به گزارش صد آنلاین 24 تیر ماه 1400 بود که در پی بحران آب در خوزستان و خشک شدن رود کرخه و تالاب هورالعظیم، فریاد «عطش» اول از کوچههای سوسنگرد برخاست و بعد اهواز و 15 شهر دیگر خوزستان و 13 استان کشور را فراگرفت و با ورود نیروهای امنیتی بعد از 10 روز خاتمه یافت. در دومین سالگرد این اعتراضات آبی، بحران تابستانه همچنان بیخ گوش خوزستان است. هواشناسی برای سومینبار وقوع دمای 50 درجه را در خوزستان هشدار داده، ولی از اهواز تا سوسنگرد و ایذه، روزی نیست که خبری از بیآبی به گوش نرسد.
کوچههای دمکرده سوسنگرد حالا آرام است؛ اما ردپای اعتراضات آب که اهالی آن را «جنبش تموز» به معنی جنبش مردمی ماه اول تابستان مینامند، هنوز پررنگ است. سوسنگرد، مرکز شهرستان دشتآزادگان در غرب خوزستان و پاییندست رود کرخه، در حاشیه هورالعظیم، نخستین کانون اعتراضات آب در تابستان 1400 بود. شهری که نامش در رژیم گذشته به سوسنگرد تغییر کرد ولی مردم هنوز در محاورات خود به نام قدیم «خفاجیه» صدایش میزنند. در روزهای اخیر فعالان محیطزیست هشدار دادند: «فاجعه نزدیک است». رود کرخه که از میانه سوسنگرد عبور میکند از اواخر بهار، نیمهخشک است. آبباریکه آلودهای که کودکان با پای پیاده از عرض آن عبور میکنند و گلههای گوسفندان در بسترش جولان میدهند. سازمان آب و برق خوزستان، بعد از بازکردن سد کرخه از دو سه روز پیش تبلیغات رسانهای گستردهای از رسیدن آب به جنوب کرخه انجام داده، وضعیتی که اهالی خوب میدانند دایمی نیست. چنانکه سیدعادل مولا معاون حفاظت محیطزیست خوزستان به شبکه صدا و سیمای خوزستان گفته است: «کمتر از 40درصد از تالاب هورالعظیم آبدار است و از آبی که از سد کرخه رهاسازی شده حتی یک قطره هم به تالاب هورالعظیم نرسیده. وضعیت تالاب هورالعظیم خوب نیست و ادامه این روند قطعا منجر به مرگ و میر آبزیان، آتشسوزی و تبدیل شدن این تالاب به کانون ریزگرد میشود.» هورالعظیم آخرین بازمانده تالابهای بینالنهرین است که در انتهای رود کرخه قرار دارد. دوسال پیش هم همین داستان بود. وقتی شط کرخه خشک شد و آب به هورالعظیم نرسید، شهر و روستا بیآب شد؛ زمینهای کشاورزی و 40 هزار گاومیش در حاشیه کرخه تشنه ماندند و مردم برای اعتراض به خیابان آمدند: «عطشان الشط، راید مایه» شط تشنه است، آبش را میخواهد. نخستین شب اعتراضات، پنجشنبه شب 24 تیرماه، گروهی از مردم از محله ابوذر در غرب سوسنگرد که اهالی آن کشاورز و دامدار هستند، راهشان را به فلکه بانک ملی و بعد به فلکه شهرداری، روبهروی ناحیه سپاه و سپس به سمت فرمانداری در قسمت شرقی شهر باز کردند و شعار دادند: «کلا، کلا للتهجیر» نه به کوچ اجباری. این مسیر در مدت 10 تا 12 روز میعادگاه معترضانی بود که به دلیل گرمی هوا شبانه به خیابان میآمدند.
محمد از فعالان اجتماعی سوسنگرد درباره دلایل اعتراضات آبی مردم به «اعتماد» میگوید: «اولین جرقه تشنگی دامها و زمینهای کشاورزی و بعد هم مطالبات انباشته بود. وضعیت بد شهر، مدارس و ادارات، بهطور کلی زیرساختها و حتی گرانی و آب شرب را شاید مردم بتوانند تحمل کنند اما چیزی که دو سال پیش بر مردم گذشت مساله مرگ و زندگی بود به خاطر همین شرایط غیرقابل تحمل شده بود. مردم درک کرده بودند که قطع شدن جریان آب در رود کرخه مساله مرگ و زندگی است. روزبهروز و لحظه به لحظه میدیدند که گاومیشهایشان از دست میروند و زمینهای کشاورزی نابود میشود. شغل اصلی مردم این منطقه دامداری و کشاورزی است که هر دو در حال مرگ بودند. رودخانه را که دیدید در شهر خشک است، دیگر آبی نمیماند که به هورالعظیم برسد. گاومیش آب برای شنا کردن میخواهد نه این آب متعفن که باعث میشود در گل بماند.» تا شب چهارم، اعتراضات مردم آرام بود و درگیری خاصی گزارش نشد، اما از آن به بعد با ورود نیروهای یگان ویژه، شرایط تغییر کرد. اینترنت در کل خوزستان قطع شد و ورودیهای سوسنگرد را مسدود کردند تا جلوی ورود افراد و به خصوص روستاییان را بگیرند اما اوضاع آرام نشد. شب پنجم معترضان به خاطر اتفاقات شب گذشته بسیار خشمگین بودند. اما در این روز هیچ نیروی امنیتی در مسیر دیده نمیشد. مردم چند ساعت راهپیمایی کردند و شعار دادند و بدون هیچ درگیری و خشونتی به تجمع خود پایان دادند. بیشترین جمعیت معترضان سوسنگرد در این شب بود که بیش از 10 هزار نفر تخمین زده شد. آنطور که محمد میگوید: «این مسالمتآمیزترین تجمعی بود که تاکنون دیده بودم. حتی یک شیشه هم شکسته نشد و حتی دست یک نفر هم خراش ندید.»
سوسنگرد یکی از آرامترین شهرهای خوزستان است و در 40-30 سال گذشته تقریبا اعتراضی از مردم شنیده نشد. محمد به سیل سال 98 خوزستان اشاره میکند: «سیلابی که به راه انداختند در مردم ذهنیتی ایجاد کرد که چرا اول گفتند آب نیست و بعد ناگهان سیل جاری شد و همه خانه و زندگی مردم را آب برد. مردم قضیه را اینطور تحلیل میکنند که بستن آب روی کشاورزان و دامداران، در ظاهر برای این است که مردم امکان کشاورزی نداشته باشند اما در واقع برای این است که شهر و روستاها خالی شود و مردم ناچار به مهاجرت شوند. بنابراین مردم مقاومت میکنند همانطور که در سیل حاضر نشدند خانههای خود را ترک کنند.» مطالبات مردم به تدریج بیشتر شد. آنطور که محمد تاکید میکند: «مردم دنبال خواستههای بحق خودشان بودند. یکی از مطالبات برای بیکاری بود. شرکتهای نفتی بزرگی در منطقه فعال هستند ولی بسیاری از جوانان بیکارند و این شرکتها حتی برای کارهایی که تخصص لازم نیست هم نیروی غیربومی استخدام میکنند. یکی دیگر از مطالبات آزادی دستگیرشدگان بود و میگفتند اگر آنان آزاد نشوند تا اربعین در خیابان میمانیم.» اعتراضات سوسنگرد کشته نداشت اما تعداد زیادی زخمی و بازداشت شدند. محمد میگوید: «با این اعتراضات اگرچه صدایمان در همه دنیا شنیده شد اما به مطالبات مردم عمل نشد. البته مردم حس همبستگی و اتحاد را تمرین و خودشان را باور کردند. ما هم در سیلاب و هم در اعتراضات 1400، خط و نشان کشیدیم و خط قرمزهایمان را مشخص کردیم. 300 نفر را گرفتند و ما نشان دادیم که حاضریم برای زمینمان بیشتر از این هم هزینه کنیم و حتی حاضریم جانمان را هم بدهیم.»
حسین یکی دیگر از فعالان اجتماعی سوسنگرد همچنین به «اعتماد» میگوید: «مشکلات و مطالبات مردم در این سالها انباشته شده بود. جوانها بیکارند. از طرف دیگر هورالعظیم هم خشک است و حتی نمیشود ماهیگیری کرد. مدارس امکانات ندارد و حتی بیمارستان درست و حسابی نداریم که بیماران را برای درمان ببریم. مردم به این نتیجه رسیدند که یک همبستگی لازم است و تا به خیابان نیایند مشکلاتشان حل نمیشود. این مردم تعلق خاطر زیادی به زمینشان دارند و حتی در سیل اینجا را ترک نکردند. تلاش کردند و سیلبندهایی ساختند که ارتفاعشان از سقف خانهها هم بیشتر بود و در خانههایشان ماندند یا در همین نزدیکی روی تپههای اللهاکبر مدتی چادر زدند.» او از عملی نشدن تعهدات مسوولان و بیتوجهی به مطالبات مردم گلایه میکند: «ما به هیچکدام از مطالباتمان نرسیدیم و مشکلاتمان حل نشد. مردم 12-10 روز در خیابانها ماندند و اگر برخورد شدید نبود اعتراضات ادامه پیدا میکرد. سد کرخه را کمی باز کردند که در مقطع کوتاهی آب وارد رودخانه کرخه شد اما این برای مردم قابل قبول نبود. بعد از آنهم مدتهای طولانی کرخه آب نداشت. پارسال مردم نتوانستند در تابستان کشاورزی کنند. حالا هم رودخانه تقریبا خشک است و ممنوعیت کشت شلتوک را اعلام کردهاند. درحالی که پول کشت زمستانه گندم را هنوز به کشاورزان ندادهاند. خسارت سیل را ندادند و فقط 15 میلیون تومان وام دادند برای تعمیر خانهها. خسارت خشکسالی را هم ندادند. اینها باعث شده که مردم فقیرتر شوند.»
کتاب «مظاهرات سلمیه، گزارش اعتراضات آب در خوزستان؛ بررسی موردی یک خیزش» اثر سعید مدنی و همکاران که مهر 1401 توسط موسسه رحمان منتشر شده را شاید بتوان تنها پژوهش درباره اعتراضات آبی خوزستان دانست. در این مطالعه علاوه بر مصاحبههای عمقی، بیش از 260 فیلم کوتاه که با وجود اختلال گسترده در اینترنت در خوزستان منتشر شده، تحلیل و بررسی شده است. بر همین اساس 133 مورد یا 51 درصد از ویدیوها مربوط به خوزستان بوده و ویدیوهایی از تهران، اصفهان، البرز، لرستان، چهارمحال و بختیاری، آذربایجان شرقی، بوشهر، یزد، کردستان، خراسان شمالی، کرمانشاه، همدان و هرمزگان نیز گزارش شدهاند. طبق این پژوهش اهواز، سوسنگرد، ماهشهر، ایذه، بهبهان، مسجدسلیمان، دزفول، آبادان، اندیمشک، الهایی، حمیدیه، شادگان، کرخه، شاوور عبدالخان، شوش، ویس و شوشتر در این اعتراضات مشارکت داشتند. مطابق ارزیابیهای انجامشده، 96درصد (250 مورد) از تصاویر هیچگونه حمله معترضان به نیروهای نظامی و انتظامی را نشان نمیدهد و در 216 ویدیو (83درصد) نشانهای از رفتار خشن در میان معترضان به چشم نمیخورد. در این اعتراضات سهم و نسبت جوانان از کل معترضان خوزستان آنچنان قابل توجه است که بنا به گفته این پژوهش میتوان آن را جنبش جوانان نامید. گزارش رسمی از تعداد کشتهها، مجروحان یا بازداشتیهای این اعتراضات در دست نیست. ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز اسامی 361 نفر را به عنوان بازداشتشدهها منتشر کرد. اعتراضات به بحران بیآبی خوزستان، واکنش و همدلی گستردهای در میان فعالان مدنی و دیگر گروهها به دنبال داشت و مقامات دولتی نیز با سفر به خوزستان سعی کردند به مطالبات مردم پاسخ دهند.
28 تیر رییس جمهوری وعده داد که با همه توان تلاش میکند تا مشکلات خوزستان مرتفع شود. در همین راستا جهانگیری معاون اول رییس جمهور و تعدادی از وزیران به خوزستان سفر کردند. همچنین اول مرداد ماه آیتالله خامنهای طی سخنانی، مساله آب خوزستان و مشکلات مردم را یکی از نگرانیهای دردآور دانست و از دولت مستقر و دولت بعدی که بر سرکار خواهد آمد خواست که به این مشکل رسیدگی کنند. قالیباف رییس مجلس نیز به نمایندگان خوزستان و کمیسیونهای انرژی، عمران و برنامه و بودجه ماموریت پیگیری و اجرایی شدن مصوبات دولت را داد.
اهواز، مرکز خوزستان کانون دیگر اعتراضات آب 1400 بود. تجمعهای خیابانی در اهواز، با انتشار خبر صدور مجوز محیطزیستی هفتمین طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون به فلات مرکزی موسوم به بهشتآباد آغاز شد و همزمان با اعتراضات سوسنگرد شدت گرفت. تاکنون 10 طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون بزرگ (کارون و دز) به فلات مرکزی با حجم بیش از 2 میلیارد مترمکعب اجرا شده یا در حال اجراست که با اعتراض شدید خوزستانیها مواجه است و به خاطر آن بارها تجمع کردهاند. در اعتراضات تیرماه 1400 هم مردم با شعار: «بالروح، بالدم، نفدیک یا اهواز» جان و روحمان فدای اهواز؛ «بالروح بالدم نفدیک یا کارون» روح و جانمان فدای کارون؛ «بالروح بالدم نفدیک یا کرخه» روح و جانمان فدای کرخه، نشان دادند که مخالفت با سیاستهای آبی همچنان پابرجاست. حامد یکی از فعالان محیطزیست اهوازی به «اعتماد» میگوید: «مطالبات مردم اهواز در موضوع آب به چند قسمت تقسیم میشود که مهمترین آنها دسترسی به آب آشامیدنی سالم است. مردم اهواز خوب به یاد دارند که در گذشته آب لولهکشی اهواز شیرین و گوارا بود اما با شنیده شدن زمزمههای انتقال آب از سرشاخههای کارون به استانهای فلات مرکزی، کمکم آب آشامیدنی مردم اهواز بیکیفیت و بدبو شد، فشار آب اکثر مردم مناطق اهواز کم شد و به حدی رسید که باید ساعتها و تا نیمههای شب به انتظار وصل شدن آب بمانند. اضافه کنید به اینها، هزینههای جانبی مانند نصب پمپها و تصفیهکنهای خانگی و تعمیرات و سرویس این تجهیزات را که مردم باید متحمل شوند. این در حالی است که مسوولان در مورد بهبود کیفیت آب آشامیدنی و طرح آبرسانی غدیر سالهاست که وعده میدهند. از سال ۹۲ که رییسجمهور وقت بعد از اعتراضات مردم اهواز و استان، وعده وصل آب آشامیدنی سالم در عرض دو هفته را داده بود تا دولت کنونی که هنوز با وجود تبلیغات مدعی اتصال طرح آبرسانی شده، مردم هیچگونه بهبودی در کیفیت آب و فشار آب مناطق اهواز ندیدند.» این فعال محیطزیست دومین مطالبه مردم اهواز را تامین حقابه محیطزیستی رودخانهها و تالابها و دریا میداند: «کارون بزرگ در اثر انتقال آب و سدسازیها به یک نهر پر از فاضلاب شهری تبدیل شده، تالابها خشک و ثروتهای آبی ما نابود شده و شهروندان با مشکلات محیطزیستی مانند ریزگردها و مشکلات اقتصادی مواجه شدند. همچنین آب شور دریا به علت کم شدن آب کارون، پیشروی کرده و نخلستانها و زمینهای کشاورزی را نابود کرده است. مطالبه دیگر، مساله کشاورزان است که دارای مستعدترین زمینهای کشاورزی هستند اما به علت همین سدسازیها و انتقال آبها ممنوعیت کشت دارند و زمینهایشان با شور شدن آب رودخانه نیز شور و نابود شدهاند.» حامد تصریح میکند: «مردم اهواز ناامید از وعدههای مسوولان هستند. از عدم انتقال آب میگویند اما هر روز خبر از یک تونل یا طرح یا سد برای انتقال آب رودخانههای استان به دیگر استانها میشنویم که به بهانه آب شرب، صرف توسعه کشاورزی و صنعت آببری مثل فولاد میشود. واقعیت این است که مردم از وعدههای دروغین بهبودی وضعیت آب خسته شدهاند.»
از نیمههای تیرماه امسال فریاد بیآبی اینبار در کوی ملاشیه، از محلههای جنوب غرب اهواز بلند شده است. ویدیوی زن عرب که میگوید 10 روز است آبشان قطع شده در فضای مجازی دست به دست میشود: «مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر شهروند نیستیم؟» علی ضامنیفر عضو شورایاری ملاشیه به «اعتماد» میگوید: «این منطقه قبلا هم مشکل کمبود آب داشته. از یک ماه پیش آب بعضی خانهها قطع شده بود ولی از دو هفته بسیاری از خیابانها به خصوص خیابانهای انتهایی و محلههایی که جدیدتر هستند مثل محله غضبانیه و راشدیه کاملا قطع شد.» او ادامه میدهد: «با اقداماتی که انجام دادند الان وضعیت آب بهتر شده و آقایان قول دادند که در روزهای آینده مشکل کاملا برطرف شود. البته هنوز تعدادی از اهالی آب ندارند به خاطر همین تانکرهایی از شرکتها و نهادهای مختلف، شبانه برای آبرسانی میآیند. ولی در این گرما مردم سختی زیادی را متحمل شدند. بیآبی آنقدر به مردم فشار آورده که بعضیها زمین را حفر کردند تا به شاهلوله برسند بلکه آب موردنیازشان را تامین کنند، تعدادی هم رفتند در خانههایشان چاه کندند. این محله با وجودی که در محاصره 12 شرکت صنعتی بزرگ مثل نورد لوله، گروه ملی و لولهسازی است اما جزو محلههای محروم و کمبرخوردار است. مردم از روستاهای اطراف به امید کارکردن در این شرکتها در ملاشیه ساکن میشوند اما میبینند که خبری از کار نیست.» بعد از انتشار گسترده ویدیوهای بیآبی ملاشیه بود که فرمانداری و شرکت آبفا خوزستان واکنش نشان دادند. محمدرضا کرمینژاد مدیرعامل شرکت آبفا خوزستان، کمبود شدید آب ملاشیه در سالهای گذشته تایید میکند: «این منطقه حدود ۸ هزار و ۵۰۰ خانوار دارد که از گذشته تاکنون، بخشهایی از آن در ساعات شب و بخش دیگری نیز در روز از شبکه آب دریافت میکردند. در این منطقه ۲۳۱ خیابان اصلی و فرعی وجود دارد که از این تعداد ۳۱ خیابان (حدود ۱۳درصد) از خیابانها و حدود ۱۹درصد از خانوارها دچار تنش و افت فشار آب بودند.» او همچنین اعلام میکند که «در اقدامی ضربتی طی سه شبانهروز، یک خط انتقال به طول یک کیلومتر از تصفیهخانه شرکت گروه ملی صنعتی فولاد به ابتدا و انتهای منطقه ملاشیه متصل کردند که با این کار بخش عمدهای از مشکلات منطقه حل شده و از 20 تیر ماه به بعد خانوارهای ساکن ملاشیه به صورت پایدار، دایمی و کامل آبدار خواهند شد. با اقداماتی که در جنوب و غرب اهواز انجام خواهد شد؛ مشکل کمآبی محلههای عین دو، کوی سیاحی، شهرک دانشگاه و ملاشیه برای همیشه حل میشود.»
با فرارسیدن تابستان، فریاد بیآبی از خوزستان دوباره بلند شده است. تابستان 1400 مدیرعامل آبفا خوزستان تعداد روستاهای دارای تنش آبی در استان را حدود 700 روستا عنوان کرده و گفته بود: «مشکل آب روستاهای خوزستان تا پایان سال 1402 حل خواهد شد تا پرونده آبرسانی به روستاهای خوزستان یکبار برای همیشه بسته شود.» حالا کرمینژاد با بیان اینکه مشکل روستاهایی که دو سال پیش دارای تنش آبی بودند، حل شده است، به «اعتماد» میگوید: «از 4400 روستای خوزستان، آبرسانی به 2600 روستا در اولویت بوده که پروژههایشان در حال اجراست و 1753 روستا از این تعداد تاکنون آبرسانی شدهاند. در این مدت بیشترین تمرکز روی روستاهایی بوده که محرومیت بیشتری دارند مثل دشتآزادگان، ایذه، باغملک، دهدز، اندیکا، لالی و مسجدسلیمان و برای روستاهای اندیمشک، دزفول و هندیجان هنوز اقدام خاصی صورت نگرفته که در نوبت بعدی هستند.» او مشکل آب شرب در شهرستانهای ایذه و دزپارت در روزهای اخیر را نیز تایید میکند: «پروژه آبرسانی دهدز آغاز شده که زمانبر است. برای این منطقه راهکار کوتاهمدت مثل آبرسانی با تانکر داریم ولی به دلیل صعبالعبور بودن به دنبال تراکتور هستیم.» شمال خوزستان هم با اینکه در محاصره سدهای بزرگ است اما دست کمی از دیگر نقاط استان ندارد. شهرستان ایذه و شهرستان تازه تاسیس دزپارت که در میان سدهای کارون 3 و کارون 4 قرار دارند، جزو مناطقی هستند که شرایط دشوارتری را تجربه میکنند. سالهاست که شهر دهدز مرکز شهرستان دزپارت و 36 روستای بخش مرکزی با تنش آبی مواجه هستند. علیرضا احمدی از اهالی دهدز میگوید: «چاههایی که آب دهدز و روستاهای بخش مرکزی را تامین میکند امسال افت زیادی داشته و اگر پارسال سه روز یک بار، آب به مردم میرسید امسال هر چهار، پنج روز یک بار آب میآید. در حالی که هوا گرم است و مصرف مردم هم در این فصل بالا رفته. مردم دیگر قید باغات را زدهاند. آب فقط در حد آشامیدن است و حتی برای مصارف بهداشتی و شستوشو هم کفاف نمیدهد. مسوولان میگویند پروژههای آبرسانی در حال اجراست ولی فعلا پولی برای کار ندارند و پروژه آبرسانی به دهدز ردیف اعتباری ندارد.» احمدی ادامه میدهد: «به خاطر نبود آب در دهدز، به منزل بستگانمان در ایذه رفتیم ولی آنجا هم آب جیرهبندی است و روزی سه، چهار ساعت آب میآید و مردم حتی نمیتوانند مخازنشان را پر کنند. بیشتر مردم هم ناچارند بشکههای آب شرب را بخرند. هم برای ایذه و هم برای دهدز درخواست آبرسانی با تانکر کردیم ولی هنوز عملی نشده است. با توجه به اینکه روستاهای دهدز و ایذه در حاشیه دریاچههای سدها هستند، اگر ارادهای بود با کمترین هزینه میتوانستند به آنها آبرسانی کنند.» پیگیریهای «اعتماد» از تعدادی از روستاها همچنین نشان میدهد که تنش آبی آنها همچنان ادامه دارد. چنانکه عبدالامیر سلیمانیزاده عضو شورای روستای «قجریه» از توابع بخش اسماعیلیه اهواز میگوید: «بعد از اعتراضات زیاد، آمدند پمپها را تعمیر کردند. وضعیت آب از نظر کمیت بهتر شده ولی از نظر کیفیت بسیار بد است و فقط برای شستوشو کارایی دارد و قابل خوردن نیست. تصفیهخانه آب قرار است اجرا بشود و هنوز راهاندازی نشده و آب را کلرزنی نمیکنند به همین خاطر آب برای آشامیدن را به صورت بشکهای میخریم.» کاظم هاشمی رییس شورای روستای «کاظمیه2» از توابع بخش اسماعیلیه اهواز نیز میگوید: «همیشه مشکل آب داشتیم اما در شش، هفت ماه گذشته وضع بدتر شده است. این روستا لولهکشی آب دارد ولی هیچ آبی به ما نمیرسد. بسیاری از مردم روستا رفتند در خانههایشان چاه زدند. زنهای روستا ناچارند بروند از کانالهای کشاورزی آب بردارند و برای آشامیدن هم بشکههای آب میخریم.» عباس سیلاوی رییس شورای روستای «هوره سید یوسف» از توابع بخش غیزانیه اهواز همچنین میگوید: «آب مشکل همیشگی این روستاست و در زمستان هم وضع همین است. آب در این منطقه جیرهبندی است و روزی دو، سه ساعت آب داریم. برنامهای برای رسیدن آب به روستاها تعیین شده اما رعایت نمیشود. در ساعاتی هم که آب میآید فشار بسیار کم است بهطوری که حوضی که برای ذخیره داریم را نمیتوانیم پر کنیم. آب برای آشامیدن را میخریم. بارها اعتراض و پیگیری کردیم اما نتیجهای نداشته. وضع بعضی روستاها بهتر از قبل شده اما روستای ابوکبیریه هم به همین صورت است.» عبدالله بوعذار دهیار روستای «زهیریه» از توابع شهرستان هویزه در ادامه میگوید: «وضعیت آب لولهکشی از اواسط پارسال بهتر شده ولی آب برای کشاورزی و آب برای دامها نداریم. آبی که از سد رهاسازی شده حتی به هویزه که در بالادست ماست نرسیده و هورالعظیم همچنان خشک است. به خاطر همین گاومیشها که باید در هور باشند را در خانه نگهداری میکنیم. چند سال است که تابستانها کشت نداریم و با این خشکی تالاب، ماهیگیری هم تعطیل است و درآمدی از آن نداریم. از وقتی شرکتهای نفتی وارد منطقه شدند هورالعظیم خشک شده و دیگر به وضع سابق برنگشته است. این روستا فقط 2 کیلومتر با میدان نفتی آزادگان فاصله دارد ولی خیلی از جوانهایمان بیکارند.» قاسم سواری از کشاورزان اهل سوسنگرد همچنین به «اعتماد» میگوید: «آبی که از سد کرخه رهاسازی شده تا بالادست سوسنگرد در رودخانه جریان دارد و پاییندست نمیرسد. چون کشاورزان پمپهایشان را روشن کردند که آب برداشت کنند. تنها شغل و درآمد ما کشاورزی است و چارهای جز این نداریم. دولت در سالهای قبل که ممنوعیت کشت اعلام کرده بود هیچ کمکی به ما نکرد به خاطر همین مردم کاری به اطلاعیه ممنوعیت کشت ندارند و کار خودشان را میکنند.» او کشت شلتوک در این منطقه را کاملا معیشتی میداند: «هر کشاورز زمین کوچکی را زیر کشت میبرد. در روستای ما حدود 50 هکتار توسط 50 تا 60 کشاورز شلتوککاری شده که نشان میدهد برای تجارت نیست. دو سال گذشته قرار بود خسارت عدم کشت به کشاورزان بدهند اما به قولشان عمل نکردند و ما در این سالها از کشت تابستانه محروم بودیم. جوانهایمان بیکارند و شرکتهای نفتی هم به آنها کار نمیدهند و گرانی و هزینهها هم بسیار بالاست. حالا هم بالادست سوسنگرد همه شلتوککاری و ممنوعیت فقط برای جنوب کرخه اعمال شده ما هم تصمیم گرفتیم شلتوک بکاریم که البته ریسک است. سالهای قبل زمینمان را آماده میکردیم اما آبی نبود امسال ممکن است بازهم آب را به روی ما ببندند ولی ماچاره دیگری نداریم.»
با گذشت 2سال از اعتراضات آبی خوزستان این سوال به میان میآید که نتیجه مطالبهگری مردم چه شد؟ دکتر مهدی قمشی استاد دانشکده مهندسی آب و محیطزیست دانشگاه شهید چمران اهواز معتقد است: «حرکتی نمیبینیم که در راستای کاهش بحران باشد و همه کارهایی که دارد انجام میشود رو به ازدیاد بحرانها و مشکلات مربوط به آب است.» او در این باره به «اعتماد» میگوید: «به نظر میرسد از لحاظ نظری پیشرفتهایی داشتیم اما از لحاظ عمل پیشرفتی حاصل نشده و متاسفانه دستهای پشت پرده مانع از اجرایی شدن نظرات علمی کارشناسان هستند. به این معنی که خیلیها اکنون متقاعد شدند که انتقال آب بین حوزهای اشتباه است و نباید صورت گیرد. در آییننامهها و اعلام و برنامه توسعه هفتم این را میگویند که انتقال آب به جز برای مصرف شرب مجاز نیست و توجیه ندارد اما در عمل میبینیم که همان روال قبلی وجود دارد و طرحهای انتقال آب با سرعت در حال اجراست. مثلا یکی از طرحهای انتقال آب از سرشاخه کارون به فلات مرکزی موسوم به بهشتآباد هنوز منتفی نشده و هرچند گاه خبر میرسد که در حال پیگیری و اجراست. طرحهای انتقال جدید از سرشاخههای کارون هم به پروژههای قبلی اضافه شده که طرح خرسان، ونک و بشار (تنگه سرخ) از آن جمله هستند. اینها قبلا در برنامه نبودند و نمیدانیم با چه توجیهی اضافه شدهاند. همه این طرحها مازاد بر نیاز شرب فلات مرکزی است و هیچ توجیهی ندارند. به نظر میرسد که لابیها و فشارهای سیاسی باعث ادامه و عدم توقف این طرحهاست و در راس حاکمیت عدهای هستند که عملی شدن طرحهای انتقال آب را پیگیری میکنند، فارغ از توجیهات علمی که برای توقف آنها مطرح میشود. سدسازی در بالادست خوزستان روی رودخانههای کرخه، کارون، مارون همچنان در حال اجراست که این سدسازیها هیچکدام از نظر علمی توجیهی ندارند و کاری عبث و بیهودهاند.» این استاد دانشگاه با اشاره به سوءمدیریت در حوزه کرخه ادامه میدهد: «بارندگیهای خوب تاثیر زیادی روی سد کرخه نداشته و تنشهای دو سال گذشته مرتفع نشده و بحران همچنان در این منطقه وجود دارد. بنابراین باید جانب احتیاط حفظ شده و از برنجکاری جلوگیری شود تا آب به تالاب برسد و هور از بین نرود زیرا صدمات خشک شدن هور برای خوزستان بسیار بیشتر از عدم کاشت برنج است. تبعات خشکی هور مثل آتشسوزی در نیزارها، تلف شدن ماهیها و مشکلات گاومیشداران به صورت بحرانهای شدید محیطزیستی به تدریج و از مرداد ماه خود را نشان میدهد. بنابراین منطقی این است که در حوزه کرخه، بعد از نیازهای شرب و بهداشت باید حقابه تالاب اختصاص داده شود و برای کشاورزی برنامهریزی به صورتی باشد که برنج کشت نشود. البته باید به این نکته اشاره شود که حجم ذخیره آب در سد سیمره (در بالادست سد کرخه در استان ایلام) خوب است و همه آب را در این سد نگه داشتهاند و سد کرخه بینصیب مانده است. سد سیمره قاعدتا باید سد کرخه را از بحران خارج میکرد اما این امر محقق نشده، چراکه برخلاف برنامه اولیه برای این سد مصارف زیادی تعریف شده است.»
سعید مدنی، جامعهشناس در مقدمه کتاب مظاهرات سلمیه گفته است: «خوزستان تابلویی است که نتایج و آثار سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سالهای گذشته را به روشنی نشان میدهد. برای کسانی که در پی شناخت نتایج و پیامدهای توسعه نامتوازن و ناپایدار هستند، خوزستان سرمشقی تام و تمام است. برای آنان که در انبوه مطالعات آیندهپژوهی به دنبال پیشبینی ایران فردا هستند، خوزستان آینهای است تمامقد از آنچه پیش روی ماست و نسلهای پس از ما.» او در ادامه مشکل خوزستان را پیچیده و چندلایه عنوان میکند: «بحران خوزستان، بحران بنیادینی است که نه علتی واحد دارد و نه راهحلی واحد. بحران خوزستان ساختاری است و در چارچوب سیاستها، رویهها و قوانین جاری، هیچ راهحلی برای آن متصور نیست.