۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۳
بازدید:۵۱۶
سید محمد حسینی در یادداشتی می‌نویسد: نشست جده از منظر قدرت اجباری، قدرت نهادی و قدرت ساختاری بدون تردید دستاورد محسوسی ندارد اما از منظر قدرت گفتمانی برای اوکراین، اروپا، امریکا و عربستانِ میزبان پیروزی بزرگی بود. چرا؟
کد خبر : ۳۰۸۴۲

 نشست جده با حضور نمایندگان 40 کشور با موضوع بررسی راهکارهای خاتمه جنگ در اوکراین ظاهرأ بدون نتیجه ملموس  به پایان رسید .از منظر دیپلماسی سنتی چنین نشستی شاید  شکستی برای برگزارکننده و مشارکت‌کنندگان و پرستیژی برای مخالفان نشست و یا کشورهایی که دعوت نشدند، تلقی  می‌شود اما از منظر دیپلماسی مدرن، نشست جده آغاز روندی است که «تولید معنا» می‌کند و این معنا به مثابه یک هنجار به تدریج عمومیت یافته و به گفتمانی غالب تدیل می‌شود؛ روندی که در ادبیات جدیدِ مفهومِ قدرت؛ قدرت مولد (Productive power) خوانده می‌شود.

 

 


قدرت با چهره‌های مختلفی اعمال می‌شود. ساده ترین نوع اعمال قدرت، قدرت اجباری( Compulsory power است که محسوس و مستقیم است. کشور «الف» به واسطه مجهز بودن به ابزارهای مادی یا معناییِ قدرت، اراده خود را بر کشور «ب»تحمیل می‌کند. کشور «ب» به شکلی محسوس و مستقیم، سلطه کشور «الف» را دریافت می‌کند و از آنجایی که فاقد منابع مادی و معنایی کافی و لازم برای متوازن‌سازی قدرت «الف»است، لاجرم از خواست «الف» تبعیت می‌کند. قدرت نهادی (Institutional power) چهره دیگر اعمال قدرت است که محسوس و اما غیرمستقیم است. در اینجا «الف» لزومأ دارای قدرت مادی و معنایی بیشتر از «ب» نیست اما بواسطه قواعد حاکم بر نهادی که «الف» و «ب» در آن حضور دارند و رژیم‌ها و قواعد آن نهاد را  پذیرفتند؛ بر «ب» اعمال قدرت می‌کند. مانند اعمال قدرت از طریق نهادها و سازمان‌های بین‌المللی که گاه یک ریز قدرت با استفاده از قواعد نهادی بر یک قدرت بزرگ اعمال قدرت می‌کند. قدرت ساختاری (Structural power) چهره سوم از قدرت است که مستقیم اما غیر محسوس است. در اینجا «الف» به واسطه نقش و جایگاهی که در یک ساختار دارد بر «ب» اعمال قدرت می‌کند مانند اعمال قدرت ارباب بر رعیت در ساختار فئودالیته و یا اعمال قدرت کشورهای صاحب سرمایه بر کشورهای در حال توسعه در ساختار نظام سرمایه‌داری.

پیچیده‌ترین، کم‌هزینه‌ترین و پراثرترین چهره قدرت اما قدرت مولد (Productive power) است که در آن قدرت به شکلی غیرمستقیم و غیرمحسوس اعمال می‌شود. قدرت مولد با تولید معنا و هنجار، وارد اذهان می‌شود و کاری می‌کند تا دیگران گفتار، تصمیم و رفتار مطلوب تو را انجام دهند. در اینجا کشور «ب» تصور می‌کند مستقل  و  ازاد کنشی را انجام می‌دهد اما در عمل کشور «ب» کاری را انجام می‌دهد که کشور «الف» می‌خواهد. این همان قدرت گفتمانی است که با تولید معنا و هنجار، خوب و بد و زشت و زیبا را تولید می‌کند، خوب و بدی که بالذات خوب و بد نیستند بلکه حاملان گفتمان، خوب و بد را تعریف کرده‌اند تا دیگران در مسیر منافع آنها بیاندیشند و رفتار کنند. قدرت مولد در سیاست خارجی به سادگی به دست نمی‌آید. پیش‌زمینه آن وجوهی از قدرت امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است اما مهمتر از این وجوهقدرت، نقشه‌راهی هوشمندانه برای تولید معنا و به کارگیریدرست و به جای وجوه قدرت در خدمت تولید معنا است؛ معنایی که هنجار بیافریند و گفتمان‌سازی کند.

