آخرین اخبار
۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۶
نقصان قانون در برابر واقعیت: ضعف‌های مدیریتی رئیس بنیاد شهید در حل معضلات نوین ایثارگری

چهار کاستی ساختاری: نقدی بر انفعال مدیریتی سعید اوحدی در اداره بنیاد شهید

چهار کاستی ساختاری: نقدی بر انفعال مدیریتی سعید اوحدی در اداره بنیاد شهید
بازدید:۲۲۲
اختصاصی صد آنلاین | «انفعال سازمانی در مواجهه با نیازهای نوین؛ چهار کاستی اساسی در عملکرد مدیریتی سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید، این روزها تیتر اصلی انتقادات است. ناتوانی در به‌روزرسانی آیین‌نامه‌ها برای پرونده‌های جدید ایثارگری، به‌ویژه در مورد جانبازان کودک، و تأخیر در پیگیری حقوقی مانند تبدیل وضعیت ایثارگران، نشان از شکاف عمیقی میان ساختار اداری بنیاد و واقعیت‌های میدانی دارد که نیازمند اصلاحات ساختاری فوری است.»

به گزارش خبرنگار حوز دولت صد آنلاین، یکی از اساسی‌ترین انتقادات به مدیریت کنونی بنیاد شهید، ناتوانی در به‌روزرسانی سریع آیین‌نامه‌ها و تعاریف قانونی متناسب با شرایط نوین جامعه ایثارگری است. این تأخیر ساختاری، خود را در پرونده‌های پیچیده و جدید نشان می‌دهد؛ همانطور که در مورد جانباز کودک، کیان قاسمیان، مطرح شد، فقدان «واژه جدید» یا شاخصی برای تعیین درصد جانبازی، عملاً به معنای ناتوانی دستگاه اداری تحت مدیریت اوحدی در مواجهه با مصادیق جدید ایثار و مجروحیت است. یک مدیریت کارآمد باید پیشرو باشد و خلأهای قانونی را شناسایی و برای رفع آن‌ها اقدام کند، نه اینکه صرفاً در برابر رویدادهای غیرمنتظره به نقص ساختاری اعتراف نماید.

 


مواجهه واکنشی به جای راهبردی

عملکرد بنیاد در حوزه تبدیل وضعیت ایثارگران نیز نشان‌دهنده فقدان یک برنامه راهبردی مدون است. اعلام اینکه موضوع در لایحه دولت مطرح شد اما در متن نهایی نیامد، به جای آنکه نشان‌دهنده پیگیری مستمر باشد، بیشتر تداعی‌گر یک تلاش کوتاه‌مدت و فاقد قدرت لابی‌گری لازم در سطوح کلان تصمیم‌گیری است. این رویکرد واکنشی، یعنی منتظر ماندن برای ارائه لوایح دولتی و عدم ارائه طرح‌های جایگزین یا پیگیری‌های مستمر و سیستمی، موجب طولانی شدن بلاتکلیفی هزاران نفر از ایثارگران جویای تبدیل وضعیت شده و اعتبار بنیاد را در دفاع از حقوق جامعه هدف تضعیف می‌کند.

 

 گسست میان سوابق و الزامات فعلی بنیاد

اگرچه سوابق مدیریتی سعید اوحدی در حوزه‌هایی مانند سازمان حج و زیارت یا سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران، تجربه مدیریتی عمومی او را نشان می‌دهد، اما اداره بنیاد شهید نیازمند درک عمیق و تخصصی از مسائل حقوقی، درمانی و حمایتی پیچیده این نهاد است.

 

 این گسست میان تجربه عمومی مدیریتی و الزامات تخصصی بنیاد، ممکن است منجر به درک ناکافی از عمق نیازهای روحی و مادی ایثارگران شود.

 

اتکا به مدیریت صرفاً اداری، بدون عمق بخشیدن به دانش تخصصی در زمینه خدمات‌رسانی به جانبازان و خانواده‌های شهدا، می‌تواند سرعت و کیفیت خدمات‌دهی را تحت تأثیر قرار دهد.

 

 مدیریت بحران و افکار عمومی

نحوه اطلاع‌رسانی و برخورد با موارد حساس مانند پرونده قاسمیان، گرچه ممکن است از منظر انسانی قابل تقدیر باشد، اما از منظر مدیریت افکار عمومی و شفافیت کلان، چالش‌هایی را به وجود می‌آورد. شفافیت باید همراه با ارائه راه‌حل باشد. وقتی رئیس یک نهاد در برابر یک پرونده برجسته به محدودیت‌های قانونی اشاره می‌کند، این امر به طور ناخواسته این پیام را منعکس می‌کند که دستگاه تحت مدیریت او توانایی حل مشکلات جدید را ندارد. بنابراین، ضعف در مدیریت بحران و ارائه راه‌حل‌های فوری (ولو موقت) در کنار نقد ساختاری، به عنوان یکی از نقاط ضعف در کارنامه عملکردی ایشان تلقی می‌شود.

تازه‌ها