به گزارش خبرنگار شهری صد آنلاین، در ماههای اخیر، پدیدهای با عنوان «شهردار بلاگر» در بخشی از مناطق تهران در حال گسترش است؛ مدیرانی که بهجای اتکا بر سازوکارهای حرفهای اطلاعرسانی، شخصاً به تولید محتوا در شبکههای اجتماعی میپردازند، از بازدیدهای روزانه و جلسات خود ویدئو تهیه میکنند و به نوعی جای روابط عمومی رسمی را در فضای مجازی میگیرند.
این پدیده در نگاه نخست، نوعی ارتباط مستقیم با مردم تلقی میشود، اما در واقع نشانهای از گذار ناقص از حکمرانی رسمی به حکمرانی نمایشی است.
مدیریت شهری، عرصهای نهادی و چندلایه است؛ هدف از حضور مدیران در شبکههای اجتماعی باید تقویت اعتماد عمومی، شفافیت عملکرد و تسهیل مشارکت مردمی باشد.
اما در بسیاری از نمونهها، محتواهای منتشرشده از سوی شهرداران مناطق، بیش از آنکه بر بازتاب فرآیند کار متمرکز باشد، بر نمایش شخص استوار است؛ ادبیات تصویرمحورِ رقابتی، آن را به سطح رقابت در محبوبیت فروکاسته است.
در این چارچوب، مرز میان اطلاعرسانی حرفهای و خودبرندسازی اداری مخدوش میشود. این وضعیت میتواند به تضعیف هویت سازمانی شهرداری، رقابت ناسالم میان مناطق و بیاعتمادی شهروندان نسبت به اصالت پیامهای شهری منجر شود.
در نتیجه، ارتباطات دیجیتال شهرداری بهجای حلقهای از حکمرانی فرهنگی، به سکویی برای مونولوگ اداری فردی تبدیل شده است.
راه اصلاح این وضعیت نه محدودسازی بلکه طراحی عقلانی حضور دیجیتال مدیران شهری است.
شهرداری باید منشوری تدوین کند که تعادل میان شخصیسازی ارتباط و حفظ شأن سازمانی را تعیین کند. بر اساس این منشور، هر مدیر موظف است در محتواهای مجازی خود تعهدات اخلاقی و سازمانی را رعایت کند، از انتشار اخبار تکراری و رقابت شخصی پرهیز نماید و پیامها را در چارچوب برند واحد شهرداری تهران تنظیم کند.
بهجای کانالهای پراکنده و رقابتی، باید یک پلتفرم رسمی برای تمام مناطق طراحی شود؛ شهرداران بتوانند از آن به شکل ساختارمند و مشترک محتوا منتشر کنند. با این اقدام، هم شفافیت حفظ میشود، هم انسجام هویت رسانهای شهرداری تقویت خواهد شد.
شهرداری تهران باید دورههایی برای مدیران مناطق برگزار کند تا پیوندی میان رفتار رسانهای و اخلاق حکمرانی شهری برقرار گردد. هدف این آموزش، درک تفاوت میان «مخاطب شهروند» و «فالوئر شبکهای» است؛ مخاطب شهروند نیازمند گفتوگو و پاسخ است، نه صرفاً نمایش و پست روزانه.
پدیده شهردار بلاگر، اگرچه در ظاهر نشانهای از نوسازی ارتباطی است، اما در عمق میتواند به فروپاشی انسجام فرهنگی مدیریت شهری منجر شود.
شهرداری تهران، پیشگام حکمرانی شهری است و باید از این فرصت برای بازآفرینی ارتباط دیجیتال بهعنوان یک ابزار مشارکت واقعی استفاده کند—نه ویترین نظارتناپذیر.
حضور مدیران در فضای مجازی، وقتی محترم و مؤثر است که بازتاب فرایند زیست شهری باشد، نه صرفاً تصویر روزمره از مدیران.
بازگشت به حکمرانی ارتباطی، یعنی قرار دادن منطق فرهنگ، شفافیت و مشارکت در قلب الگوریتمهای دیجیتال شهرداری تهران.