نویسنده: علی سعادت آذر، مدیر گروه ترکیه و عثمانی اسلام معاصر
وقتی صحبت از تغییرات سیاسی در یک کشور می شود معمولا تحلیلگران سیاسی عرصه را برای رویا پردازی و عیان کردن نیات و علاقه های درونی خود مهیا می دانند و عمدتا آرزوها و آمالشان را با برخی واقعیات میدانی تطبیق می دهند. در مورد ترکیه نیز در چند ماه گذشته منوال به همین بوده است.
اول اینکه هرکه را دیدیم تحلیگر شده بود و انتخابات ترکیه را تحلیل و بررسی می کرد؛ بارها گفته شده که ترکیه کشوری سهل و ممتنع است سهل به اینکه ایرانیان با دو سفر به استانبول و آنتالیا ترکیه شناس می شوند و ممتنع به این لحاظ که شناخت جریان های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی این همسایه بسیار سخت است و نیازمند سال ها مطالعه و بررسی است.
دوم اینکه گاهی یادمان میرود که قرار است مردم ترکیه رای بدهند با نیات و نیازمندی های خودشان و نه بر اساس آرزوهای ما.
آنچه در هیاهوی انتخاباتی ترکیه در گذشته نشان داد، این کشور آماده گذر از اردوغان نیست و کاریزمای این فرد بزرگتر و قدرتمند تر از عدالت و توسعه اوست.
گرچه نقد بر عملکرد سیاسی ترکیه در سطوح مختلف بسیار است اما فراموش کرده ایم که رقیب او پرچم دار خوبی برای رهبری دوره گذار نیست؛ آن هم با کارت بازی کردها که جامعه ای پر از شکاف و تضاد در ترکیه هستند (از جدایی طلب های قندیل نشین و چپ های دل مانده در کمونیسم ضد غربی گرفته تا محافظه کاران سنتی و اسلامگرا).
کردها فقط می دانند که اردوغان را نمی خواهند چون ملی گرایی او سال هاست بر اسلامگرایی اش می چربد؛ اما رهبران کرد نمی دانند که چه از کمالیسم سرگردان اوغلو می خواهند. آنها در انتخاباتی بازی می کنند که جز سرنگونی اردوغان هدفی ندارند. با اینکه نژادپرستی یا دست کم ژست نژادپرستانه کمالیستی نه تنها در حزب رقیب کم نشده بلکه اخراج دیگران، سخیف و خوار دانستن مهاجرین و اخراج ده ملیون خارجی (اگر این آمار درست باشد) مهمترین شعار انتخاباتی او بود. آنها پشت سر کمالی هستند که یادشان رفته کمالیسم چه بر سرشان آورده است.
نکته مهم بعدی شخصیت اوغلو و تحلیل هایش بود. همانطور که گفتم بارها تلاش کرده اما موفق نشده و مهمترین دلیل آن ناتوانی اش در ایجاد گفتمانی مسلط در جامعه ترکیه است. او به جای گفتمان سازی سراغ مصادیق و مثالها رفته است. وی در حالی سیاست خارجی اردوغان را نقد می کند و از غربگرایی صحبت می کند که سیاست موازنه غرب و شرق اردوغان، خوب جواب داده و ترکیه همانی را در که قفقاز می کند در خاورمیانه هم انجام داده است؛ از ناتو امتیاز گرفته و بیشترین فرصت سازی را از روسیه گرفتار در باتلاق اوکراین کسب کرده است.
نکته دیگری که در تحلیل ها باید مد نظر داشته باشیم خط کشی های سیاسی در ترکیه است. در این کشور تقریبا سمت و سوها مشخص است و رای دهنده یارانه ای شب انتخاباتی کمتری دارد. خط کشی ها معلوم است، جامعه محافظه کار، دژ مستحکم مقاوم در برابر تغییر و خواهان حفظ وضع موجود در برابر جریان طرفدار تغییرات گسترده؛ ترجمه این ادبیات در جامعه شناسی سیاسی ترکیه یعنی ثبات و تداوم اوضاع در برابر بی ثباتی است. بارها اردوغان با همین تقابل رای جمع کرده است. بی ثبات جلوه دادن آینده ترکیه به نفع عدالت توسعه تمام می شود.
در مورد سیاستمدارانی که سال ها توسط حزب عدالت و توسعه جذب شده و به اصطلاح، کادرسازی شده اند هم می توان بحث کرد نخبگان سیاسی و مهمی که امروز در کابینه هستند و سیاست را لمس کرده اند با افرادی چون مارال آکشنر که سهمش از سیاست، تیپی بود که به تقلید از آنجلا مرکل گریم شده بود؛ متفاوت است.
اگرچه کارنامه درخشان عدالت و توسعه در سال های اخیر با انتقاداتی مواجه بود اما نباید واقعیت اجتماعی انتخابات را نادیده بگیریم. دو کلید اسلامگرایی و ملی گرایی در دست عدالت و توسعه است با ائتلافی که با جدی ترین جریان ترک گرایی (ائتلاف با حزب حرکت ملی) ایجاد کرده است بر طبل ناسونالیسم می کوبد.
با فضایی که در ترکیه بعد از جنگ قره باغ ایجاد شده است؛ سخن از رها کردن امتیازات قفقاز از سوی کمال اوغلو نشان داد که پختگی کامل را ندارد. در حالی سینان اوغان کمتر شناخته شده با درک این فضا؛ بیش از ۵ درصد آرا را کسب می کند.
با همه اینها آنچه برای این دانش پژوه حوزه ترکیه مهم بوده است، پرداختن به چند نکته کاربردی است.
اول اینکه هیچ سیاستمداری روی اسب بازنده شرط نمی کند.
دوم تحلیل روندها با ترسیم آرزو و یا عشق و نفرت جایی در تحلیل واقعگرایانه ندارد.
و آخر اینکه پیش بینی درست و واقعی از محیط بیرونی به ترسیم دقیق منافع ملی می انجامد. فردای انتخابات باید به فکر بیشینه سازی منافع ملی خود باشیم.
اگرچه هنوز نتایج دور دوم مشخص نیست و حتی معجزه هم در سیاست رخ می دهد اما در حالی مخالفین اردوغان، کشاندن انتخابات به دور دوم را برای خودشان توفیقی می دانند، نشان می دهد که بازی به نفع حزب عدالت و توسعه در حال تمام شدن است. برای گذر از اردوغان نیاز به گفتمانی مسلط و مورد پذیرش است و تنها با جمع شدن چند سیاستمدار ضد و نقیض در کنار هم چاره ساز نیست.
21111