناسب وزارت امور خارجه برای آبهای ورودی کشور و همچنین عدم برخورد مسئولان با طالبان در مقابل بازپسگیری حقابه هیرمند منجر شد روسیه هم اقدام به سدسازی روی رودخانه «ولگا» نماید، این سکوت مسئولان ما در مقابل تاراج منابع طبیعی باعث دستدرازی سایر کشورها به دیگر منابع طبیعی شده است. امروز روسیه نشان داده است که همچون ترکیه و افغانستان برای منافع خود حاضر به نادیده گرفتن حق سایر کشورها است و همین مسئله منجر خواهد شد این مشکلات دامن کشورهای عضو مجمع خزر را بگیرد.
البته ایران تنها کشوری نیست که نسبت به این مسئله نگرانیاش را ابراز کرده، بلکه دیگر کشورهای مجاور دریای خزر نیز در مورد آینده خزر بیمناکاند و به اذعان صاحبنظران، اگر تمامی کشورهای حاشیه خزر به یک معاهده بینالمللی تن ندهند، رژیم حقوقی خزر را به رسمیت نشناسند و حقآبه آن را رعایت نکنند، آینده بدی در انتظار این دریاچه خواهد بود. حتی برخی کارشناسان از ابراز نگرانیهای معمول پا را فراتر گذاشته و براین باورند همان اتفاقی که برای «آرال» و «دریاچه ارومیه» رخ داد، در خزر هم تکرار میشود! مهمترین عامل تابآوری دریای خزر رودخانه ولگا است و مسدود شدن ورودی آب این رودخانه در طی چند میلیون سال گذشته بیسابقه است، به همین دلیل فعالان و پژوهشگران محیطزیست میگویند، اگر این موضوع تداوم یابد با فاجعه بزرگ محیط زیستی نهفقط برای کشورهای همجوار بلکه در بخش قابلتوجهی از آسیا، اروپا و خاورمیانه مواجه خواهیم بود.
تمام آبی که از سوی چهار کشور همجوار خزر وارد این دریا میشود به ۱۰ میلیارد مترمکعب در سال نمیرسد و همه کشورها با طرحهای متعدد شیرینسازی و انتقال آب اجازه ورود آب به خزر را نمیدهند که تمام اینها روی دریای کاسپین تأثیر میگذارد اما اصلیترین منبع آب این دریا رودخانه ولگا است.
صاحبنظران با توجه به اجرای پروژههای گسترده سدسازی بر این رودخانه، احتمال میدهند که بحرانی جدی در کاسپین ایجاد شود، براین اساس تأکید میکنند: «فعلا باتوجه به جنگ اوکراین، روند سدسازی مختل شده اما اگر جنگ تمام شود، با این روند نهتنها کار کاسپین تمام میشود بلکه شرایط برای ایران نیز بهشدت بحرانی و بغرنج خواهد شد.»
فرزاد علیزاده، فعال محیطزیست با اشاره به ساخت ۴۰ سد و آغاز احداث ۱۸ سد جدید توسط روسیه بر روی رودخانه ولگا بهعنوان منبع اصلی تأمین آب دریای خزر، معتقد است: بیش از ۱۳۰ رودخانه به دریای خزر میریزند از این رودها ولگا بهتنهایی نزدیک به ۸۵ درصد آب دریای خزر را تأمین میکرد که متأسفانه احداث سدهای جدید توسط روسیه (۴۰ سد ساختهشده و ۱۸ سد دیگر در دست مطالعه و ساخت است) بر روی رودخانه ولگا (که قابل کشتیرانی است) موجب کاهش دبی آب ورودی به دریای خزر و آغاز روند عقبنشینی آب در ساحل جنوبی آن شده است. از سال ۱۳۹۷خورشیدی ۲۲درصد ازآبدهی ولگا به خزر کاسته شده است. محاسبه این آمار نشان میدهد که ۵۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب فقط از آبدهی ولگا کاسته شده و با کاهش ۲۲ درصدی ورود آب به دریای خزر طی چهار سال اخیر، خطر خشک شدن خلیج گرگان را سریعتر کرده و ممکن است این خلیج را به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار کند.
رضا شهبازی، مدیرکل دفتر مخاطرات، زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور نیز با ارائه هشداری مشابه عنوان کرده است: ۲۰ سال پیش دریاچه ارومیه هم خشک نبود، مردم برخلاف نظر کارشناسان و محققان این مسئله را بهصورت یک فرضیه تلقی میکردند و کسی باور نداشت دریاچه ارومیه یا زایندهرود، هامون و هورالعظیم خشک شوند، شمال کشور نیز از این قاعده مستثنا نیست اگر این اتفاق در شمال کشور حادث شود شرایط ویژه خود را خواهد داشت. فشار و بارگذاری جمعیتی شمال کشور، کاهش ورودی آب از رودخانههای کشورمان و سایر کشورهای حاشیه به دریای خزر در شمال ایران چالشهای خاص خود را خواهد داشت لذا از هماکنون هشدارهای لازم را میدهیم تا در ۲۰ سال آینده کسی از خشک شدن دریای خزر شگفتزده نشود. گرچه دریای خزر از تاریخ پیدایش خود تاکنون با افزایش و کاهش آب روبهرو بوده ولی بهعنوان یکی از کارشناسان سازمان زمینشناسی معتقدم همانطور که در ۲۰ سال پیش در مورد بسیاری از موارد مشابه هشدارهای لازم داده شد باید بدانیم طی سالهای آتی شمالی متفاوتتر نسبت به امروز خواهیم داشت. مطابق با آنچه که کارشناسان میگویند؛ باید با دقت وضعیت را بررسی کرده و بشناسیم چون هنوز هیچ مرجع موثقی اطلاعات صحیح و روشنی در این رابطه ندارد که آیا ورودی آب ولگا کاهشیافته یا خروجی آب از مجموعه کشورهای ایران، آذربایجان و ترکمنستان کم شده است؟ و تغییرات اقلیمی چند درصد در پسروی آب دریای خزر تأثیرگذار بوده است؟
بههرروی خشک شدن و عقبنشینی خزر پیامدهای گستردهای به همراه دارد، ازجمله اینکه جنگلهای هیرکانی به سمت خشکیدگی میروند و چشمههای تولید گردوخاک افزایش مییابد. در توضیح این مسئله میتوان به اظهارات کارشناسان و متخصصان امر استناد کرد که میگویند: در دو سال اخیر، حدود ۶۰ سانتیمتر عقبنشینی در (سواحل ایران) رخداده است. در سمت قزاقستان این عدد چند ده کیلومتر است. ایران در بهترین قسمت کاسپین قرارگرفته است و عمق دریا، سمت ایران بسیار زیاد است، به همین دلیل نیز نسبت به چهار کشور دیگر، دیرتر متوجه تبعات این اتفاق میشویم. اما زمانی که این مسئله در بخش ایران تشدید شود، بالاترین خسارت را هم خواهیم دید. ما جنگلهای هیرکانی راداریم که ریشه آن متأثر از دریای کاسپین است و اگر دریا خشک شود یا عقبنشینی کند با بالاترین موج مهاجرت جانداران این جنگلها و چهبسا نابودی تدریجی جنگلها روبهرو خواهیم شد. این مسئله، یک ضایعه اکونومیستی، نهفقط برای کشورهای منطقه، بلکه برای بخش بزرگی از آسیا، اروپا و خاورمیانه ایجاد خواهد کرد و شاید بتوان از این موضوع بهعنوان مهیبترین رخداد بیابانزایی قرن بیستویک یادکرد.
زنگ خطر از مدتها قبل به صدا درآمده و برمبنای پیشبینیها، «با ادامه روند فعلی در کمتر از ۱۰ سال آینده نیمی از دریای خزر را از دست میدهیم و بخش بزرگی از خزر که ارتفاعی کمتر از ۳۰ متر داشته و در مناطق شمالی خزر قرار دارد، موجودیت خود را از دست میدهد.»
بنابراین طی روزهای گذشته در مورد راهکارها و اقداماتی که میتوان انجام داد به فراوانی سخن گفتهشده، ازجمله نشستن کشورهای عضو به دور یک میز و تعیین حقآبه کاسپین: «ازآنجاییکه پنج کشور روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، ایران و آذربایجان، مستقیما در حاشیه این پهنه آبی قرارگرفتهاند، باید مشخص شود که هر یک از این ۵ کشور چه درصدی از حقآبه را پرداخت کنند. همچنین باید تعیین شود اگر کشوری فاضلاب خام وارد این دریا کرد، چگونه باید جریمه شود. همه باید به شکل متحد دور یک میز جمع شوند. اگر این اتفاق بیفتد میتوان به این پهنه آبی بزرگ امیدوار بود.» فعالان محیطزیست تصریح کردهاند که اگر هرکسی فقط به فکر منافع خود باشد، موفقیت و دستاورد مثبتی نخواهیم داشت.
برای مثال اگر ایران فقط به فکر طرحهای انتقال آب و شیرین سازی باشد یا ترکمنستان و آذربایجان نیز به تعهدات خود عمل نکنند، طبیعتا به جمعبندی و اشتراک منافع نمیرسیم. همه باید سهم خود را پرداخت کنند. طبیعتا روسیه با دارا بودن گستردهترین مرز مشترک و اینکه مهمترین تأمینکننده آب دریا است، سهم مهمتری دارد، اما سایر کشورها هم باید مشارکت مؤثر خود را اثبات کنند.
پیشتر از سوی مدیر پیشین مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر هم، مواردی بهعنوان راهکار مطرحشده که اولین نکته سازگاری است. به گفته همایون خوشروان، ما باید خودمان را با شرایط محیط سازگار کنیم، سازگاری یعنی اینکه از هرگونه دخل و تصرف بر روی منابع آبی دریای خزر پرهیز کنیم و به فکر انتقال آب دریای خزر نباشیم آنهم در شرایطی که پیشبینیها نشان میدهند که دریای خزر رو به کاهش میرود و این کاهش خودش باعث منازعات سیاسی و اقتصادی در منطقه خواهد شد.
دومین نکته هم پرهیز از دستاندازی و بهرهبرداری بیشازحد از منابع آب ورودی به دریای خزر است، فراموش نکنیم که سدهای بیشماری بر روی رودخانههای شمالی دریای خزر که ۸۰ درصد منابع آب خزر را تأمین میکنند دارد بهرهبرداری میشود و همین بهرهبرداری موجب کاهش حجم ورودی آب رودخانهها میشود و اگر این روند تداوم یابد همزمان با گرمایش زمین و خشک شدن دریای خزر میتواند این مشکل را به شکل فزایندهای افزایش دهد.