آخرین اخبار
۰۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۰
چه عواملی مازندران را به خشکسالی کشاند
بازدید:۵۴۵
صد آنلاین | از اقلیمی که به خرمی و سبزی شهرت داشت حالا هر روز خبرهایی می‌آید که شاید در تاریخ سابقه نداشته باشد.
کد خبر : ۱۸۱۰۱

به گزارش صد آنلاین ، خبرهایی از کم شدن بارندگی و هشدارهایی در مورد خشکسالی و بی‌آبی در مازندران که این سوال را به وجود می‌آورد؛ آیا مازندران تنها به واسطه کم شدن بارش به خشکسالی رسیده یا عوامل انسانی در پدید آمدن این وضعیت نقش دارد؟ خشک شدن رودخانه‌ها، ناپدید شدن چشمه‌ها و نبود آب کافی برای کشاورزی یک فرآیند طبیعی است که در همه جای ایران در حال وقوع است یا نتیجه یک سلسله‌رویه‌های غلط انسانی و مدیریتی است؟ استانی که هم مقصد گردشگری است و هم محور تامین امنیت غذایی کشور زیر بار این همه مسوولیت در حال کمر خم کردن است.

 

یک خشکسالی انسان‌ساخت

 


حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد آب و خاک در گفت‌وگو با «اعتماد» عبارت «خشکسالی» را از دیدگاه علمی واژه درستی برای تبیین وضعیت مدیریت منابع آبی در یک حوضه مشخص نمی‌داند. او معتقد است اصطلاح «خشکسالی» به سال یا سال‌های خشک یا کم‌بارش اشاره دارد و این پیام را ارسال می‌کند که «پدیده کم‌آبی» رخدادی تنها متاثر از شرایط اقلیمی و طبیعی است اما به وجود آمدن این وضعیت تنها در کاهش بارندگی‌ها خلاصه نمی‌شود.

 

 

او می‌گوید: «اگرچه کم شدن بارندگی نقش موثری دارد اما داده‌های آماری بارندگی در سه استان شمالی کشور نشان می‌دهد که میانگین بارندگی‌ها در پنجاه سال گذشته در ایستگاه بندر انزلی نزدیک به 450 میلی‌متر و در ایستگاه گرگان تا 50 میلی‌متر کاهش داشته است. این اعداد بزرگ و قابل توجه هستند و می‌توانند پیامدهای اکولوژیک دراز مدت با خود داشته باشند.»

 


گلزار معتقد است هنوز پیامدهای این تغییر اقلیم و رخداد طبیعی در سه استان شمالی کشور بروز و ظهور پیدا نکرده چون چنین رخدادهایی در کوتاه‌مدت اتفاق نمی‌افتد: «آن چیزی که امروز وضعیت منابع آبی را در استان‌های شمالی و به ویژه در مازندران به نقطه بحرانی و در برخی مناطق فرابحرانی رسانده، تا اینجا تنها ریشه انسان‌ساخت دارد.

 

می‌توان گفت تلفیق پیامدهای تغییر اقلیم یا همان کاهش بارندگی‌ها با مداخلات انسان‌ساخت، آینده بسیار بدی را برای کل ایران و ازجمله استان‌های شمالی و مازندران رقم خواهد زد.» او با اشاره به پوشش گیاهی ناحیه جنگلی هیرکانی که طی پنجاه سال گذشته به دلیل بهره‌برداری چوبی و پاکتراشی و ایجاد زمین کشاورزی و تغییر کاربری و توسعه شهرها و روستاها به‌شدت فقیر شده است می‌گوید: «بنابراین همین مقدار بارندگی‌هایی هم در بازه زمانی کوتاه تبدیل به سیلاب شده و با فرسایش خاک به سرعت از دست می‌رود.

 

یعنی به داخل خاک و سفره‌های آب زیرزمینی نفوذ نمی‌کند تا در فرآیندی تدریجی به شکل چشمه و رودخانه‌های دارای آب پایدار از زمین خارج و جریان پیدا کند. پس بنابراین ورودی آب به سفره‌های آب زیرزمینی در منطقه به‌شدت کاهش یافته است. برداشت یا خروجی آب از سفره‌های آب زیرزمینی هم در پنجاه سال گذشته به‌شدت افزایش یافته است. شاید باور این موضوع سخت باشد که نزدیک به 15درصد تعداد کل چاه‌های عمیق و نیمه عمیق حفر شده در کل کشور مربوط به استان مازندران است.


آمارهای رسمی می‌گوید در حال حاضر 130729 حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق در مازندران حفر شده که سالانه 791 میلیون متر مکعب آب یعنی 4.4 برابر گنجایش کل سد شهید رجایی، آب شیرین را از سفره‌های آب زیرزمینی استان تخلیه می‌کند تا با آن شالیزارها و باغات مرکبات استان را آبیاری کنیم. هیچ جای دنیا با آب سفره‌های آب زیرزمینی شالیکاری انجام نمی‌گیرد. توسعه کشت برنج باید محدود به استفاده از منابع آب سطحی و رودخانه‌ها باشد.»


گلزار طرح‌های انتقال ‌آب مازندران به استان‌های جنوب البرز به بهانه پرآبی مازندران را بی‌منطق می‌داند و از انتقال آب سرشاخه‌های رودخانه‌های غربی استان به قزوین و البرز و تهران تا انتقال آب سرشاخه‌های تجن که این روزها خشکیده به سمنان را یکی دیگر از دلایل وضعیت کنونی می‌داند: «خطرناک‌ترین طرح انتقال آب به خارج از حوضه، طرح انتقال سالانه 160 میلیون مترمکعب آب سرشاخه‌های هراز به تهران است که جلگه هراز و آمل به عنوان یکی از قطب‌های تولید برنج در شمال کشور را با چالش‌های جدی روبرو خواهد کرد.

اگر این 160 میلیون مترمکعب آب منتقل شود در خوشبینانه‌ترین شرایط بین 10 تا 15 هزار هکتار از شالیزارهای منطقه را باید از چرخه تولید حذف کنیم. شما سرانه سطح زیر کشت برنج را در خوشبینانه‌ترین شرایط اگر یک هکتار هم لحاظ کنید، این یعنی بیکاری مستقیم دست‌کم 10 تا 15 هزار نفر. اگر برمبنای سرانه خانوار 4 نفری هم حساب کنید، یعنی معیشت و زندگی 60 هزار نفر در جلگه آمل با چالش جدی روبه‌رو خواهد شد.» حالا باید یک مازندران بی‌آب را تصور کرد با 60 هزار نفری که مهارت دیگری جز کشاورزی ندارند.


گلزار معتقد است مشکلات اقتصادی مردم مازندران را به زمین‌فروشی ترغیب و این مساله در آینده برای همه مردم استان و در سطحی کلان‌تر برای کل کشور مشکلاتی را ایجاد می‌کند: «خاک مازندران و استان‌های شمالی یک ذخیره استراتژیک غیرقابل انکار ولی ناشناخته برای کل کشور است. زمین‌های کشاورزی شمال کشور باید با استفاده از همین منابع آبی موجود و در دسترس به بهترین شکل ممکن مدیریت شود تا امنیت غذایی کشور را تضمین کند. خاکی که در استان‌های شمالی ایران تکامل یافته به جز لکه‌هایی پراکنده در ترکیه، در هیچ جای دیگر خاورمیانه وجود ندارد و کاملا منحصر به فرد است. باید از تبدیل شدن این خاک به رویشگاه‌های برج و ویلا و شهرک‌های مسکونی اکیدا جلوگیری شود.»

اما این روزها نه تنها جلوگیری در این زمینه دیده نمی‌شود بلکه شاهد این هستیم که شمال کشور تبدیل به منطقه‌ای ییلاقی برای هم‌وطنان از جای جای ایران شده و به لطف ویلاسازان هر روز چه در فضای مجازی چه در فضای رسمی شاهد تبلیغات گسترده برای خرید ویلا و زمین در شمال کشور هستیم. خوب یا بد باید پذیرفت که سیاست‌های کلان حاکمیت مانند ساخت اتوبان و آزادراه مردم را به این سمت سوق داده که هر چه بیشتر طبیعت استان‌های شمالی را مصرف کنند. مردمی که نمی‌توانند با 2 میلیارد سرپناهی در تهران داشته باشند حالا با همین مبلغ قطعه زمین یا آپارتمانی از دم قسط در شمال می‌خرند.