نشست جده از منظر قدرت اجباری، قدرت نهادی و قدرت ساختاری بدون تردید دستاورد محسوسی ندارد اما از منظر قدرت گفتمانی برای اوکراین، اروپا، امریکا و عربستانِ میزبان پیروزی بزرگی بود. چرا؟

1- بزرگترین دستاورد نشست جده، افزایش بازیگرانی  با نقش بی‌طرفی مثبت بود. نشست جده قدرت بزرگی مانند چین و قدرت‌های نوظهور در نظام بین‌الملل از قبیل هند، برزیل، افریقای جنوبی را از بی‌طرفی منفی خارج کرد و به بازیگرانی با نقش بی‌طرف مثبت ارتقاء داد. بی‌طرف مثبت در بحران‌ها کنار نمی‌نشیند بلکه برای ایجاد صلح و کاهش تنش، دست به ابتکار می‌زند و تلاش می‌کند. بی‌طرف مثبت بر اساس نقشی که دارد، در یک نقطه باید قضاوت کند و برای ایجاد صلح از یکی از طرفین منازعه حمایت بیشتری نماید، در حالی که بازیگر بی‌طرف منفی فقط شعار صلح می‌دهد اما فاقد ابتکار عمل برای ایجاد صلح است و مراقب است مطلقأ له یا علیه طرفین منازعه کنش کلامی نداشته باشد.

2- نشست جده، هنجارهایی را برجسته نمود که در جنگ اوکراین در میان‌مدت گفتمان‌ساز خواهد شد. در این نشست همه مشارکت‌کنندگان بر «صلح، همگرایی، حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت سرزمینی» تاکید کرده‌اند. هنجارهایی که در میان مدت به گفتمانی ضد روسی تبدیل خواهد شد و به سود اوکراین است.

3- نشست جده، اوکراین و حامیان غربی‌اش را طرفدار صلح و روسیه را مخالف صلح جلوه داد. این در حالی است که بر اساس شواهد و قرائن متعدد، روسیه در عمل بیش از اوکراین خواهان خاتمه دادن به جنگ (البته به شکلی آبرومندانه) است تا پرستیژ جهانی‌اش حفظ شود و از قضاء امریکا و بلوک غرب سود خود را در  فرسایشی کردن جنگ دنبال می‌کنند. 

4- نشست جده برای عربستان پرستیژ جهانی ایجاد کرد و منزلت ریاض را در نظام بین‌الملل افزایش داد. چین در نشست صلح دانمارک که برای خاتمه جنگ اوکراین تشکیل شده بود شرکت نکرد اما در نسشت جده حضور داشت. حضور 40 کشور از جمله قدرت‌های نوظهور بین‌المللی در عربستان برای حل و فصل یک بحران با دامنه جهانی موجب افزایش پرستیژ عربستان خواهد شد. مقایسه کنید چهره بین‌المللی عربستان در بیست سال گذشته، متعاقب حادثه 11 سپتامبر و مشارکت شهروندان سعودی در آن حادثه که کشورهای دنیا از جمله امریکا از علنی شدن رابطه خود با عربستان شرم‌ساز بودند ولی اکنون بازیگران اصلی نظام بین‌الملل، میزبانی عربستان را برای حل و فصل یک بحران بزرگ و تاریخ‌ساز می‌پذیرند.

5- نشست جده، تداوم راهبرد «موازنه‌سازی ازدور offshore-balancing) ایالات متحده امریکا به عنوان یک کلان استراتژی را بیش از گذشته نشان داد. راهبردی که از دوران اوباما آغاز  و در دوره بایدن شدت گرفته است. امریکا در ذیل این راهبرد ,سیاستِ  «احاله مسئولیت» را دنبال می‌کند تا همپیمانان کاخ سفید، مسئولیت‌های سنتی منطقه‌ای و بین‌المللی امریکا را دنبال کنند. در این راهبرد عربستان و اسرائیل بازیگرانی منطقه‌ای خواهند بود که نقش سنتی امریکا در منطقه را دنبال می‌کنند؛ یادآور دکترین دوستونی نیکسون در دهه 1970 که با محوریت ایران انجام می‌شد. حالا با توجه به حساسیت‌های که در خاورمیانه و جهان اسلام نسبت به رژیم صهیونیستی وجود دارد این نقش را بیشترعربستان عهده‌دار خواهد بود. تلاش امریکا برای عادی‌سازی عربستان و اسرائیل در ذیل دکترین احاله مسئولیت به عربستان روی صحنه و اسرائیل پشت صحنه،قابل درک است.  

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها