به گزارش صد آنلاین ،رژه نظامی اخیر چین، پلتفرمهای نظامی واقعاً تکاندهنده جدیدی را به نمایش گذاشت که باید هر افسر نظامی و تحلیلگر اطلاعاتی ایالات متحده را به فکر فرو ببرد. چین نه تنها سیستمهای پیشرفته بومی خود را به نمایش گذاشت، بلکه وجود سلاحهای انرژی هدایتشده، سلاحهای مافوق صوت و انواع پهپادهای پیچیده بسیار نگرانکننده بود. به طور خاص، یک سیستم پهپادی، مایه نگرانی نیروهای مسلح ایالات متحده است.
این پهپاد عظیم و بدون دم که با نام جنگنده برتری هوایی بدون سرنشین نوع B (UASF) شناخته میشود، مظهر تلاش بلندپروازانه پکن برای دستیابی به تسلط هوایی بدون سرنشین است. پکن با مشاهده جنگ اوکراین و حضور فراگیر پهپادها در هر دو طرف، تصمیم گرفته است که قابلیتهای پیشرفته خود را با برتری تقریباً بیرقیب خود در تولید انبوه پیوند دهد.
و پهپاد نوع B نمونه کاملی از این است که چگونه ارتش پکن در این حوزه نظامی کلیدی سیستمهای بدون سرنشین، از ارتش آمریکا پیشی گرفته است.
این سیستم، که یک هواپیمای بدون سرنشین رزمی (UCAV) در اندازه یک جنگنده است، صرفاً یک وسیله رژه نبود. این سیستم، منادی برهم خوردن توازن قدرت در منطقه هند و اقیانوس آرام است. با ورود UASF نوع B چین به این عرصه، این سیستم چالشی مستقیم برای برتری نظامی دیرینه ایالات متحده برای کنترل نقاط حساس و بحرانی مانند تنگه تایوان و دریای چین جنوبی ایجاد میکند.
UASF نوع B با ترکیب چابکی یک جنگنده سرنشیندار با استقامت یک سیستم بدون سرنشین، جهشی کوانتومی در فناوری پهپادهای چینی را نشان میدهد.
این پهپاد که از نظر مقیاس با هواپیمای جنگی سرنشیندار J-10 چین قابل مقایسه است، دارای یک بال دلتای اصلاحشده با نوکهای الماسشکل برشخورده برای مانورپذیری بیشتر، ورودیهای هوای مافوق صوت بدون انحراف به جلو که یک موتور توربوفن واحد را تغذیه میکنند و یک نازل با هندسه متغیر دندانهدار برای به حداقل رساندن اثرات مادون قرمز است.
طراحی پنهانکاری کمرصد آن شامل یک خط چین در امتداد بدنه، محفظههای تسلیحات داخلی گسترده برای موشکهای هوا به هوا و مهمات دقیق و یک سیستم هدفگیری الکترواپتیکی (EOTS) نصبشده در چانه، مشابه سیستم EOTS جنگنده F-35 Lightning II ایالات متحده است. این امر امکان شناسایی و هدفگیری در زمان واقعی را فراهم میکند.
این پهپاد که برای سرعتهای مافوق صوت، ماموریتهای دوربرد و عملیات چندمنظوره - از جمله برتری هوایی، ضربتی، اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی - بهینه شده است، به صورت نیمهخودکار یا به عنوان یک "هواپیمای کمکی وفادار" برای پلتفرمهای سرنشیندار، مانند جنگنده نسل پنجم چنگدو J-20 "اژدهای قدرتمند" عمل میکند.
آنچه پهپاد UASF نوع B را متمایز میکند، رونمایی عمومی آن به عنوان یک نمونه اولیه با قابلیت پرواز است که با شماره سریالهای یک واحد عملیاتی نیروی هوایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAAF) تکمیل شده و نشاندهنده استقرار قریبالوقوع آن است.