از گلزار می‌خواهم تصویری از آینده مازندران به ما بدهد و او در پاسخ می‌گوید: ‌«اگر مسائلی که بیان شد با همین شتاب و روند ادامه یابد که بنده خودم چشم‌انداز و برنامه‌ای که ثابت کند غیر از این است تاکنون ندیدیم بدون تردید مازندران و استان‌های شمالی هم تا یکی دو دهه آینده تفاوت چندانی با استان‌های مناطق خشک کشور نخواهند داشت.

جنگل‌های ما در حال نابودی است و هیچ برنامه‌ای برای حفاظت و صیانت از آنها وجود ندارد. آب که نباشد، کشاورزی هم به عنوان موتور محرک اقتصاد استان‌های شمالی کشور خاموش خواهد شد و معیشت مردم دچار اختلال می‌شود. وقتی معیشت مردم دچار اختلال شود، هرگونه تجاوز و دست‌اندازی به منابع طبیعی هم توجیه‌پذیر می‌شود و در این چرخه همه‌چیز را نابود خواهد کرد.»


او سازگاری با کم‌آبی را مهم‌ترین اقدام برای جلوگیری از این وضعیت می‌داند و معتقد است هیچ ردی از سازگاری در سخنان و نگرش‌ مدیران استان دیده نمی‌شود و آنها به دنبال «مهندسی تهاجمی» هستند: «مثلا تا الان برنامه برای ساخت سدهای بلند و بزرگ در دستور کار بود، به تازگی برای ساخت سدهای متعدد ولی کوچک برنامه‌ریزی می‌کنند. یا مثلا طرح انتقال آب از غرب به شرق استان با کانال را مطرح می‌کنند.

 

هیچ‌کدام از اینها راهکار پایدار و حتی کوتاه‌مدت مدیریت آب در مازندران نیست و من همه این طرح‌ها را در راستای منافع «مافیای آب» تحلیل می‌کنم.» گلزاری از سالانه 900 میلیون مترمکعب پساب در شهرهای مسکونی و صنعتی مثال می‌آورد که تقریبا همه این 900 میلیون یا وارد چاه‌های جذبی شده یا سفره‌های آب زیرزمینی را با نیترات و دیگر آلاینده‌ها آلوده می‌کنند یا به 160 رودخانه استان می‌ریزند و آبزیان را از بین می‌برند. سوال او این است که چرا از 60 شهر مسکونی استان تنها 6 شهر مجهز به تاسیسات تصفیه پساب هستند.

 

گلزاری نبود مطالبه‌گری مردم استان را که به دلیل نبود آگاهی است یکی از آسیب‌های حوزه آب می‌داند: «چرا برای ساخت سد زارم‌رود و کسیلیان پول و منابع مالی داریم ولی برای ایجاد تاسیسات تصفیه پساب در استان‌های شمالی منابع مالی اختصاص نمی‌یابد؟ و همه مدیریت منابع آب تنها در ساخت سد و انتقال آب خلاصه شده است؟ چرا که گردش مالی خوبی دارد و سدسازی و کانال‌کشی و لوله‌کشی به شغل پر درآمد و پرسودی تبدیل شده است.»

 

مازندران را یک شهر ملی ببینید

 


بهزاد برارزاده مدیرعامل آبفای مازندران بحث سخت و دشوار مازندران را بحث مهاجرت به این استان می‌داند و معتقد است مازندران باید مانند یک شهر ملی دیده بشود. تا از این طریق بتوان اعتباراتی ملی برای این استان در نظر گرفت. او با اشاره به غیرقابل وصف بودن میزان مهاجرت به استان می‌گوید: «سرشماری مازندران باید از نفوس به مسکن برود. شاهد هستیم بعد از سرشماری می‌گویند مازندران 3 میلیون جمعیت دارد اما همین حالا 6 میلیون خانه در مازندران وجود دارد.

 

افرادی که در مازندران خانه دارند و زندگی می‌کنند و خدمات می‌گیرند اما سرشماری و رای خود را در استان تهران اصفهان و مشهد و قم می‌دهند. باید سرشماری مازندران از نفوس به مسکن تغییر کند تا اعتبار ملی به مازندران اختصاص داده شود.» برارزاده شرایط مدیریت آب در استان را مدیریت ریسک می‌داند و از کارهایی که این مدت در مدیریت آبفا صورت گرفته می‌توان فهمید که شرایط تا چه حد بحرانی است‌: «ما سال گذشته 73 حلقه چاه را بهسازی کردیم و 920 لیتر در ثانیه به ظرفیت آب شرب مازندران اضافه کردیم. 360 میلیون مترمکعب تامین و مصرف در سال است. از این میزان 88درصد را از سفره‌های زیرزمینی و 12درصد از آب‌های سطحی تامین می‌شود.

