گفتههای محمد مرندی که عنوان مشاور رسانهای تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را دارد و نیز بیانیه پایانی گروه ۷، خبر از یک شکاف درباره ارزیابی متفاوت و حتی متضاد تهران و غرب از مذاکرات هستهای و آینده برجام میدهد. از یک سو برخی مقامات ایران و تیم مذاکرهکننده دولت رئیسی مدام از آمادگی خود برای ادامه گفتوگوها و جمعبندی درباره توافقات صورتگرفته در وین برای احیای برجام میگویند، در مقابل غرب با وجود آنکه «دیپلماسی» را تنها راهحل نظارت در همه ابعاد با محوریت فعالتهای هستهایش میداند؛ اما بر راهکاری «مشابه با برجام» تأکید دارد.
دراینبین آنچه به نظر میآید، این است که برخلاف ارزیابی برخی مسئولان (مانند مرندی) تقریبا شانسی برای ازسرگیری مذاکرات مبتنی بر توافقات انجامشده قبلی با هدف احیای برجام سال ۲۰۱۵ وجود ندارد؛ چراکه به باور کارشناسان، «وضعیت پرونده هستهای ایران به نقطهای رسیده است که غرب به نظر خود، احیای برجام را کنترلکننده در نرسیدن به نقطه گریز هستهای نمیداند»؛ کمااینکه در همین راستا دیاکو حسینی در گفتوگویی که با «شرق» داشت، تصریح کرده بود که «حتی اگر توافق سال ۲۰۱۵ به شکل پیشین خود احیا بشود که تا حد زیادی چنین چیزی روی نمیدهد، هیچ نسبتی با آنچه دولت بایدن بهعنوان توافق طولانی و قوی وعده داده بود، نخواهد داشت».
بههمیندلیل با توجه به موضعگیریهای مستتر آنان، سه کشور اروپایی عضو برجام و دولت بایدن به دنبال راهحل جایگزینی هستند. مضافا تأثیر دیگر موضوعات مانند نزدیکی تهران و مسکو نیز بهعنوان کاتالیزور طرح جایگزین احیای توافق سال ۲۰۱۵ عمل میکنند. با توجه به شرایط کنونی و پیشرفت ایران در دانش هستهای تقریبا اختلافات به نقطهای عمیقتر از سال ۹۲ رسیده است که بتوان مذاکرات را صرفا حول محور پرونده فعالیتهای هستهای ایران به سرانجام رساند.
در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ شمسی و مشخصا در دوره احمدینژاد، موضوع هستهای روی غنیسازی پنج درصد و ۲۰ درصد تمرکز داشت؛ درحالحاضر غنیسازی ۶۰ درصد، یافت ذراتی با غنای ۸۴ درصد، همچنین استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، تداوم اختلافات پادمانی و... در کنار سایر موضوعات غیرهستهای احتمالا مجالی به احیای برجام 2015 نمیدهد.
تهران همچنان امیدوار به احیای برجام؟
محمد مرندی، مشاور تیم مذاکرهکننده هستهای که برخلاف علی باقریکنی همیشه دست به توییت و حاضر به یراق برای گفتوگو (عمدتا با رسانههای خارجی) است، در اقدامی کمسابقه در مصاحبهای با رسانههای داخلی از آخرین وضعیت مذاکرات گفت. مخلص کلام مرندی حکایت از آن دارد که تهران امیدوار به احیای برجام است. مشاور تیم مذاکرهکننده دولت رئیسی در این گفتوگو روی بازخوانی روند انجامشده پیش از مشکلات فعلی رفت و عنوان کرد که «مذاکرات انجامشده در وین، نهایتا به متنی منجر شد که اتحادیه اروپا به مذاکرهکنندگان ارائه داد و ایران بعد از بازگشت از گفتوگوهای وین این متن را بررسی و با اعمال دو تا سه اصلاح کوچک، آن را بازگرداند».
مرندی در ادامه با تأکید بر اینکه در آن مقطع تصورمان این بود که توافق قریبالوقوع است، قصور را متوجه واشنگتن میداند و میگوید که دولت بایدن به خاطر نزدیکبودن انتخابات میاندورهای تعلل کرد؛ چراکه به نظر این عضو تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم، «بایدن و تیمش نگران بودند که ترامپ بگوید زیادی امتیاز دادهاید». سپس مرندی در فراز مهمی از مصاحبه خود به «تأثیر آغاز اعتراضات داخلی در ایران از شهریور ماه سال گذشته و تغییر محاسبات غربیها» اشاره دارد که از منظر او، «توافق را عقب انداخت». مرندی همزمان با آنکه تأکید میکند اروپاییها زیاد احساس نیاز به احیای برجام میکنند؛ چراکه گرفتاری جنگ اوکراین به آنها فشار میآورد، اعتقاد دارد که «تصمیمگیرنده اصلی رئیسجمهور آمریکا و کاخ سفید است». به گفته او، «ماههاست که متن عملا آماده شده و باید دید اراده دولت آمریکا چیست؟».
مشاور رسانهای تیم مذاکرهکننده درباره وجود یا نبود اختلاف یا اختلافات حیاتی درباره احیای برجام هم عنوان کرد که «اگر اختلاف حیاتی بود، آقای بورل بعد از وین نمیگفت خواسته ایران منطقی است. پس اختلافات حیاتی نیست؛ بنابراین نیازمند اراده سیاسی آمریکا هستیم. اگر آمریکاییها متن را بپذیرند، طبیعتا بحث آژانس راهحل پیچیدهای ندارد». مرندی در پاسخ به این سؤال که گروسی با چه هدفی میگوید «احتمال احیای برجام در آینده نزدیک بسیار ضعیف است»، اذعان کرد که «تصمیمگیرنده آقای گروسی نیست؛ بلکه کاخ سفید است؛ بنابراین اگر کاخ سفید اراده کند، کار انجام میشود. گروسی تصمیمگیرنده اصلی نیست. آمریکاییها پیامهایی را به ایران میفرستد؛ بنابراین معلوم است تمایل دارند».
محمدجواد خلیلی در ارزیابی گفتههای مشاور تیم مذاکرهکننده هستهای اعتقاد دارد که سخنان او (مرندی) به طور کامل مغایر با مواضعش پیش از آغاز رخدادهای سال گذشته است. این کارشناس در گفتوگو با «شرق» اعتقاد دارد اکنون که اروپا پاییز و زمستان سرد را با کمترین چالش گذرانده است، مرندی هم ادبیات و لحن خود را تغییر داده و به جای تهدید اروپا با موضوع انرژی، از آمادگی تهران میگوید. خلیلی به طور مصداقیتر در آسیبشناسی آنچه مشاور تیم مذاکرهکننده هستهای دولت رئیسی گفته، تأکید دارد که اذعان مرندی بر تمامکنندگی و تعیینکنندگی آینده مذاکرات به دست آمریکا در شرایط کنونی صرفا ارزیابیهای غلط پیشین است که به نظر خلیلی فرصت مرداد ماه سال گذشته برای احیای برجام در قالب بسته پیشنهادی جوزپ بورل را سوزاند، آنهم صرفا با توسل به پاییز و زمستان سرد اروپا.
پیرو ارزیابی و تحلیل محمدجواد خلیلی در آستانه توافق برای احیای برجام در مردادماه ۱۴۰۱ براساس بسته پیشنهادی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کارشکنیهایی بر مبنای تحلیلی غلط ذیل موضوع پاییز و زمستان سرد اروپا شکل گرفت که محمد مرندی هم دراینباره دست به انتشار توییت و انجام مصاحبههایی زد که رنگوبوی هشدار به غرب میداد. مشخصا در پنجم شهریورماه سال گذشته، روزنامه کیهان در ستون یادداشت خود از فلاکتِ زیستن در اروپا نوشت. این روزنامه عنوان کرد که «مدتی است خبرهایی (غالبا از سوی مقامات و رسانههای غربی) از مذاکرات هستهای منتشر میشود که، صحت و سقم آن معلوم نیست. یک، خبری از رعایت خطوط قرمز در این اخبار دیده نمیشود. دو، همه تحریمها قرار نیست لغو شوند. سه، سپاه پاسداران، بازوی توانمند جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از کشور همچنان در لیست تحریمهاست و از همه مهمتر چهار، هیچ تضمین محکم و غیر قابل نقضی در کار نیست».
