به گزارش صد آنلاین، مریم از دلیل جدایی از همسرش میگوید.
*چه مدتی با هم زندگی کردید؟
۷ سال.
*درگیری بین شما زیاد بود؟
نه. ما درگیری نداشتیم. اتفاقا شوهر من خیلی هم آدم خوبی است ولی دیگر نمیتوانم بیکاریاش را تحمل کنم.
*تازه بیکار شده؟
نه. از اول هم دوست نداشت کار کند. میگفت این کارها در شان من نیست.
*مگر موقعیت اجتماعی و تحصیلیاش چیست؟
مهندس است. چند سال قبل برایش در چند شرکت کار پیدا کردیم اما گفت که این کارها برایش مناسب نیست.
*پس انتظار چه شغلی را دارد؟
انتظار دارد شغل مدیریتی بالایی به او بدهند. توقع حقوق بالا دارد. ولخرج است. مشکل من با شوهرم فقط همین است.
*در این مدت هزینه زندگیات را چطور تامین میکردی؟
من خودم کار میکنم. در یک فروشگاه فروشندگی میکنم و با حقوق ناچیزی که میگیرم زندگی میچرخانم. دیگر خسته شدم از بس شوهرم بیمسئولیت است.
*کرایه خانه را چه میکردید؟
ما یک خانه 40 متری داریم که پدرشوهرم خریده است. کرایه نمیدادیم و با حقوق من هم زندگی میگذراندیم.
*بچه هم دارید؟
من خیلی دوست داشتم بچهدار شوم اما نشد. چون وضع مالی خوبی نداریم و شوهرم هم آدم بیمسئولیتی است.
*بعد از طلاق چه میکنی؟
چند ماهی هست پرونده را به جریان انداختیم. مشاور گفت بروید مدتی زوج درمانی کنید. ممکن است بتوانید با هم زندگی کنید اما نشد. حالا میخواهم طلاق بگیرم. به خانه پدری برمیگردم تا بتوانم روی پای خودم بایستم./اعتماد آنلاین