آخرین اخبار
۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۷
رویگردانی واشینگتن به بروکسل

امریکا دیگر دوست اروپا نیست

بازدید:۲۴۸
با توجه به اینکه دولت ایالات متحده به طور فزاینده‌ای نقش دلال غیرقابل اعتماد را بر سر یک متحد وفادار ایفا می‌کند، اروپا در موقعیت خطرناکی قرار دارد. و آنچه در طول مجموعه‌ای از جلسات توجیهی و کنفرانس‌های امنیتی که در برلین و جاهای دیگر در پاییز امسال در آنها شرکت کرده‌ام، بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داده، میزان هشدار است. با این حال، اغلب اوقات، این موضوع پشت درهای بسته پنهان می‌ماند.

نویسنده: جان کامپفنر نویسنده، گوینده و مفسر بریتانیایی است. آخرین کتاب او با عنوان «در جستجوی برلین» توسط آتلانتیک منتشر شده است. او ستون‌نویس ثابت POLITICO است.

 وقتی صحبت از جنگ اوکراین می‌شود، پیش‌بینی‌ها زیاد دوام نمی‌آورند. یک لحظه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، مانند فرستاده همتای روسی خود ولادیمیر پوتین رفتار می‌کند، لحظه بعد به ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین، گوش شنوایی معقول می‌دهد و سپس دوباره به اردوگاه کرملین برمی‌گردد.

با توجه به اینکه دولت ایالات متحده به طور فزاینده‌ای نقش دلال غیرقابل اعتماد را بر سر یک متحد وفادار ایفا می‌کند، اروپا در موقعیت خطرناکی قرار دارد. و آنچه در طول مجموعه‌ای از جلسات توجیهی و کنفرانس‌های امنیتی که در برلین و جاهای دیگر در پاییز امسال در آنها شرکت کرده‌ام، بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داده، میزان هشدار است. با این حال، اغلب اوقات، این موضوع پشت درهای بسته پنهان می‌ماند.

یکی از معدود نشانه‌های آرامش این است که کشورهای E3 آلمان، فرانسه و بریتانیا به دنبال مقابله هماهنگ با این واقعیت سرد هستند. پس از آسیب‌های برگزیت و تمام مشاجرات بین اولاف شولتز، صدراعظم سابق آلمان و امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه در سال‌های اخیر، حال و هوا تغییر کرده، زیرا مجبور به این کار بوده است.

اگر اروپا قرار است از حمله آینده روسیه جان سالم به در ببرد – و این نوع زبانی است که استفاده می‌شود – بازیگران بزرگ آن باید به گونه‌ای رفتار کنند که قبلاً انجام نداده‌اند. آنها باید کاملاً متحد باشند.

همانطور که بیش از دوازده مقام در یک سری بحث‌ها روشن کرده‌اند، هزینه انفعال بسیار بیشتر از هزینه حمایت از اوکراین تاکنون خواهد بود. نه تنها پوتین برای پیشروی بیشتر جسورتر می‌شود، بلکه اروپا نیز با موجی از پناهندگان اوکراینی بسیار بزرگتر از هر چیزی که قبلاً تجربه شده بود، درگیر خواهد شد.

و این تجدید نظر در بحبوحه سفر رسمی فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس جمهوری آلمان، به بریتانیا در هفته گذشته قابل مشاهده بود، زیرا او و پادشاه چارلز هر دو آنچه را پیوند عمیق بین دو کشور توصیف می‌کردند – پیوندی که با تهدید مشترک توسعه‌طلبی روسیه تقویت شده است - تأیید کردند.

در همین حال، تجارت واقعی در سطح دولت بسیار فشرده است. نخست وزیر بریتانیا، کی‌یر استارمر، و صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، به یک نزدیکی واقعی رسیده‌اند که از دیدگاه مشترک آنها در مورد خطرات فعلی سیاست خارجی و مشکلات سیاست داخلی‌شان ناشی است. یک نخست وزیر بریتانیایی از جناح چپ میانه و صدراعظم آلمان از جناح راست میانه، در این بدبختی مضاعف خود، دلیل مشترکی پیدا می‌کنند.

