به گزارش صد آنلاین ، وقتی کودک در موقعیتی ناراحت کننده قرار می گیرد و آزرده می شود و والدینش او را از آن شرایط خارج می کنند، می آموزد که ناراحتی راه خوبی برای مقابله است. در عوض، برای والدین مفید است که به بچه ها بفهمانند که خوب خواهند شد، حتی اگر در آن شرایط می ترسند.
شما نمی توانید به فرزندتان قول بدهید که هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد اما می توانید به آنها اطمینان کنید که آنها می توانند با ترس های خود روبرو شوند و با گذشت زمان کمتر احساس ترس کنند.
شما می توانید بدون موافقت با ترس های فرزندتان، همدلی خود را نشان دهید. برای مثال، ممکن است بگویید: «میدانم که از گرفتن این عکس میترسی. ترسیدن اشکالی ندارد. شما می توانید از آن عبور کنید و من به شما کمک خواهم کرد.» معمولاً اجتناب از سؤالات اصلی مفید است. در عوض، سؤالات دیگری بپرسید ("در مورد آزمون فردا چه احساسی دارید؟"). می توانید از لحن صدا و زبان بدن خود استفاده کنید تا به کودک خود نشان دهید که آرام هستید و می توانید به او نیز کمک کنید تا آرام بماند.
والدین همچنین می توانند با پرت کردن حواس بچه ها قبل از موقعیتی که ممکن است ناراحت کننده باشد، مانند قرار ملاقات با پزشک، کمک کنند. گاهی اوقات صحبت کردن با فرزندتان در مورد اتفاقاتی که ممکن است در صورت تحقق ترس او رخ دهد کمک می کند. آنها چه کار خواهند کرد؟ از چه کسی کمک می خواهند؟ داشتن یک برنامه می تواند اضطراب را آرام کند.
در نهایت، والدین میتوانند روشهای سالم مدیریت اضطراب را الگوبرداری کنند. والدین نیز مضطرب می شوند، و این اشکالی ندارد! هدف این است که به کودک خود نشان دهید که اضطراب طبیعی است و لازم نیست به مشکل بزرگی تبدیل شود.
هنگامی که کودکان به طور مزمن مضطرب هستند، حتی خوشنیتترین والدین نیز نمیخواهند کودک رنج بکشد، در واقع میتواند اضطراب کودک را بدتر کند. این زمانی اتفاق می افتد که والدین سعی می کنند بچه ها را از ترس آنها محافظت کنند. در اینجا نکاتی برای کمک به کودکان برای فرار از چرخه اضطراب آورده شده است.
هیچ یک از ما دوست نداریم کودکی را ناراضی ببینیم، اما بهترین راه برای کمک به کودکان برای غلبه بر اضطراب این نیست که عوامل استرس زا را از بین ببریم. این به آنها کمک می کند تا بیاموزند اضطراب خود را تحمل کنند و تا آنجا که می توانند عملکرد خوبی داشته باشند، حتی زمانی که مضطرب هستند و با این روش، اضطراب با گذشت زمان کاهش می یابد.
کمک به کودکان برای اجتناب از چیزهایی که از آن می ترسند در کوتاه مدت باعث می شود احساس بهتری داشته باشند، اما در دراز مدت اضطراب را تشدید می کند.
بیایید بگوییم کودکی در یک موقعیت ناراحت می شود و شروع به گریه می کند. اگر والدین آنها را از آنجا بیرون ببرند یا چیزی را که از آن می ترسند حذف کنند، کودک آن مکانیسم مقابله را یاد گرفته است. و این چرخه پتانسیل تکرار خود را دارد.
نمیتوانید به کودک قول دهید که ترسهایش غیرواقعی است، اینکه در امتحان مردود نمی شوند، از اسکیت روی یخ لذت می برند، یا اینکه کودک دیگری در حین نمایش به او نمی خندد. اما می توانید اطمینان داشته باشید که آنها خوب خواهند بود و می توانند آن را مدیریت کنند.
می توانید به آنها اطلاع دهید که با مواجه شدن با این ترس ها، سطح اضطراب به مرور زمان کاهش می یابد. این به آنها اطمینان می دهد که انتظارات شما واقع بینانه است و از آنها نمی خواهید کاری را انجام دهند که از عهده آنها بر نمی آیند.
درک این نکته مهم است که اعتبار سنجی همیشه به معنای توافق نیست. بنابراین، اگر کودکی از رفتن به پزشک وحشت دارد، زیرا قرار است واکسن تزریق شود، نمیخواهید این ترسها را کم اهمیت جلوه دهید، اما همچنین نمیخواهید آنها را تقویت کنید. شما می خواهید گوش دهید و همدل باشید، به آنها کمک کنید تا بفهمند درباره چه چیزی مضطرب هستند و آنها را تشویق کنید که احساس کنند می توانند با ترس های خود روبرو شوند.
پیامی که میخواهید بفرستید این است: «میدانم میترسی و این اشکالی ندارد، و من اینجا هستم و میخواهم به شما کمک کنم تا از این مشکل عبور کنید.»
فرزندتان را تشویق کنید تا در مورد احساساتش صحبت کند، اما سعی کنید سوالات اصلی نپرسید: «آیا در مورد امتحان مضطرب هستید؟ آیا نگران نمایشگاه علمی هستید؟» برای جلوگیری از تغذیه چرخه اضطراب، سؤالات دیگری بپرسید: «در مورد نمایشگاه علمی چه احساسی دارید؟»
کاری که نمی خواهید انجام دهید این است که با لحن صدا یا زبان بدن خود بگویید: «شاید این چیزی است که باید از آن بترسید.» فرض کنید یک کودک تجربه منفی با یک سگ داشته است. دفعه بعد که آنها در اطراف یک سگ قرار می گیرند، ممکن است نگران باشید که آنها چگونه پاسخ می دهند و ممکن است ناخواسته پیامی بفرستید که آنها در واقع باید نگران باشند.
خود را کنترل کنید و به ترس های آنها دامن نزنید.
به فرزندتان اجازه دهید بداند که از کاری که برای تحمل و مقابله با اضطراب انجام می دهد، قدردانی میکنید. این واقعاً آنها را تشویق می کند که در زندگی مشارکت کنند و اجازه دهند که اضطراب منحنی طبیعی خود را بگیرد. ما آن را "منحنی عادت" می نامیم. این بدان معنی است که با ادامه تماس او با عامل استرس زا به مرور زمان کاهش می یابد. ممکن است به صفر نرسد، ممکن است به همان سرعتی که شما میخواهید کاهش پیدا نکند، اما اینگونه است که بر ترسهای خود غلبه میکنیم.
وقتی از چیزی می ترسیم، سخت ترین زمان واقعاً قبل از انجام آن است. بنابراین قانون کلی دیگر برای والدین این است که واقعاً سعی کنند دوره پیش بینی را حذف یا کاهش دهند. اگر کودکی از رفتن به وقت پزشک عصبی است، نمیخواهید دو ساعت قبل از رفتن در مورد آن بحث کنید. این احتمالاً فرزند شما را بیشتر مضطرب می کند. بنابراین فقط سعی کنید آن دوره را به حداقل برسانید.
گاهی اوقات صحبت در مورد اینکه اگر ترس کودک محقق شود چه اتفاقی میافتد کمک میکند بفهمند چگونه با آن کنار بیایند. کودکی که نگران جدایی از والدین خود است ممکن است نگران این باشد که اگر والدینی برای بردن آنها نیایند چه اتفاقی می افتد.
بنابراین ما در مورد آن صحبت می کنیم. اگر مادرتان در پایان تمرین فوتبال نیاید، چه کار می کنید؟ "خب من به مربی می گویم که مادرم اینجا نیست." و به نظر شما مربی چه خواهد کرد؟ "خب او به مامانم زنگ می زد. یا با من منتظر می ماند.»
کودکی که میترسد یک غریبه برای بردن او فرستاده شود، میتواند یک کلمه رمز از والدین خود داشته باشد که هر کسی که از طرف والدین به دنبال او می آید در جریان آن رمز می باشد. برای برخی از بچه ها، داشتن یک برنامه می تواند عدم اطمینان را به روشی سالم و موثر کاهش دهد.
راههای متعددی وجود دارد که میتواند به بچهها در کنترل اضطراب کمک کند و به آنها اجازه دهد ببینند خودتان چگونه با اضطراب کنار میآیید. بچهها فهیم هستند و اگر مدام پشت تلفن به دوستتان شکایت کنید که نمیتوانید استرس یا اضطراب را تحمل کنید، آن را قبول خواهند کرد و دربرابر آن تسلیم می شوند.
نمیگویم وانمود کنید که استرس و اضطراب ندارید، اما اجازه دهید بچهها بشنوند یا ببینند که شما با آرامش آن را مدیریت میکنید، آن را تحمل میکنید و از پشت سر گذاشتن آن احساس خوبی دارید.