 


یعنی 88درصد از 741 حلقه چاه و 373 دهنه چشمه است. 12درصد از سه سد میجران رامسر، سد آیت‌الله صالحی مازندرانی برای شهرهای گروه الف و سد شهید رجایی در حال تامین است. این 12درصد یک فقر مطلق است. مازندران به عنوان نگین سبز کشور ما است و محل استراحت عزیزان هم‌وطن ماست اما زیرساخت آن برای 3 میلیون یا 4 میلیون جمعیت است. حالا در بعضی مواقع ما مشغول خدمات‌رسانی به 10 یا 5 میلیون میلیون نفر هستیم.» او معتقد است هنوز تنش آبی در استان وجود ندارد اما با ادامه این وضعیت و گرم‌تر شدن هوا مطمئنا مازندران تنش‌های آبی را تجربه خواهد کرد.

 


آن‌طورکه برارزاده می‌گوید با پیگیری استانداری مازندران در حوزه تامین منابع مالی از محل تنش آبی کشور 164 میلیارد درخواست شده تا مازندران از بحران خشکسالی امسال خارج بشود. او به طرحی هم اشاره می‌کند که در قالب بسیج آبرسانی قرارگاه امام حسن مجتبی با کمک سپاه سازندگی قرار است به1350 روستای کم‌برخوردار با لوله‌گذاری و مخزن‌سازی آبرسانی کنند که این طرح در فاز اول مشغول کار است: «ما منتظر اعتبارات نماندیم و از سال قبل بعضی پروژه و برنامه‌ها را شروع کردیم. یکسری از چاه‌های تحقیقاتی پیزومتری و چاه‌های کشاورزی عمیق را به اجاره در آوردیم.

73 حلقه چاه خودمان را بهسازی کردیم که 920 لیتر در ثانیه به ظرفیت آبرسانی ما اضافه شد. الان هم 120 حلقه چاه در دستور بهسازی داریم. منابع تامین ما در واقع 13 و نیم تا 14 هزار لیتر در ثانیه است اما مصرف ما در پیک مصرف تا 16 هزار لیتر در ثانیه هم می‌رسد که ما باید یا به سمت آب‌های سطحی برویم یا آب‌های زیرزمینی خودمان را ایجاد یا بهبود ببخشیم.»

 

مازندران در تنش آبی است

 


عبدالله درزی عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفت‌وگو با «اعتماد» از عادت به یک زندگی پرخرج در استان می‌گوید. زندگی که در آن فرض بر این بوده که آب همیشگی است و می‌شود هر طور می‌خواهیم با آن برخورد کنیم؛ هر طور خواستیم نشا و کشت کنیم، هر جایی می‌خواهیم شهرک صنعتی بسازیم، هر محصولی که خواستیم بکاریم، سطح جنگل‌ها را کاهش دادیم و زمین کشاورزی کردیم، در مراتع ساخت‌وساز کردیم: «به نظر در این شیوه کسی به آینده استان فکر نکرده است و رفتارهایی که ما با طبیعت کردیم هر کدام اثرات بزرگی در چرخه آب استان داشتند.

 

در واقع تمام کارهایی که ما انجام دادیم ضد پایداری بوده است و هیچ‌وقت به این موضوع فکر نکردیم که اینها اثرات وحشتناکی در پایین دست ما داشته باشد.» درزی از بیش از 6 هزار چشمه خشک شده در استان مثال می‌آورد که بخش عمده‌ای آنها به این دلیل خشک شده‌اند که رفتارهای ما با طبیعت به گونه‌ای بوده که اجازه ندادیم آنها خودشان را حفظ و احیا کنند و منشا تغدیه این چشمه‌ها را از بین بردیم.


