حسن روشن، پیشکسوت تیم ملی ایران و باشگاه استقلال درخصوص دربی معروف شش تایی صحبت کرد.
مدیرعامل پرسپولیس به من پیشنهاد خانه داد
از دربی دو خاطره دارم. با افتخار هم میگویم. یکی مربوط به دیداری است که با نتیجه یک بر صفر برنده شدیم. در دقیقه ۸۸ گلزنی کردم. علی عبده، مدیرعامل پرسپولیس پیشنهاد داد یک خانه میدهد که به پرسپولیس بروم. خانه در شمیران ۵۰ تومان بود. اصلا این حرفها نبود. میترسیدیم به کسی بگوییم. مثلا با علی جباری خیلی صمیمی بودم و خیلی برایم زحمت کشید. ماشین نداشتم. او مرا میبرد. او مثل برادر و همسرش مثل خواهرم بود. وقتی نرفتم وهابزاده خودروی بیامو به من داد. چند وقت پیش هم پسرم آن را فروخت؛ بیچارهمان کرد!
دربی شش تایی جز خاطراتم است
دربی شش تاییها هم جزو خاطراتم بود. اصلا بحث ندارد. خیلیها در این تیم بودند که خجالت میکشند. البته من جوانترین بازیکن آن سال استقلال بودم. رکورد و این مسائل را نمیدانم. من ۶۰ دقیقه بازی کردم، زخمی شدم و بیرون آمدم. برد و باخت یک سوی قضیه است. برزیل در کشور خودش ۷ گل از آلمان خورد. توتی با رم از منچستر ۷ گل خورد. کاری که خسروانی بعد این موضوع کرد جالب بود. فردای دربی که با ۶ گل باختیم، خسروانی یک دسته گل برای علی عبده فرستاد. خسروانی مثل حالا که یک گل میخورند و فرار میکنند، نبود. میخواهم بگویم روح ورزش این کاری است که خسروانی کرد. یک روز به آقای فتحاللهزاده گفتم نام فرهنگی روی استقلال است، شما چه کار کردید؟ خاطره من از دربی ۶-۰، دسته گلی بود که خسروانی برای عبده فرستاد یا او را به باشگاه تاج دعوت کرد. بازیکنان رقیب را که ۶ گل زدند برای صرف شام دعوت کرد و برای آنها جشن گرفت. کار قشنگتر را پرسپولیسیها کردند. پرسپولیسیها آن موقع مثل حالا به رختکن نرفتند تا شکلک درآورند. هر کس پیش هم دوره و دوستش در استقلال رفت. مثلا همایون بهزادی پیش علی جباری آمد و دیگران همین طور. آن هم اتفاق جالبی بود.
شکست شش تاییها مشکوک بود؟
هیچ کم کاری از سوی استقلال در آن بازی نبود. گفتند جواد اللهوردی کم کاری کرده. چرا؟ چون او بعد از این بازی به پرسپولیس رفت. اگر او به پرسپولیس نمیرفت این حرفها هم مطرح نمیشد. برای همه و حتی من شک داشت اما برای تماشاچی بهانه شد! وقتی کسی بخواهد کاری کند روی یکی، دو گل اثر میگذارد. نمیتوانیم روی هر شش گل اللهوردی را مقصر بدانیم، درست نیست. ما هشت بازیکن در تیم ملی بزرگسالان و چهار بازیکن در تیم جوانان قطعا هر کسی مقابل تیم ما بود باید له می شد. اتوبوس تیم پر از همهمه و مثل حمام زنانه بود رایکوف فکر می کرد برنده میشویم اما اینطور نبود.