برخلاف پهپادهای شناسایی کوچکتر، این پهپاد غولپیکر، نبردهای سطح بالا را در اولویت قرار میدهد و به طور بالقوه میتواند پدافندهای دشمن را با داراییهای قابل تجزیه و تحلیل مقرون به صرفه اشباع کند.
این توانایی فناوری به تهدیدی عمیق برای برتری هوایی ایالات متحده در منطقه تبدیل میشود، جایی که نیروهای آمریکایی مدتهاست برای نمایش قدرت به برتریهای کیفی متکی بودهاند. محیطهای مورد مناقشه هند و اقیانوس آرام - که توسط شبکههای ضد دسترسی/منع منطقهای موشکها، سلاحهای مافوق صوت، پهپادها و رادارهای پیشرفته چین آسیب دیدهاند - پتانسیل مخرب نوع B را تقویت میکنند.
با مسدود کردن دسترسی آمریکا به پایگاههای مقدم در گوام یا ژاپن از طریق حملات دقیق، نیروی هوایی چین میتواند از انبوهی از این UCAVها برای غلبه بر گشتهای F-22 و F-35 استفاده کند و به طور موقت در زنجیره جزایر اول به انسداد هوایی دست یابد.
استراتژیستها منطقه اقیانوس آرام در منطقه وسیعتر هند-اقیانوس آرام را به سه زنجیره جزیرهای تقسیم کردهاند. زنجیره اول جزایر از شبه جزیره کامچاتکا از طریق ژاپن و تایوان (که تایوان مرکز این زنجیره است) تا فیلیپین و دریای جنوبی جنوبی مجاور امتداد دارد.
زنجیره دوم جزایر از ژاپن تا گینه نو و از طریق گوام (که دومی غربیترین قطب نظامی ایالات متحده است) امتداد دارد.
زنجیره سوم و آخر از جزایر دورافتاده آلوتیان در آلاسکا تا هاوایی امتداد دارد.
به نظر من، حتی بدون پهپادهای UASF نوع B چشمگیر، چین احتمالاً موازنه قدرت نظامی را در زنجیره جزایر اول به نفع خود تغییر داده است. تاکنون، ایالات متحده توانایی بازگرداندن برتری نظامی خود در زنجیره جزایر اول را نشان نداده است، به این معنی که هرگونه نبرد با چین بر سر تایوان یا SCS احتمالاً برای ارتش ایالات متحده به شدت پایان خواهد یافت.
خفاکاری این پهپاد از تشخیص رادارهای سنتی جلوگیری میکند و به آن اجازه میدهد تا برای رهگیری یا بمباران به حریم هوایی دفاعشده نفوذ کند، در حالی که خودمختاری آن، تنگنای خلبان را که مانع عملیات سرنشیندار در مناطق پرخطر میشود، کاهش میدهد. قدرت صنعتی پکن این امر را تشدید میکند: چین در تولید هواپیما و موشک از ایالات متحده پیشی میگیرد و امکان استقرار انبوه پهپادهای بدون سرنشین را فراهم میکند که میتوانند دفاع از داراییهای نظامی ایالات متحده را تا حد فرسودگی تحت فشار قرار دهند.
وقتی نیروهای چینی ضعیف و بیدفاع شوند، میتوانند به سادگی به نیروهای آمریکایی ضعیف و بیدفاع حمله کنند یا قبل از شروع واقعی جنگ، نیروهای آمریکاییِ از هم پاشیده را وادار به عقبنشینی کنند.
برای مثال، در صورت وقوع حادثهای در تایوان، دستههای پهپادهای نوع B میتوانند با رقابت در آسمان بالا، از تهاجمات آبی-خاکی جلوگیری کنند و توانایی نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده را برای ایجاد برتری هوایی - که سنگ بنای عملیات نظامی ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم است - تضعیف کنند.
