به گزارش صد آنلاین، اما پرسش اینجاست که آیا این نقش همیشه مثبت و سازنده بوده است؟ یا برخی از این مبلغین، آگاهانه یا ناخودآگاه، با ارائهی تفسیرهای محدود از دین و اخلاق، سطح فکر، عمل و مطالبات مردم را در حدی پایین نگه داشتهاند؟
* کاهش سطح فکر: ترویج تقلید به جای تعقل
یکی از مهمترین تأثیرات منفی برخی مبلغین، ترویج "اندیشهی تقلیدی" به جای "فرهنگ پرسشگری و خردورزی" است.
در بسیاری از سخنرانیها و برنامههای مذهبی، به جای تشویق مردم به تفکر انتقادی، بر حفظ سنتها و پیروی کورکورانه از مراجع فکری تأکید میشود.
- تفسیرهای خشک و غیرقابلنقض:
برخی مبلغین با ارائهی تفسیرهای یکبعدی از متون دینی، هرگونه پرسش یا بازخوانی مدرن را "انحراف" میدانند. این نگاه، مانع رشد فلسفه، کلام پویا و حتی علوم انسانیِ متعهد به ارزشهای دینی میشود.
- ترس از علم و نوگرایی:
در برخی موارد، علمستیزی به نام دین تبلیغ میشود. مثلاً نظریههای علمی مانند تکامل داروین یا روانشناسی مدرن، بدون بررسی منطقی، رد میشوند. این کار نهتنها باعث عقبماندگی علمی میشود، بلکه دینداری را در تقابل با دانش روز قرار میدهد.
- تأکید بر ظواهر به جای عمق:
مثلاً در برخی محافل، بیش از آنکه به عدالت، اخلاق اجتماعی و مبارزه با فساد پرداخته شود، بحثهایی مانند "حجاب مردان" یا "آداب غذا خوردن" پررنگ میشود. این مسئله باعث میشود مردم، دین را مجموعهای از بایدونبایدهای سطحی ببینند، نه مکتبی برای تحول فردی و اجتماعی.
*محدودکردن سطح عمل: ترویج تسلیمگرایی به جای مسئولیتپذیری
برخی مبلغین، به جای تشویق مردم به فعالیتهای سازنده و تغییر وضع موجود، آنها را به "رضایت به قضای الهی" بدون تلاش برای بهبود شرایط دعوت میکنند.
- تقدیرگرایی افراطی:
گفتن جملاتی مانند "هرچه پیش آید، خیر است" یا "دست بردار، خدا خودش کارها را درست میکند"، اگرچه در جای خود درست است، اما اگر تبدیل به بهانهای برای تنبلی و عدم مسئولیتپذیری شود، جامعه را منفعل میکند. اسلام همواره بر "توکل همراه با تلاش" تأکید دارد، نه توکلی که بهانهای برای کارنکردن باشد.
- سیاستزدایی از مردم:
در برخی موارد، مبلغین مردم را از ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی منع میکنند و میگویند: "سیاست مال مسئولان است، شما به عبادت خودتان برسید." این نگاه باعث میشود مردم در برابر ظلم، فساد و ناکارآمدیها سکوت کنند و مطالبهگر نباشند.
- تبدیل دین به امری فردی:
وقتی دین فقط به نماز، روزه و حجاب فردی تقلیل داده میشود و مفاهیمی مانند "امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی"، "مبارزه با فساد اقتصادی" یا "عدالتخواهی" نادیده گرفته میشود، مردم از مشارکت در اصلاح جامعه بازمیمانند.
* پایینآوردن سطح مطالبات:
عادتدادن مردم به کمتوقعی
مطالبات مردم تا حد زیادی تحت تأثیر گفتمانهای رسمی قرار دارد. اگر مبلغین مدام بر "قناعت" به وضع موجود تأکید کنند و هرگونه انتقاد را "اختلافافکنی" بنامند، مردم بهتدریج یاد میگیرند که نباید خواستههای بزرگی داشته باشند.
- توجیه ناکارآمدیها:
برخی مبلغین، به جای اینکه مردم را به مطالبهگری تشویق کنند، مشکلات اقتصادی و اجتماعی را با عباراتی مانند "امتحان الهی" یا "پاداش اخروی" توجیه میکنند. در حالی که اسلام میگوید: "اگر دیدی ظلمی میشود، با دست یا زبان یا قلبت با آن مقابله کن." (حدیث نبوی)
- حاشیهایکردن مسائل اصلی:
وقتی در رسانههای مذهبی، به جای پرداختن به فقر، تبعیض و بیعدالتی، تمام تمرکز روی مسائل حاشیهای مانند "مدل لباس بازیگران" یا "موسیقی حرام" باشد، مردم از مسائل اساسی غافل میشوند.
- ترس از تغییر:
برخی مبلغین هرگونه حرکت اصلاحی را "توطئهی دشمن" میخوانند و مردم را از هرگونه تغییر میترسانند. این کار باعث میشود جامعه در برابر نوآوریهای مثبت نیز مقاومت کند.
*راهحل: تبلیغ دین پویا و امیدبخش
برای برونرفت از این وضعیت، مبلغین باید:
_ به جای تقلید، تفکر انتقادی را ترویج کنند.
_ به جای تقدیرگرایی، مسئولیتپذیری اجتماعی را آموزش دهند.
_ به جای ترس از تغییر، اصلاحطلبی منطقی را تشویق کنند.
_ به جای تمرکز بر مسائل حاشیهای، عدالت، مبارزه با فساد و پیشرفت علمی را در اولویت قرار دهند.
دین واقعی، دینی است که مردم را آگاه، مسئولیتپذیر و مطالبهگر بار میآورد. اگر مبلغین درجهیک به جای محدودکردن افکار و خواستههای مردم، آنها را به سمت بینش عمیق و عمل سازنده هدایت کنند، جامعه میتواند در مسیر پیشرفت قرار گیرد. در غیر این صورت، تبلیغات مذهبی نهتنها کمکی به مردم نمیکند، بلکه مانعی در راه رشد فکری و اجتماعی آنها خواهد بود.
در پایان باید گفت :
"دینی که به جای بیداری، خوابآلودگی بیاورد، به جای حرکت، سکوت را توصیه کند، و به جای عدالتخواهی، رضایت به ظلم را توجیه کند، آیا میتواند دین حقیقی باشد؟"/ حوزه