کیهان در ادامه نوشته خود گفته بود که «چون دولت محترم دراینباره اطلاعرسانی لازم را نداشته، میزان صحت و سقم این اخبار را نمیدانیم؛ اما لازم است نیمنگاهی به وضعیتی که اروپا در آن قرار دارد، بیندازیم و بعد تصمیم بگیریم؛ چراکه هنوز فرصت هست. باید به پیشبینیها و گزارشهایی که از مؤسسات و نهادهای بینالمللی و بانک جهانی از اوضاع اقتصادی ایران منتشر میشود، نیز توجه کنیم. قطعا اوضاع امروز بهتر از یک سال قبل است و طبق پیشبینیهای این مراکز معتبر بینالمللی، اوضاع رفتهرفته بهتر هم خواهد شد. دولت سیزدهم هم نشان داده بدون برجام و افایتیاف میشود کارهای بزرگی کرد؛ بنابراین آن طرفی که باید عجله کند، ما نیستیم. دو ماه! فقط دو ماه دیگر اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، اوضاع زمین تا آسمان تغییر خواهد کرد!».
هرچند برخی از کارشناسان، تئوریسین موضوع پاییز و زمستان سرد اروپا را جریان پایداری و به طور مشخص سعید جلیلی میدانند، اما در این میان محمد مرندی، کیهان و... هم ذیل همین ادعا، از بهبود وضعیت اقتصادی ایران و تشدید بحران انرژی در اروپا گفتند. امروز در وضعیت قابل ارزیابی، از یک سو شاخصهای اقتصادی حکایت از سختترشدن حوزه معیشتی مردم دارد و در مقابل اروپا هم توانسته است فعلا به مشکلات و چالشهای ناشی از تأثیر جنگ اوکراین در حوزه انرژی و اقتصادی فائق آید.
ازاینرو محمدجواد خلیلی، تحلیلگر حوزه سیاست خارجی، با تمرکز روی تغییر لحن مقامات ایران برای آمادگی درخصوص ادامه مذاکرات و احیای برجام، از انعطاف تهران ذیل آزادکردن دو زندانی اروپایی و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص نصب برخی از دوربینهای نظارتی در آستانه نشست فصلی شورای حکام میگوید تا به زعم او کماکان بستر حداقلی برای ادامه مذاکرات حفظ شود.
پیروز موسوی در تحلیلی عمیقتر اعتقاد دارد که باید آسیبشناسی جدیتری از دستگاه سیاست خارجی و تیم مذاکرهکننده داشته باشیم، چراکه این کارشناس در گفتوگو با «شرق» و در سایه یک آسیبشناسی تأکید میکند که «هیچ ساختار مشخصی در رابطه با نحوه اطلاعرسانی از نحوه مذاکرات و جزئیات انجامشده توسط دولت رئیسی تعریف نشده است؛ ازاینرو همهچیز در ابهام و گمانهزنی پیش میرود». موسوی یادآوری میکند که صرفا و مشخصا محمد مرندی گاهی با انتشار توییت و انجام مصاحبههایی دست به کلیگوییهایی میزند که اصطلاحا عنوان مشاور رسانهای تیم مذاکرهکننده را بر عهده دارد و در این میان علی باقریکنی و دیگر اعضای تیم مذاکرهکننده هیچ اطلاعات روشنی از مذاکرات به دست نمیدهند.
در مقابل این آسیبشناسی مطرحشده توسط پیروز موسوی، دولت رئیسی استدلال خاص خود را پیرامون عدم انتشار جزئیات مذاکرات انجامشده دارد. در توییت 30 مرداد سال گذشته نورنیوز (رسانه منتسب به شورای عالی امنیت ملی) با هشتگ مذاکرات عنوان شد که «اطلاعرسانی مذاکرات در گذشته با اهداف سیاسی و با حجم بسیار بالا دنبال میشد، اما دولت سیزدهم با این استدلال که برای مردم نتیجه مهم است نه اطلاع از جزئیات، برای شرطینکردن اقتصاد سیاست دیگری در پیش گرفت. انتشار اخبار غیرمستند با هدف مقابله با این سیاست انجام میشود».
بااینحال پیروز موسوی اعتقاد دارد اگرچه اکنون دیگر مذاکراتی در کار نیست، اما عملکرد دولت رئیسی و تیم مذاکرهکننده در زمان خود برای عدم انتشار جزئیات با هدف اینکه روی پارامترهای اقتصادی اثر مخرب نگذارد کاملا اشتباه بوده است، چراکه نهتنها شاهد اثرگذاری بیشتر موضوع مذاکرات بر اقتصاد هستیم، بلکه ابهام به واسطه نبود اخبار موثق، تأثیرات مخرب بیشتری را به جای خواهد گذاشت؛ ازاینرو این کارشناس حوزه بینالملل یادآور میشود که روشنگری و اتخاذ یک سیاست درست، منسجم و دقیق برای انتشار نحوه مذاکرات بدون لطمهزدن به جزئیات یا خدشته به محرمانگی مذاکرات میتوانست از شدت اثرگذاری مخرب موضوع گفتوگوهای وین بر اقتصاد بکاهد.
