نگرانیها برای تمایل نداشتن ایرانیان به ازدواج و فرزندآوری و پیری جمعیت ادامه دارد. اما آیا ایران با بحران سالمندی مواجه میشود؟ چه عواملی به این بحران دامن میزند؟
تاکنون بارها گفته شده که ایران در «پنجره فرصت جمعیتی» قرار دارد. به این معنا که اگر در این فرصت زمانی، میزان فرزندآوری بیشتر شود، میتوان جلوی بحران سالمندی را گرفت. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با بررسی برنامه هفتم نوشت که کشور احتمالا طی 30 سال آینده با بحران سالمندی مواجه شود. بر اساس پیشبینیها، در سال 1430 بیش از یکسوم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند.
بنا بر این گزارش، پیشبینیهایی صورتگرفته سهم جمعیت سالمند ایران از سال 1398 تا 1421 (یعنی طی 20 سال) از 10 به 20 درصد خواهد رسید. در حالیکه روند تغییرات این شاخص در کشورهای توسعهیافته طی 70 تا 120 سال رخ میدهد.
بعد از سرشماری نفوس و مسکن، آمارهای جمعیتی هنوز بهروزرسانی نشده است، بنابراین نمیتوان تحلیل دقیقی از وضعیت موجود داشت. اما با تکیه بر سرشماری سال 95، حدود هفت میلیون و 400 هزار نفر از جمعیت ایران را سالمندان تشکیل میدادند؛ یعنی بیش از 9 درصد از جمعیت ایران در سال 95.
در ادامه این گزارش آمده که دو مفهوم اساسی در حوزه سالمندی مطرح است: سالخوردگی جمعیت و سالخوردگی فردی. اما این دو چه تفاوتی با هم دارند؟
سالخوردگی فردی تغییر و تحولاتی است که در رابطه فرد با دنیای پیرامون رخ میدهد. یعنی تغییراتی مربوط به بالا رفتن سن از بازنشستگی تا مرگ. سالخوردگی فردی از سن 60 یا 65 سال عبور کردن است. این سن بسته به جامعه مورد نظر متفاوت است.
اما سالخوردگی جمعیت یعنی کاهش افراد زیر 15 سال و افزایش افراد 60 ساله و بالاتر. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده که پیشبینی میشود در ایران دهه 1435 تا 1445 حدود 35 میلیون سالمند در کشور وجود خواهد داشت. بر این اساس سیاستهای جمعیتی میتواند روی تغییرات شاخص سالمندی جمعیت موثر باشد و ارتباطی با سالخوردگی فردی ندارد.
سالمندی در ایران چقدر بحرانی است؟ در ادامه این گزارش به مطالعهای اشاره کرده که کولماس در ژاپن انجام داده است. این مطالعه، جوامع را بر مبنای نسبت سالخوردگی به سه دسته تقسیم کرده است:
بر این اساس، ایران تا سال 1445 در دستهبندی فوق سالخورده قرار خواهد گرفت.
نکته مهم دیگر، عواملی است که به بحران سالمند تنها دامن میزند. از جمله این موارد میتوان به کاهش خانوارهای گسترده و متمرکز در یک محله، کاهش بعد خانوار، افزایش آمار تجرد قطعی و زنانه شدن سالمندی اشاره کرد. در ادامه به صورت خلاصه هر کدام از این موارد بررسی میشود.
بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، آمار تجرد قطعی در سال 95 حدود 80 هزار نفر بود. با توجه به افزایش تجرد قطعی در گروه بالای 40 سال، پیشبینی میشود که در سال 1410 کشور با بیش از یک میلیون تجرد قطعی روبهرو شود؛ یعنی تا هشت سال دیگر!
در سال 1400 آمار تجرد افراد 31 تا 39 ساله در ایران حدود 2 میلیون و 100 هزار نفر پسر و حدود 2 میلیون و 100 هزار نفر دختر بود. این افراد در دهههای آینده به تدریج وارد دوره سالمندی میشوند.
در بخش دیگری از گزارش این مرکز آمده که در حدود سه میلیون زوج نابارور در ایران داریم. از سوی دیگر به دلایلی از جمله تغییر سبک زندگی و آثار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تعداد زوجهای تکفرزند یا بیفرزند نیز افزایش داشته است.
اما چند خانوار تکفرزند در ایران داریم؟ بنا بر دادههای سازمان ثبت احوال، از کل ولادتهایی که در سال 99 ثبت شد، 40 درصد آن فرزند اول بودند. 40.8 درصد نیز فرزند دوم بودند. همچنین 14.2 درصد ولادت فرزند سوم و 4.3 درصد فرزند چهارم بودند.
به عبارتی در بسیاری از ازدواجها 2 تکفرزند با هم ازدواج خواهند کرد که باید از چهار پدربزرگ و مادربزرگ را سرپرستی کنند.
همچنین کاهش خانوارهای گسترده و افزایش خانوارهای هستهای پراکنده در آپارتمانهای کوچک در شهرهای بزرگ به کاهش مراودات خانوادگی و در نتیجه تنها شدن سالمند منجر خواهد شد.
از سوی دیگر بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، سرعت افزایش زنان سالمند بیشتر از مردان است. پیش از این تا سال 1385 تعداد مردان سالمند بیشتر از زنان سالمند بود. در سال 95 اما ماجرا برعکس شد و زنان سالمند از مردان سالمند پیشی گرفتند.
از دلایل بالا بودن زنان سالمند میتوان به افزایش امید به زندگی زنان اشاره کرد.
گفتنی است بنا بر دادههای مرکز آمار ایران، میزان ازدواجها در کشور در دهه 90 روند کاهشی را طی کرد. مقایسه آمار ازدواج سال گذشته با سال 90 نشان از کاهش 40 درصدی ازدواج میدهد. ضمن آنکه تعداد ولادتها نیز نسبت به سال 90، 22 درصد کاهش داشته است.