علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی امروز (دوشنبه) در همایش «ما و غرب در آرا و اندیشه آیتالله العظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی)» که صبح امروز در مرکز همایش های صداو سیما برگزارشد، اظهار داشت: در ماههای اخیر بارها شنیدهاید که غرب بهویژه آمریکا، صلح را از مسیر قدرت دنبال میکند. فهم رابطه ما و غرب از همین شعار بهتر درک میشود. زمانی غرب مدعی بود بر علم و آزادی فکر تکیه دارد، اما نتیجهاش جنگهای جهانی شد. اکنون که مسیر خود را آشکارتر کرده، میگوید قدرت تعیینکننده همه مناسبات است.
وی با اشاره به ابیاتی از سعدی افزود: رای بیقوت مکر و فسون است و قوت بیرای جهل و جنون. زمانه ما وارد عصر جهل و جنون شده است.
لاریجانی در تحلیل روابط تاریخی ایران و غرب اظهار کرد: در طول تاریخ، روابط ایران و غرب به دلایل مختلف دچار فراز و فرود بوده است؛ این امر جنبههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی را دربر میگیرد و شاید بتوان گفت یکی از پرنوسانترین تعاملات بینالمللی است. در یک تقسیمبندی کلی میتوان این روابط را به پنج دوره تقسیم کرد.
وی در توضیح نخستین دوره گفت: دوره باستان، زمانی بود که ایران با حکومتهای هخامنشی، اشکانی و ساسانی اداره میشد و از تمدنی قوی برخوردار بود. غرب نیز تمدن یونان و روم را داشت. در آن زمان، این دو مرکز بزرگ قدرت در جهان شناخته میشدند و، چون ایران از قدرت عظیمی برخوردار بود، غرب هرگز نتوانست بر ایران تسلط ماندگاری پیدا کند. جنگهایی رخ داد، اما ایران مستقل ماند.
لاریجانی گفت: در دوره هخامنشی، ایران با یونان باستان تعامل و نیز درگیری نظامی داشت برخی مورخان معتقدند تفکرات ایرانی و دینی از طریق همدان به یونان منتقل شد. افلاطون در آثار خود از امپراتوری ایران سخن گفته و گاه آن را ستوده یا نقد کرده است. برخی مفسران گرایش افلاطون به دو عالم مثال و محسوس را برگرفته از دوگانگی مینوی و گیتی در اندیشه زرتشت میدانند.
وی ادامه داد: در دوره ساسانی، روابط ایران با امپراتوری بیزانس، یعنی روم شرقی، هم صلحآمیز و همراه با تجارت بود و هم گاه به جنگ انجامید. این دو قدرت بزرگ در دو سوی جهان رقابت داشتند. از آغاز حکومت ساسانیان در سال ۲۲۴ میلادی تا سقوط آنان در قرن هفتم میلادی، چندین جنگ بر سر مناطقی، چون ارمنستان، بینالنهرین و شام رخ داد. با این حال، ساسانیان و بیزانس یکدیگر را بهعنوان امپراتوران همسطح میپذیرفتند و گاه صلحهایی میان آنان برقرار میشد که چند دهه دوام مییافت.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه افزود: رقابت تجاری نیز میان آنها وجود داشت؛ هر دو تلاش میکردند مسیر تجارت شرق به غرب را در کنترل خود بگیرند، همانگونه که امروز شاهد جنگ کریدورها هستیم. روابط علمی و فرهنگی نیز تا حدی میان دو تمدن وجود داشت؛ کتب علمی به زبان یکدیگر ترجمه میشد و در حوزههای معماری، فلسفه و پزشکی مراودات برقرار بود.
وی گفت: اگرچه مذهب بیزانس مسیحیت و امپراتوری ساسانی زرتشتی بود، اما با ظهور اسلام، هر دو امپراتوری تحت تأثیر قرار گرفتند. نکته مهم این است که امپراتوری ایران در رقابت با غرب، همواره مستقل بود و این استقلال بر پایه قدرت ساختاری و نظام حکومتی استوار بود. آیین زرتشت نقش مؤید حکومت را داشت و همین امر قدرت ساسانیان را در میان مردم پایدار ساخت.
لاریجانی با اشاره به دوران صفویه ادامه داد: در قرن شانزدهم و همزمان با تحولات فکری و علمی غرب، ایران در دوره صفویه توانست منزلت خود را بهعنوان یک امپراتوری احیا کند؛ امپراتوریای که این بار بر پایه حضور علما و اندیشمندان استوار بود. شاه عباس صفوی بزرگان علمی را گرد آورد و آنان را گرامی داشت.
وی خاطرنشان کرد: صفویه با عثمانیها که از لحاظ مذهب و نوع قدرت متفاوت بودند، کشمکش داشت، اما در مقابل کشورهای اروپایی روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کرد. ایران در این دوران تولیدکننده عمده ابریشم بود و کمپانی هند شرقی در بندرعباس و اصفهان دفاتر تجاری داشت. شاهان صفوی از تخصص اروپاییان در زمینه توپسازی، ساعتسازی، پزشکی و مهندسی بهره میگرفتند.
وی گفت: صفویه با تکیه بر سه عامل علم، دین و قدرت نظامی توانست استقلال خود را حفظ کند. شاهان صفوی به آرای علمای دین توجه داشتند و این رابطه میان حکومت و مردم را تقویت میکرد. به همین دلیل ابنخلدون از این پیوند بهعنوان "عصبیت" و عامل پایداری حکومت یاد میکند.
لاریجانی تصریح کرد: در همین دوران، در غرب نیز علم جدید با نام ساینس و اندیشه متفکرانی مانند دکارت، گالیله و لاک در مسیر پیشرفت قرار گرفت. با این حال، ایرانِ صفوی بر پایه دین، دانش و اقتدار، موازنهای در برابر غرب ایجاد کرد. استقلال فکری، اقتصادی و نظامی صفویه مانع سلطه غرب بر ایران شد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به دوران قاجار گفت: در این دوره نفوذ انگلستان و روسیه در امور داخلی ایران افزایش یافت و قراردادهایی، چون گلستان، ترکمانچای و امتیازات تنباکو، نگاه سلطهجویانه آنان را نشان داد. استبداد داخلی و بیتوجهی به علم و اقتصاد، قاجار را در برابر توسعه پرشتاب غرب ناتوان کرد.
وی افزود: در دوران پهلوی، تسلط غرب، بهویژه آمریکا و انگلیس، بر دربار و نیروهای مسلح آشکارتر شد. کودتای ۲۸ مرداد گوشهای از این دخالتهاست. اگر در قاجار استبداد و عقبماندگی وجود داشت، در پهلوی استبداد وابسته حاکم بود. شاهان ایران در برابر سفرای غربی سرسپرده بودند و خاطرات علم، وزیر دربار، از این وابستگی حکایت دارد.
لاریجانی گفت: اگرچه درآمد نفتی و توان نظامی ایران در این دوران افزایش یافته بود، اما سرسپردگی به غرب، ستیز با دین و فاصله از مردم، حکومت پهلوی را بیپایه کرد. یکی از عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی همین تحقیرشدگی در برابر غرب بود. ملت ایران که از پیشینه طولانی تمدنی و فرهنگی برخوردار بود، نمیتوانست ببیند که شاه کشورش مطیع سفیران بیگانه است.
21111ش