به باور موسوی اکنون که فضای ابهام ادامه دارد و پیرو آن عدم احیای برجام کمی جدیتر به نظر میرسد، بیشترین اثر روانی را بر شاخصهای اقتصادی و معیشتی گذاشته که نشان میدهد برخلاف ارزیابی غلط دولت رئیسی در هر برهه و مقطع زمانی، مذاکرات هستهای و تحولات دیپلماتیک چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی، به شکل مستقیم و فوری روی اقتصاد آثار خود را خواهد داشت.
غرب به دنبال جایگزین برجام!
در حالی محمد مرندی و دیگر مقامات داخلی همچنان امیدوار به ازسرگیری مذاکرات هستهای و آمادگی تهران برای جمعبندی گفتوگوها با هدف احیای برجام هستند که در مقابل، غرب احتمالا نه به دنبال احیای توافق سال ۲۰۱۵، بلکه جایگزین برجام میگردد. در همین رابطه رهبران کشورهای گروه هفت پس از نشست روز شنبه در بیانیهای بهطور مفصل روی ابعاد مختلف مربوط به پرونده ایران از هستهای تا نفوذ منطقهای و... اظهار نظر کردند.
بیانیه مذکور مشخصا با مطرحکردن ادعاهایی درباره برنامه هستهای ایران و ابراز نگرانی نسبت به آنچه تشدید فعالیتهای تهران در این زمینه خواندند، «پروسهای شبیه به برجام را برای حل دیپلماتیک مسئله هستهای ایران مفید دانستند». در این بیانیه ادعا شده است که «ما دوباره بر عزم آشکار خود مبنی بر اینکه ایران هرگز نباید سلاح هستهای تولید کند، تأکید میکنیم. ما عمیقا نگران تشدید مداوم برنامه هستهای ایران هستیم، برنامهای که هیچ توجیه غیرنظامی معتبری ندارد و بهطور خطرناکی به فعالیتهای واقعی مرتبط با تسلیحات نزدیک است».
حمید امجدیبورونی پیرو بررسی بیانیه گروه ۷ اعتقاد دارد که اکنون دیگر موضوع احیای توافق سال ۲۰۱۵ مطرح نیست، اما آنچه فعلا چالش و نقطه ابهام است به «سناریوی جایگزین برجام» بازمیگردد، چون از دید این تحلیلگر تا به اکنون سه کشور اروپایی عضور برجام و دولت بایدن به هیچ راهحل مشخص و ملموسی برای از سرگیری مذاکرات با دستور کار جدید برای تدوین راهکاری مشابه با توافق سال ۲۰۱۵ نرسیدهاند.
به همین دلیل بورونی قائل به ابهام و سردرگمی در محافل رسانهای، کارشناسی و تحلیلی غرب برای ترسیم سناریوهای جایگزین است. در سایه چنین سردرگمی، این تحلیلگر یادآور میشود که از یک سو کسانی مانند علی واعظ و ولی نصر در نوشته مشترک خود از برجام منطقهای به جای احیای برجام سخن میگویند و در سوی دیگر برخی قائل به توافق موقت در دو حالت «توافق کم در برابر کم» یا «توافق بیشتر در برابر بیشتر» هستند. البته بورونی این را هم متذکر میشود که در یک گزاره محتمل دیگر، برخی شرایط را برای استفاده از اهرم مکانیسم ماشه و افزایش فشار سیاسی، اقتصادی و تحریمی به ایران مهیا میبیند. حال باید دید که در روزها و هفتههای منتهی به نشست فصلی شورای حکام و ماههای پیشرو تا لغو محدودیتهای موشکی ایران در مهر سال جاری، غربیها به چه سناریوی جایگزینی برای موضوع ایران خواهند رسید؟
البته در نهایت بورونی این هشدار را هم میدهد که نمیشود صرفا با توجه به بهبود مناسبات منطقهای دست به موازنهسازی در برابر غرب زد، بلکه به باور او باید اهرم هستهای را برای چانهزنی حفظ کرد، در غیر این صورت برگ برنده از دست خواهد رفت.
211111