به گزارش صد آنلاین ، دوستم سامان در سایتش تبلیغ ماساژ درمانی میکرد اما به محض اینکه مشتری به خانه میآمد من وارد میشدم و شروع به فیلمبرداری کرده و تهدید میکردم که اگر پول ندهد تصاویر و فیلمهایش را در فضای مجازی منتشر میکنم.
چه شد که این ایده به ذهنتان رسید؟
راستش من یک آپارتمان داشتم که آن را ۲۴ ساعته اجاره میدادم. بعد متوجه شدم یکی از افرادی که خانهام را اجاره کرده بود به بهانه انجام خدمات ماساژ و درمان درد کمر، طعمههایش را به خانه کشانده و با تهیه فیلم سیاه دست به اخاذی زده است. همین موضوع جرقه این کار را در ذهنم روشن کرد.
مشتریها شکایت نمیکردند؟
وقتی شروع به سرو صدا میکردند زنگ میزدیم به همدست سوم مان و او به عنوان مأمور پلیس با دستبند و بیسیم وارد خانه میشد. با بست پلاستیکی دستهای شاکی را میبستیم و تهدیدش میکردیم و او مجبور به پرداخت پول میشد.
چطور دستگیر شدید؟
یکی از شاکیها موضوع را به پلیس اطلاع داده بود. قرار بود از آخرین سوژهمان ۳ هزار یورو بگیریم او را سوار ماشین کردیم تا راهی محل تحویل یوروها شویم که گشت پلیس به ما مشکوک شد و بازداشت شدیم.
4461/س