به گزارش صد آنلاین،حالا آنها میخواهند جدا شوند. سحر از دلایل این جدایی میگوید.
*وقتی ازدواج کردی فکر میکردی روزی به بنبست برسی؟
نه. هیچکس فکر نمیکرد زندگی ما اینطوری شود.
*چطور با شوهرت آشنا شدی؟
در یک گروه آشنا شدم. ما زیاد سفر میرفتیم. آنجا آشنا شدیم و بعد هم سجاد گفت عاشقم است. من هم دوستش داشتم.
*چرا حالا همه چیز عوض شده است؟
او نسبت به من بیمیل است. اصلا به زندگی مشترک پایبند نیست. بعضی وقتها سفر میرود و من را در خانه تنها میگذارد. حتی یک تلفن نمیکند.
*چطور شد که احساسش نسبت به تو عوض شد؟
خودش میگوید من را برای رفاقت دوست داشت و ازدواج همه چیز را خراب کرده است. این موضوع واقعا ناراحتکننده است. او شخصیت اجتماعی من را دوست داشت.
*شغلی هم داری؟
بله من پرستار هستم.
*شوهرت چطور؟
عکاس است.
*شوهرت هم به جدایی رضایت دارد؟
به من وکالت طلاق داده است. از این راضیتر مگر میشود؟ او حتی برای انجام کارهای طلاق نیامد و گفت خودت انجام بده.
*بعد از طلاق چه میکنی؟
کاری نمیکنم. سعی میکنم به زندگی عادی برگردم. خانه و ماشین دارم. سجاد هم وسایلش را از خانه من برده است. ما با هم زندگی خوبی نداشتیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب است./اعتماد آنلاین