آخرین اخبار
۲۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۳

سرقت از سوپر مارکت آبروی زن جوان را برد

سرقت از سوپر مارکت آبروی زن جوان را برد
بازدید:۵۰۱۴
صد آنلاین | من دوست نداشتم از فروشگاه محل زندگی‌ام سرقت کنم چرا که اهالی آن منطقه مرا می‌شناختند و آبرویم به باد می‌رفت؛ اما اوضاع زندگی به جایی رسید که ناچار شدم چندین بار از خواربارفروشی سرقت کنم تا این که…
کد خبر : ۱۷۲۳۳۵

به گزارش صد آنلاین،زن جوانی که به اتهام دستبرد به اموال یک خواربارفروشی محلی(سوپرمارکت) توسط نیروهای انتظامی به کلانتری شفای مشهد هدایت شده بود،درحالی با چشمان اشکبار مقابل مددکار اجتماعی نشست که مدعی بود هیچ گاه دوست نداشته دیگران به چشم یک دزد به او نگاه کنند!این زن جوان با بیان این که بانوی صاحب فروشگاه را به طورکامل می شناسد چرا که از مشتریان ثابت و همیشگی خواربارفروشی است، درباره سرگذشت خود گفت: من هیچ سابقه کیفری ندارم و با وجود آن که چندین بار از همین فروشگاه سرقت کرده‎ام اما این اولین باری است که صاحب فروشگاه متوجه ماجرا شد و با پلیس تماس گرفت.

 

او در حالی که با شرمندگی خاصی و زیرچشمی به شاکی پرونده نگاه می کرد، ادامه داد: هنگامی که نیروهای گشت کلانتری شفا به محل آمدند و بانوی پلیس مرا به داخل خودرو هدایت کرد، خیلی خجالت کشیدم چون دیگر رسوا شده بودم و در محل آبرویی برایم باقی نمانده اما من مجبور به سرقت شدم چرا که همسرم مرا رها کرده و به دنبال سرنوشت خودش رفته است. من هم که در تنگنای اقتصادی قرارگرفته بودم، یک روز به طور اتفاقی تصمیم به سرقت از فروشگاه گرفتم. آن روز برای خرید مقداری موادغذایی و مایحتاج زندگی به همین خواربارفروشی محلی آمده بودم. بانوی فروشنده سرگرم پاسخگویی به مشتریان بود به طوری که اصلا به قسمت های دیگر فروشگاه توجهی نمی کرد و مدام امور مربوط به فروش کالا را انجام می داد یا کالایی را روی ترازوی الکترونیکی وزن می کرد. در این شرایط بود که بعد از برداشتن چندقلم مواد غذایی ، وسوسه های شیطانی به سراغم آمد و در یک لحظه از درون قفسه ها مقداری کالا را نیز پنهانی برداشتم و درون کیفی گذاشتم که همراهم بود! آن روز فروشنده متوجه سرقت کالا ها نشد و من هم با پرداخت وجه خرید کالایی که داخل پلاستیک ریخته بودم، از فروشگاه بیرون آمدم. مدتی که از این ماجرا گذشت و عذاب وجدانم را به فراموشی سپردم، دوباره برای خرید کالا به همان خواربار فروشی رفتم. حالا ساعت های شلوغی فروشگاه را می دانستم و ترسم نیز فرو ریخته بود؛ چرا که من از مشتریان همیشگی بانوی فروشنده بودم و او هیچ گاه به من سوءظن نداشت.

خلاصه با همین ترفند چندبار دیگر هم به اموال فروشگاه دستبرد زدم تا این که امروز در یک لحظه احساس کردم آن زن به من مشکوک شده است؛ اما کالاهای سرقتی را طوری پنهان کرده بودم که دیگر نمی توانستم آن ها را مخفیانه بیرون بیاورم  و درون قفسه قرار بدهم؛ این درحالی بود که فروشنده زیرچشمی مرا می پایید و در همان لحظه دوربین های مداربسته فروشگاه را هم بازبینی می کرد. زمانی که فهمیدم در مخمصه بزرگی افتاده ام و آبرویم در معرض خطر قرارگرفته است ، سراسیمه قصد خروج از فروشگاه را داشتم که ناگهان خودروی گشت انتظامی در حاشیه خیابان توقف کرد و بانوی پلیس در حالی به سراغم آمد که دیگر با کشف کالای سرقتی رسوا شده بودم. اکنون نیز بسیار از رفتارهای زشت خودم پشیمان هستم اما ای کاش …

با توجه به اظهارات متهم به سرقت،تلاش کارشناسان و مددکاران اجتماعی با راهنمایی ها و دستورهای ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد)برای بررسی ادعاهای وی آغاز شد تا در صورت تعیین تکلیف مجازات های قانونی ، مسیر معرفی وی به مراکز حمایتی هموار شود./روزنامه خراسان 

 
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها