آخرین اخبار
۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
سه رویکرد موجود

بررسی تجربه بازسازی نظامی در کشورهای خاورمیانه

بازدید:۲۲۵
سیروس حاجی‌زاده در یادداشتی می‌نویسد: این ارتش‌ها در محیط‌های پایدار تشکیل نمی‌شوند، بلکه در شرایط فوق‌العاده ناپایداری شکل می‌گیرند و چالش‌های عمده‌ای را از نظر انسجام، مشروعیت و ظرفیت عملکردی ایجاد می‌کنند. این بررسی از سه رویکرد نظری اصلی برای درک پدیده تجدید ساختار نظامی در کشورهای خاورمیانه بهره می‌برد. 
کد خبر : ۱۷۹۸۴۶

نویسنده: دکتر سیروس حاجی‌زاده

بررسی پدیده بازسازی نظامی در کشورهای خاورمیانه در طول درگیری‌ها نشان می‌دهد که این فرآیند بازسازی دیگر با عملیات سنتی ایجاد صلح مرتبط نیست، بلکه به بخشی از پویایی خود درگیری تبدیل شده است. 

این ارتش‌ها در محیط‌های پایدار تشکیل نمی‌شوند، بلکه در شرایط فوق‌العاده ناپایداری شکل می‌گیرند و چالش‌های عمده‌ای را از نظر انسجام، مشروعیت و ظرفیت عملکردی ایجاد می‌کنند. این بررسی از سه رویکرد نظری اصلی برای درک پدیده تجدید ساختار نظامی در کشورهای خاورمیانه بهره می‌برد. 

رویکرد اول، رویکرد «پس از درگیری» است که همان دیدگاه سنتی است که تجدید ساختار نظامی را به عنوان بخشی از فرآیندهای جامع صلح‌سازی پس از توقف خصومت‌ها، از جمله برنامه‌های خلع سلاح، ترخیص و ادغام مجدد (DDR) و اصلاحات بخش امنیتی (SSR) می‌بیند. 

دوم، رویکرد «در حین درگیری»، که بازسازی ارتش‌ها را فرآیندی می‌داند که در چارچوب درگیری رخ می‌دهد، نه پس از آن، با هدف کاهش تنش و مدیریت خشونت، و نه لزوماً دستیابی به ثبات نهادی کامل، مانند برخی از کشورهایی که نیروهای مسلح خود را در طول درگیری جاری بازسازی کرده‌اند. 

رویکرد سوم، رویکرد «از شکنندگی تا تاب‌آوری» است که یک جدول زمانی دقیق بین مراحل درگیری و ایجاد صلح قائل نیست، بلکه بر گذار تدریجی از موقعیت‌های شکنندگی امنیتی به ایجاد نهادهایی که قادر به سازگاری و انسجام هستند، با در نظر گرفتن پویایی‌های در حال تغییر در سطح محلی و بین‌المللی، تمرکز دارد. 

این مطالعه این روند را در چند محور بررسی می‌کند: واقعیت فراتر از رویکردهای نظری و رویه‌ای سنتی، مانند خلع سلاح، ترخیص و ادغام مجدد (DDR) و اصلاحات بخش امنیتی (SSR) است که به دلیل پیچیدگی و درهم‌تنیدگی درگیری‌ها، اثربخشی محدودی در منطقه داشته‌اند و به ظهور ساختارهای نظامی ترکیبی و جناحی منجر شده‌اند که فاقد مشروعیت نهادی هستند. 

دشواری پیش‌بینی آینده این پدیده: 

هیچ فرمول واحدی برای تشکیل ارتش‌های جدید وجود ندارد؛ بلکه هر مورد به مؤلفه‌های داخلی و خارجی خود بستگی دارد. اگرچه تصور شکل نهایی دشوار است، اما عواملی مانند تحولات سیاسی، منطقه‌ای و بین‌المللی نقش بسزایی خواهند داشت. 

چالش‌های متعدد: 

پدیده تجدید ساختار با ابعاد عمیق سیاسی و اجتماعی، مانند فرقه‌گرایی، حکومتداری ضعیف و مداخلات خارجی مرتبط است که بازسازی یک ارتش ملی پایدار را در برخی زمینه‌ها تقریباً غیرممکن می‌کند. 

بحران انحصار زور: کشورهای بحران‌زده با معضل انحصار زور مواجه هستند، چرا که جناح‌های مسلح این انحصار را با اقتدار مشروع به اشتراک می‌گذارند. آینده ممکن است مدل‌هایی از «انحصار مشترک» زور یا حتی ادغام شبه‌نظامیان در ارتش‌های منظم را تحمیل کند. 

برجسته‌ترین الگوهای این پدیده: 

الگوی ادغام جناحی: همان طور که در سوریه اتفاق افتاد، با تبدیل جناح‌های مسلح به یک ارتش متحد در بحبوحه تغییرات سیاسی عمده. 

مدل ترکیبی: مانند عراق، که در آن عناصر منظم در سیستم ادغام شده‌اند (مانند نیروهای حشد الشعبی). 

الگوی موازی: مانند یمن، که در آن نهادهای نظامی موازی بدون هیچ چشم‌اندازی برای ادغام وجود دارند. 

بنابراین فرآیند بازسازی ارتش‌ها صرفاً یک موضوع فنی نیست، بلکه یک مسئله حاکمیتی و استراتژیک است که با احیای اعتبار دولت – ملت مرتبط است، اعتباری که به دلیل تداوم درگیری‌ها در کشورهایی که جنگ‌های داخلی و درگیری‌های مسلحانه را تجربه کرده‌اند، از بین رفته است.

اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظر
تازه‌ها