چنین پهپادهای بدون سرنشین چینی هزینههای عملیاتی نیروهای آمریکایی در صحنه نبرد را افزایش میدهند و این خطر را به همراه دارند که این نیروهای آمریکایی را در حالت دفاعی دائمی قرار دهند و به چینیها فرصت دهند تا هر کاری را که میخواهند در تایوان و/یا دریای جنوبی انجام دهند.
البته، عمو سام بیدفاع نیست. و مشخصه هر استراتژی نظامی بزرگ این است که نقاط قوت و همچنین نقاط ضعف خود را بشناسید. بنابراین، ما باید نقاط قوت نسبی خود را در برابر نقاط ضعف نسبی چین تطبیق دهیم. در حالی که در پهپادهای بال پرنده در مقیاس بزرگ عقب ماندهایم - و به جای آن هواپیماهای جنگی مشارکتی (CCA) مانند بوئینگ MQ-28 Ghost Bat را انتخاب کردهایم - پنتاگون در حال تسریع اقدامات متقابل متناسب با تهدیدات پهپادهای بدون سرنشین است. یکی از مهمترین آنها، طرح تکثیرکننده است.
اگرچه این طرح ممکن است شبیه چیزی شبیه به استارگیت اسجی-۱ به نظر برسد، اما طرح تکثیرکننده کاملاً واقعی است و هدف آن بهکارگیری هزاران پهپاد تهاجمی تا سال آینده است تا با برتری انبوه پهپادهای چین بهتر مقابله کند - و امکان مقابله با انبوهی از پهپادها را فراهم کند که سیستمهای نیروی هوایی ارتش آزادیبخش خلق را از طریق حجم زیاد تحت الشعاع قرار میدهند.
پلتفرمهای جنگ الکترونیک، مانند نسل بعدی اخلالگرها در هواپیماهای EA-18G Growlers، میتوانند لینکهای فرماندهی و حسگرهای نوع B را مختل کنند و استقلال آن را در طیفهای الکترومغناطیسی مورد مناقشه، بیاهمیت جلوه دهند.
پناهگاههای مقاومسازیشده هواپیما و کیتهای تعمیر سریع باند، آسیبپذیریهای پایگاه را برطرف میکنند و دهانههای ناشی از موشکهای پشتیبان را کاهش میدهند. پدافند هوایی پیشرفته مانند پاتریوت PAC-3 و سلاحهای نوظهور انرژی هدایتشده، گزینههای جنبشی را فراهم میکنند، در حالی که تشخیص تهدید مبتنی بر هوش مصنوعی، دادههای شبکههای F-35 را برای رهگیریهای اولیه ادغام میکند.
اصلاحات اخیر سیاستها، از جمله سادهسازی خرید پهپادها توسط وزارت دفاع، شکافهای تولید را پر میکند، اگرچه چالشها در مقیاسپذیری سیستمهای هوایی ضد پهپاد همچنان ادامه خواهد داشت. این ابزارها، اگر از طریق فرماندهی و کنترل مشترک همه دامنهها ادغام شوند، میتوانند تهاجمهای نوع B را خنثی کرده و برتریهای ایالات متحده را حفظ کنند.
هواپیمای بدون سرنشین نوع B چین، که به عنوان نمادی از عزم و اراده به نمایش گذاشته شده است، یک نقطه عطف محوری را برجسته میکند: سیستمهای بدون سرنشین در حال بازتعریف نبرد هوایی هستند و به جای تمرکز بر کابین خلبان، به سمت کمیت و پنهانکاری متمایل شدهاند.
برای ایالات متحده، این امر مستلزم سرمایهگذاری فوری در اقدامات متقابل پهپادی برای حفظ برتری هند و اقیانوس آرام است. عدم انطباق، آیندهای را به خطر میاندازد که در آن پکن آسمانها را دیکته میکند، اما با اقدامات پیشگیرانه - از انبوه پهپادهای تکثیرکننده گرفته تا تسلط جنگ الکترونیک - آمریکا میتواند جایگاه برتر را پس بگیرد./پارسینه