از دست دادن ایالات متحده به عنوان یک دوست نیازمند، چیزی است که این تغییر جهت را برای هر دو کشور ضروری می‌کند. البته، هیچ‌کدام جرأت ندارند علناً اعتراف کنند که اوضاع به این بدی است، اما شواهد هر آنچه را باید گفته شود، می‌گویند. فقط سفر رسمی ترامپ در ماه سپتامبر – با امنیت بالا، لبخندهای محکم و تشییع جنازه‌های ناامیدانه میزبانانش – و خوشرویی آرام اشتاین مایر را مقایسه کنید.

 

و تسلط بر همه چیز، امنیت است – هرچند که کمتر «ائتلاف مشتاقان» و بیشتر «ائتلاف محاصره‌شدگان» است. یا، همانطور که یک مقام امنیتی آلمانی که نخواست نامش فاش شود تا آزادانه صحبت کند، توضیح داد: «اگر آمریکایی‌ها اکنون به عنوان میانجی بین روسیه و اروپا عمل می‌کنند، دیگر خود را شریک ناتو نمی‌دانند.»

 

 

از نظر عملی، ایالات متحده هنوز نیروی محرکه این اتحاد است، حداقل از نظر مفهومی. همانطور که یکی دیگر از چهره‌های نظامی آلمان که نخواست نامش فاش شود تا نظرات خود را بیان کند، گفت: «حقیقت تلخ این است که سطح آمادگی اروپا برای مبارزه با هرگونه تجاوز روسیه هنوز وجود ندارد. تا آن زمان، ما به ایالات متحده متکی هستیم تا به عنوان یک پشتیبان عمل کند.»

 

اما این سکه باید فوریه گذشته، زمانی که جی دی ونس، معاون رئیس جمهور ایالات متحده، در کنفرانس امنیتی مونیخ، بمب‌های مختلف خود را پرتاب کرد، به دموکراسی‌های اروپایی حمله کرد، حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» را ستود و اعلام کرد که ایالات متحده دیگر خود را مدیون وفاداری‌های گذشته نمی‌داند، کنار گذاشته می‌شد. تعجب واقعی این است که از آن زمان تاکنون، کسی از اقدامات دولت ترامپ شگفت‌زده شده است.

حتی اکنون، برخی همچنان به این امید چسبیده‌اند که این دیدگاه متحد در واشینگتن نیست و دیگران در داخل دولت هنوز نفوذ خاصی دارند. این دیدگاهی نیست که برنامه‌ریزان امنیتی در آلمان یا بریتانیا به آن نگاه می‌کنند، اما به نظر می‌رسد بسیاری از سیاستمداران - و بخش عمده‌ای از مردم - هنوز از میزان جدی شدن اوضاع متقاعد نشده‌اند.

یک لحظه، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، مانند فرستاده ولادیمیر پوتین، همتای روسی خود عمل می‌کند، لحظه بعد، به ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، جلسه استماع معقولی می‌دهد. 

هشدار آنها با دومین استراتژی امنیت ملی دولت ترامپ تقویت شده است. این استراتژی که تنها چند روز پیش منتشر شد، بسیاری از ارزش‌های لیبرال زیربنای دموکراسی اروپایی را محکوم می‌کند، در حالی که لفاظی‌های ملی‌گرایانه و بومی‌گرایانه راست افراطی – و به طور ضمنی پوتین – را ستایش می‌کند.

پیش از این، روایت غالب در سراسر اروپا درباره بی‌میلی آلمان بود، چه ناشی از احساس گناه و صلح‌طلبی پس از جنگ و چه ناشی از بی‌خیالی. اما در حالی که این روایت با عزمی جدید جایگزین شده، دقیقاً تا چه حد ریشه دوانده است؟

تعهد سراسر ناتو برای افزایش هزینه‌های دفاعی به ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی ملی – که ۱٫۵ درصد آن می‌تواند صرف «زیرساخت‌های حیاتی» شود – مطمئناً امکان چابکی زیادی در بودجه‌بندی را فراهم می‌کند. اما قدرت استقراض برلین به آن آزادی‌ای می‌دهد که همسایگانش فقط می‌توانند به آن حسادت کنند. مشکلات مالی بریتانیا به طور قابل توجهی حادتر است و با وجود تمام سخنان تند او، چندین پیمانکار دفاعی گمان می‌کنند که استارمر در انجام سفارشات دفاعی کند عمل می‌کند.

در حال حاضر، انتظار می‌رود آلمان تا سال ۲۰۲۹ سالانه ۱۵۳ میلیارد یورو برای دفاع هزینه کند. در مقایسه، فرانسه قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۸۰ میلیارد یورو برسد و بریتانیا در حال حاضر ۶۰ میلیارد پوند هزینه می‌کند – رقمی که قرار است تا سال ۲۰۳۰ به ۸۷ میلیارد پوند افزایش یابد – اما با توجه به پیش‌بینی‌های فعلی، تنها در سال ۲۰۳۵ به هدف ۳٫۵ درصدی خود خواهد رسید.

برای دولت‌های لندن و پاریس، بودجه‌ها بسیار محدود و الزامات هزینه‌های خدمات عمومی بسیار زیاد است – و پرداخت بهره بدهی‌ها نیز بسیار زیاد است – و کشمکش با نیازهای امنیتی تنها شدیدتر خواهد شد.

و در حالی که نظرسنجی‌ها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و بسته به نحوه بیان سوالات، نگرانی فزاینده در میان بسیاری از مقامات دفاعی این است که اگر اوکراین به اندازه کافی تحت فشار قرار گیرد تا نوعی معامله کثیف ترامپ – پوتین را بپذیرد، حمایت عمومی از هزینه‌های نظامی کاهش خواهد یافت. این احساس وجود خواهد داشت که "کار تمام شده است" – البته، این اتفاق نخواهد افتاد.

برای پوتین، این اتفاق نمی‌تواند بیفتد. رهبر روسیه بقای سیاسی، زیرساخت‌های قدرت و اقتصاد کشورش را به مفهوم «تهدید محاصره‌کننده» غرب گره زده است. از این رو، اظهارات اخیر او مبنی بر اینکه روسیه «آماده» جنگ است اگر اروپا بخواهد جنگی را آغاز کند – او به سادگی نمی‌تواند از توسل به تهدید دست بردارد.

اما طرح اولیه ۲۸ ماده‌ای برای اوکراین – که ایالات متحده در ابتدا انکار کرد که مستقیماً از کرملین آمده است – بدترین کابوس اروپا را نشان می‌دهد. و اگر یک «صلح» جعلی توسط هر توافقی نزدیک به آن تحمیل شود، آلمان، بریتانیا، فرانسه و سایر متحدان اروپایی آنها، از جمله لهستان، فنلاند، کشورهای بالتیک، نوردیک و (با احتیاط بیشتر) ایتالیا، خواهند دانست که به تنهایی از آن خارج خواهند شد.

این نشان‌دهنده بازگشت سیاست‌های قدرت‌های بزرگ، یالتای ۲٫۰ خواهد بود. این امر، آمریکایی‌زدایی ناتو، ناتوانی ساختاری اوکراین در دفاع از خود را تثبیت می‌کند و تأیید می‌کند که تا آنجا که به ایالات متحده مربوط می‌شود، روسیه از حق وتو در مورد امنیت اروپا برخوردار است.

یکی از مقامات دفاعی بریتانیا که نخواست نامش فاش شود، گفت: «ما می‌گوییم که این [وضعیت] وجودی است، اما هنوز طوری رفتار نمی‌کنیم که انگار چنین است.» وظیفه مرز، استارمر و مکرون این است که بپذیرند – و به مردم خود اعتراف کنند – که آنها فقط می‌توانند به یکدیگر تکیه کنند.

منبع: پولتیکو / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها