به گزارش صد آنلاین، «چراغستان خاموش و مسجد بیمحراب» سفرنامه متفاوتی از حج است، «چراغستان خاموش و مسجد بیمحراب»، خاطرهها و برداشتهایی از سفر حجاز است، اما یک سفرنامه معمولی که در آن به درج خاطرات روزانه اکتفا شده باشد یا یک نوشته مستقل درباره موضوعی خاص نیست. در این کتاب، علاوه بر خاطرههای سفرحجاز، برداشتهای نگارنده از روح اعمال، باطن اماکن و وضعیت فکری _ عقیدتی حاکم بر این سرزمین نیز عنوان شده است.
مطالب کتاب در دو فصل تدوین شده است. فصل اول، چراغستان خاموش که خاطرههای سفر مدینه را در بر میگیرد. فصل دوم با عنوان مسجد بیمحراب نیز به خاطرات سفر مکه اختصاص یافته است. علاوه بر اینها، مباحث تاریخی و احکام نیز در کنار خاطرات قرارگرفته تا مطالب کتاب، سندیت یابد و به اصالت آنها خدشهای وارد نشود.
زیارت غار ثور و بازگشت به ایران، کعبه و روح طواف، آغاز احرام، سفر از کجا به کجا، صورت مسجدالحرام، خانه زهرا(س) و علی(ع)، وداع با مدینه، زیارت دوره در مدینه و تحولات مسجدالنبی، عناوین بخشهایی از کتاب را تشکیل میدهند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نگارنده دریافت که در جوار کعبه سه نام فارسی و ایرانی وجود دارد که میتواند ناشی از حضور فرهنگ تأثیرگذار ایرانی در سرزمین عربستان و قبلهگاه مسلمانان باشد؛ «شاذروان»، «میزاب» و «زمزم».
شاذروان یا شادروان واژهای فارسی است که ریشه آن در زبان پهلوی شاتوران به معنی فرش است. شادروان را به معنی پرده بزرگ نیز معنی کردهاند مانند سراپردهای که پیش در خانه و ایوان پادشاهان میکشیدهاند. هماکنون نیز نمونه چنین پردههایی را در جلوی ایوانهای کاخ گلستان تهران و نارنجستان قوام در شیراز میتوان دید. همچنین این واژه را به معنی زیرکنگره عمارتهای عالی مانند کنگره قلعه و کاخ پادشاهان و یا بنیاد و اصل و اساس و دیوار و حصار و بند (سد) معنی کردهاند، همان گونه که پیش از این اشاره شد حلقههای فلزی نگه دارنده پرده کعبه را در سنگهای شاذروان کار گذاشتهاند.
تقریباً تمام معناهایی که در مورد واژه شاذروان ذکر شد، در مورد این قسمت از خانه کعبه صدق میکند. به عبارتی شاذروان هم به نوعی با پرده خانه کعبه در ارتباط است و هم بنیاد و شالوده کعبه بر آن نهاده شده است. نمونه چنین واژهای در فارسی سد معروف شادروان شوشتر است که از زمان ساسانیان تاکنون باقی مانده است.
واژه فارسی دیگر میزاب است که عنوان عربی تنها ناودان خانه خداست. علامه دهخدا میزاب را آبریز ناودان آبگذر و آبراهه معنی کرده و مینویسد: «این کلمه بیشک فارسی فراموش شده است از میز، مخفف میزنده با ماده مضارع میزیدن و آب این کلمه فارسی است که به زبان عربی رفته و عرب آن را به صورت مئزاب حفظ کرده ولی در فارسی ناودان جای آن را گرفته است»؛ از طرفی لغت شناسان بزرگی چون فیروزآبادی، سیوطی، جوهری و جوالیقی بر فارسی بودن این واژه تأکید دارند.
سومین واژه فارسی در مجموعه مسجدالحرام نام چاه زمزم است. زم به فارسی به معنای آهسته است و زمزم یعنی آهسته آهسته. از طرفی زمزم دعای زیر لب و آهسته زرتشتیان در هنگام غذا خوردن و غیر از آن است. عربها نیز از این واژه به عنوان زمزمه کردن دعاها و آیههای قرآنی استفاده کردهاند و در جایی آن را آب بسیار زیاد توصیف کردهاند. ناگفته نماند که حضور زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در عربستان به این سه واژه محدود نمی شود. روی برچسبهای ظروف حاوی ماست، که بین زائران توزیع میشد، نوشته شده بود «لبن الطازج» که واژۀ دوم همان «تازه» خودمان است که آن را در زبان عربی این گونه مینویسند.»/ تسنیم