به گزارش خبرنگار فرهنگی صد آنلاین، اندیشکده حکمرانی فرهنگی شهر تهران امروز با صدور بیانیهای رسمی، از «نظریه حکمرانی فرهنگی مودتمحور» رونمایی کرد. این نظریه، بر این اصل اساسی استوار است که دستیابی به رشد پایدار و معنادار در شاخصهای فرهنگی شهر، مستلزم جایگزینی رویکردهای سنتی و سلسلهمراتبی با یک گفتمان مبتنی برهمدلی، احترام متقابل و مشارکت عمیق (مودت)است.
این نظریه معتقد است که موانع اصلی در شکوفایی فرهنگی شهر، ناشی از گسست میان نهادهای تصمیمگیرنده و بدنه جامعه فرهنگی است؛ گسستی که با تزریق مودت به ساختارهای مدیریتی قابل ترمیم است.
نظریه «حکمرانی فرهنگی مودتمحور» بر سه رکن اساسی استوار است که در ادامه به تفصیل شرح داده میشود:
۱. مودت به مثابه زیرساخت اعتماد (Foundation of Trust)
حکمرانی مودتمحور، فرهنگ را نه یک ابزار کنترلی، بلکه یک فضای تعاملی و مشترک میبیند. زمانی که سیاستها با نیت خیرخواهانه (مودت) طراحی شوند، شهروندان و کنشگران فرهنگی، اعتماد بیشتری به این فرآیندها پیدا میکنند. این اعتماد، منجر به کاهش مقاومت در برابر تغییرات فرهنگی و افزایش پذیرش برنامههای توسعهای میشود. شاخصهای فرهنگی زمانی عیان میشوند که خودِ شهروندان، مدیران فرهنگیِ غیررسمیِ جامعه خود باشند.
۲. اولویت بخشی به «تولید مشترک» (Co-Creation)
در این مدل، تمرکز از «توزیع محتوای رسمی» به سمت «تولید فرهنگی مشترک» تغییر مییابد. مودت در اینجا به معنای ایجاد بسترهایی است که در آن، صدای اقشار مختلف جامعه – هنرمندان، فعالان اجتماعی، گروههای محلی و نخبگان – با احترام شنیده شده و در تصمیمگیری نهایی دخیل گردد. این رویکرد تضمین میکند که محتوای تولیدشده، اصالت و ارتباط عمیقتری با واقعیتهای زیسته شهروندان داشته باشد.
۳. سنجش از طریق «تعلق» به جای «انطباق» (Belonging over Compliance)
معیارهای سنجش موفقیت فرهنگی باید از «میزان انطباق با دستورالعملها» به سمت «عمق تعلق شهروندان به فضای فرهنگی شهر» تغییر یابد. اگر شهروندان تهرانی، فرهنگ شهر را بخشی از هویت خود بدانند و در حفظ و گسترش آن احساس مسئولیت کنند، رشد شاخصهای فرهنگی (از میزان مطالعه تا مشارکت در فضاهای هنری) به صورت ارگانیک و پایدار محقق خواهد شد. مودت، عاملی است که تعلق خاطر را به وجود میآورد.
اندیشکده حکمرانی فرهنگی شهر تهران اعلام کرد ما قویاً معتقدیم که اعمال این نظریه در برنامهریزیهای آتی شهرداری و نهادهای متولی فرهنگ، نه تنها صرفاً به بهبود آماری منجر میشود، بلکه با ایجاد یک پیوند عاطفی میان شهر و ساختار مدیریتیاش، تهران را به الگویی از شهری که در آن فرهنگ از ریشه میروید، تبدیل خواهد کرد.