درزی هم معتقد است تغییرات انسان ساخت بیش از بارندگی و الگوهای دمایی در تغییرات استان تاثیرگذار بوده است: «آمدیم رودخانه‌ها را به صورت کامل از بین بردیم. تقریبا شروع کردیم از بالادست به رودخانه‌ها تعرض کردیم. خیلی از آنها سطح آب خیلی بالایی داشتند که الان بسیار پایین آمدند. درحالی که آنها بنا به ساختاری داشتند اطراف را تغذیه می‌کردند. ما نفهمیدم آن آبی که از آنجا بیرون می‌زند برای استفاده و زندگی در پایین‌دست است. آبی که از سرشاخه سجادرود از چشمه بیرون می‌زند برای رودخانه است و محل استفاده آن پایین‌دست است.

 

ما همه جا لوله گذاشتیم در دهان چشمه و اجازه ندادیم به پایین جاری شود و بردیم در بالادست ساخت‌وساز کردیم. دادیم به مردم برای مصرف خودشان درحالی که می‌توانستیم جلوی ساخت و ساز بی‌رویه را بگیریم. همه اینها باعث شده ساختار مازندران با ساختار گذشته فرق کند.» حالا کار به جایی کشیده که به گفته درزی حتی یک رودخانه در مازندران نمی‌توان پیدا کرد که به دریای مازندران وصل شود و همه رودخانه‌ها در چند کیلومتری دریا محو می‌شوند: «رودخانه تجن در پایین‌دست سد انحرافی تجن خشک خشک است.

آب از سد شهید رجایی می‌آید در سد انحرافی و از اینجا وارد شبکه تجن می‌شود. در پایین‌دست این رودخانه شما انگار که در جاده راه می‌روید. شبیه یک مسیل شده است. یک مسیل که گاهی سیلاب‌های موقتی از آن عبور می‌کند که دیگر سیلابی هم عبور نمی‌کند. رودخانه تالار در قائمشهر هم جزو رودخانه‌های دایمی ما بود که حالا وضعیت اسفباری دارد.»


درزی معتقد است با ادامه این روند تنش آبی در آب شرب اتفاق خواهد افتاد: ‌«وقتی به کشاورز می‌گویم شما حق کاشت ندارید یعنی تنش آبی وجود دارد. بسیاری از کشاورزان باوجود همین چند بارش خوبی که ما در بهار داشتیم، نمی‌توانند بکارند. تنش آبی هست و سدها هم وضعیت خوبی ندارند اگر به محیط‌زیست نگاه کنیم ما خیلی وقت است وارد تنش آبی شدیم.»


درزی راهکاری عجیب برای مازندران دارد؛ راهکاری که به نظر واکنشی به وضعیت فعلی مازندران است: «یک‌بار باید خیال همه را راحت کنند و مازندران کلا بشود یک کلان‌شهر و کشاورزی تعطیل شود. کشاورزی مازندران سنتی است. کشاورز عادت دارد برود در شالیزاری که تا ساق در آن آب باشد. کشاورزی حاکم این است و تک توک کشاورزانی داریم که مسوولیت‌پذیری آنها بالاست، منتها باید یک‌بار بگوییم کشاورزی تعطیل شود و همه بیایند ساخت‌وساز کنند فکر کنم آب شرب را هم می‌توانند تامین کنند.

ولی وقتی مازندران محور امنیت غذایی کشور است باید برنج تولید کند، مرکبات تولید کند، یعنی بخش زیادی از بار غذایی کشور را مازندران در حال تامین آن است. اگر همچنان چنین مسوولیتی از مازندران بخواهیم باید به فکر جلوگیری از توسعه ساخت‌وسازها باشیم. اگر مسیر مشخص شود، می‌شود این استان را نجات داد.»

 

منابع آبی مازندران در نقطه بحران

 

سالانه 4.4 برابر گنجایش کل سد شهید رجایی، آب شیرین از سفره‌های آب زیرزمینی مازندران تخلیه می‌شود. هیچ جای دنیا با آب سفره‌های زیرزمینی شالیکاری انجام نمی‌شود جز مازندران.معیشت و زندگی دست‌کم 60 هزار نفر در جلگه آمل با چالش جدی روبه‌رو خواهد شد.مازندران 3 میلیون جمعیت دارد اما همین حالا 6 میلیون خانه در مازندران وجود دارد.بیش از 6 هزار چشمه خشک شده است.

اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها