به گزارش صد آنلاین؛ هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من (مولانا)
پس از گذشت بیش از یک قرن از تولد زندهیاد جلال آلاحمد (۱۳۴۸ـ ۱۳۰۲) نویسنده، روزنامهنگار، مترجم و نظریهپرداز اجتماعی ـ فرهنگی و در آستانه یکصدمین سال انتشار روزنامه اطلاعات، جلد اول کتاب یادداشتهای روزانه او منتشر شد و در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید.
جلال آل احمد نقش ممتازی در شکلگیری ادبیات متعهد ایران در سالهای پایانی عمر خود و حتی دههها پس از درگذشتش دارد. او در زندگانی کوتاه خویش فضاهای متفاوتی را چه در حوزه نظر و چه در عرصه عمل تجربه کرد: از نظریات نوگرایانه و نگاه نقادانه به مذهب تا فعالیتهای سیاسی و همکاری با احزاب در دهههای ۲۰ تا ۴۰ شمسی و نیز ایفای نقش در تحولات فکری و فرهنگی جامعه.
اگرچه دغدغههای رایج جریان روشنفکری همچون آزاداندیشی و آزادیخواهی، عدالتطلبی و مسئولیت اجتماعی، نزد جلال در حد کمال اعتبار داشت، اما دو رویکرد عمده در مسیر فعالیتهای فرهنگی و نظریهپردازیهای سیاسی ـ اجتماعی جلال، او را نسبت به دیگر روشنفکران همعصر خود متمایز کرد: نخست اینکه او به فرهنگ غربی و وارداتی با احتیاط و به عبارت روشنتر با بدبینی مینگریست، و دیگر آنکه جلال مبارزه با استبداد و استعمار را وظیفه اصلی روشنفکر متعهد و مسئول میدانست و خود بدان باورمند و پایبند بود.
در نتیجه هر نوع عافیتطلبی و امتناع از ایفای این نقش نزد او محکوم بود. از این رو میتوان جلال آل احمد را در عرصه روشنفکری، راهبر و پیشرو نسبت به سایر کنشگران ادبی همعصر خویش نامید. آثاری مانند «غربزدگی»، «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «خسی در میقات» مؤید این رویکرد و دغدغة جلال است که او را در صدر جریان ادبی متعهد نشاند و پیوندی میان نام او با این گونة نوشتاری برقرار کرد.
آنان که با آثار جلال آلاحمد آشنا هستند، به خوبی میدانند که روحیات و خلقیات جلال در نوشتههایش هم آشکار است. گردآورنده یادداشتهای روزانه جلال (محمدحسین دانایی)، در مقدمه این کتاب نقل قولهای متعددی از نویسندگان نامدار کشورمان در توصیف جلال آل احمد برای آشنایی بیشتر با افکار او آورده است.
صراحت، شجاعت، آزادگی و آزادمنشی و همچنین صداقت و بیپروایی جلال، نزد دوستان و منتقدان او زبانزد بود و این ویژگیها در کنار میهندوستی و تعلق خاطر به ایران و مردمانش، او را نسبت به پیرامون خویش و جامعهای که در آن میزیست، حساستر میکرد و طبیعی است که چنین فردی از روحیه حساسی برخوردار باشد و در خلوتنویسیهای خود، قلمش گاهی رنگ احساس نیز به خود بگیرد.
ویژگی مهمتر جلال، جستجو برای کشف حقیقت بود و در این راه، هیچ مانعی جلودارش نبود و به همین خاطر او که بهواقع تشنه سیراب شدن از چشمه یقین بود، به همه مسائل از روزنه تردید و شک مینگریست و هنجارگریزیاش موجب از سر گذراندن تجربههای گوناگون توأم با سرگشتگی در مسیر، چرخشهای سیاسی و شاید زلزلههای فکری و نظری مکرر در طول حیات کوتاه او شد و او را ناگزیر از سفر در نظریهها و کوچ از عرصهای به عرصهای دیگر کرد و به این تجربه گرانسنگ باید حس کنجکاوی جلال را هم افزود.
از سوی دیگر آغوش جلال همواره به روی نقد و ارزیابی گشوده بود و خود نسبت به نقد خویش جلوتر از دیگران گام برمیداشت. او هیچگاه از بازنگری درنظریات خود ابایی نداشت و همین ویژگی، شجاعتی مثالزدنی در نوشتن به او بخشیده بود تا آنچه را به حقیقت نزدیکتر میدانست، با صراحت و بدون رودربایستی بنویسد. به همین دلیل شاهد طغیانهای فکری و خروج و ورودهای پی درپی در زندگی پرتلاطم او هستیم؛ خروج از سنت فرهنگ اجدادی، خروج از احزاب و گروههای سیاسی و موارد مشابه دیگر، گواهی بر روحیه سرکشی جلال در برابر همه نظریهها و واقعیتها و رفتن به سمت کشف جهانهای تازه حتی در هنر و ادبیات است.
جلال های متعدد
در بررسی سیر تحولات فکری و فرهنگی آلاحمد به این واقعیت پی می بریم که ما با یک «جلال» روبرو نیستیم. نه میتوان و نه باید جلال آلاحمد را در یک ساحت معرفی و خلاصه کرد. تجسم این ویژگیها در یادداشتهای روزانه او نمایانتر است و از لابلای این دست نوشتهها میتوان ویژگیهای شخصیتی جلال را بهتر شناخت. صراحت و بیپروایی در نگارش یادداشتهای روزانه و خلوتنویسی جلال که به نوعی زندگینامة خودنوشت (اتوبیوگرافی) و شاید اعترافات او هم به شمار میرود، موجب گشته تا گاهی شاهد قضاوتهای تند با لحن گزنده و روایتهای تلخ باشیم که احتمالاً برحسب اوضاع بیرونی و احوال درونی نویسنده و متأثر از فراز و فرودهای عاطفی و دغدغههای روزمره او بوده است. جلال از رهگذر این نوشتهها، چهره واقعی خود را بدون دستکاری (رتوش) عرضه کرده و نسبت به دیگران هم بدون تعارف نوشته است.
یادداشتهای روزانه در عین حال روایتگر فضای روشنفکری پیش از انقلاب اسلامی و مناسبات کنشگران فرهنگ و هنر در آن دوران است که میشود به عنوان یک سند تاریخی به آن نگریست. او واقعیت فضاهای سیاسی، ادبی و فرهنگی کشور و جریانات روشنفکری در آن برهه را در روایت همنشینی، معاشرت و مراوده با افراد مختلف که بهواقع حاملان فرهنگی معاصر او هستند، به نمایش میگذارد. از این رو بخشهای پنهان تاریخ ادبیات معاصر و پشت پردههای مراودات جامعه روشنفکری آن زمان هم به واسطه انتشار این یادداشتها بیشتر نمایان میشود.
بیگمان جلال نقش ممتازی در راهبری جریان ادبیات روشنفکری در دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی داشته و پس از انقلاب اسلامی هم آثار جلال معیار و الگویی برای شکلگیری و قوام یافتن ادبیات متعهد بوده است. اثرگذاری شگرف جلال در مبارزه با غربزدگی و نقد فضای روشنفکری پیش از انقلاب بر کسی پوشیده نیست و رشحات درخشش او تا دههها بعد از حیاتش امتداد یافته است.
جلال در برههای از تاریخ ادبیات معاصر این کشور با سری پرغوغا به قله ادبیات دست یافت و در دهههای آغازین انقلاب، راهبر ادبیات به شمار میرفت؛ اما با همه شکوه و جلال خویش، حتی اگر سرش به آسمان هم میسایید، در نهایت پایش در زمین واقعیت بود. او هم مانند همه انسانها، فردی است با مجموعهای از نقاط قوت و ضعف، تناقضها و تردیدها با صفات و خلقیات پسندیده و ناپسند که از خطا و عیب مصون نیستند و نباید از آنها اسطوره ساخت؛ بنابراین ایراد و خدشه به برخی از عادات و باورهای جلال، هرگز به منزلة خدشه بر جریان ادبیات متعهد نخواهد بود.
جلال را چه روشنفکری بدانیم که از سنت برخاست و علیه آن شورید و با مارکسیستها الفت یافت و بعدها از آنها هم عبور کرد و چه روشنفکری بدانیم که از ایسمهای زمان خود توبه کرد و به سنت اجدادیاش بازگشت، هیچ کدام از اینها بیانگر چهره کامل جلال که شکاک بودن، هنجارگریزی و کنجکاو بودن را یکجا داشت، نبوده و نیست. زندگی جلال، پردههای تماشایی یک نمایشنامه، صحنههای پربرخورد و در عین حال تراژیک یک فیلم سینمایی، تعلیقهای مکرر یک داستان بلند و البته یک «پایان باز» و علامت سؤالهای بسیار است.
دست نوشتههای جلال
با وجود این پرسشها، انتشار دست نوشتههای جلال حتماً تصویری واضح و شفاف از زیست شخصی جلال و دغدغههای اجتماعی او در ساختن یک دوره از زندگی مردم این سرزمین عرضه میکند؛ اینکه او زندگی خود را وقف دفاع از حق و حقیقت و آزادی و عدالت کرد.
شرح نگهداری اسناد، مدارک و دستنوشتههای باقیمانده از جلال، پیش از این فراوان بیان شده و علاقهمندان از کیفیت و چگونگی آن آگاه هستند و در مقدمه این کتاب هم توضیح داده شده است.
جلال در جایی از این روزنوشتها، یادداشتها را پناهگاهی برای حرفهایی نگفتهاش میداند و البته در جایی دیگر از همین نوشتهها اذعان کرده که آثار باقیمانده از او ازجمله یادداشتها و سفرنامهها با نظر بازماندگان چاپ شود. در عین حال از نظر دور نداشته که اگر فرصت و مجالی مییافت، نسبت به خلاصه کردن روزنوشتها اقدام میکرد. تردیدی نیست که مرحوم آلاحمد حتماً در بازنویسی این یادداشتها بخشهایی را کنار میگذاشت و احتمالاً توضیحاتی بر آن میافزود. همچنان که بیتردید قصد او از نوشتن روزنوشتها، انتشار و خوانده شدن آنها بوده است.
پس از ارزیابی اصالت اثر و صحت انتساب دست نوشتهها به جلال که نسخهای از جلد اول آن در اختیار انتشارات اطلاعات قرار گرفت، نسبت به انتشار این مجموعه با کمترین اصلاح و گزینش مبادرت به عمل آمد. البته بخشهای عمده جلد اول کتاب، پیش از این به مناسبت صدمین سال تولد جلال آل احمد، به صورت پاورقی در روزنامه اطلاعات از شهریور ۱۴۰۲ تا اردیبهشت ۱۴۰۳ منتشر شد و مورد استقبال اهل فرهنگ و ادب و خوانندگان گرامی قرار گرفت و امید است جلدهای بعدی روزنوشتها هم با همت گردآورنده این اثر به زودی منتشر شود.
اکنون یادداشتهای روزانه جلال در معرض خوانش و احیاناً داوری خوانندگان، از جمله علاقهمندان و منتقدان اوست؛ یادداشتهایی که خالی از نقد نیست و چهبسا در میان انبوه مطالب، جملاتی نیز دور از حقیقت و خارج از دایره انصاف پیدا میشود که ممکن است انتشارشان با گذشت هفت دهه از نگارش آن، همچنان موجب رنجش و کدورت عدهای شود؛ بهویژه که برخی عبارات واجد بار معنایی منفی و توهین بود و «انتشارات اطلاعات» ضمن تعهد به انتشار بی کموکاست اثر، از درج کامل واژگانی از این دست امتناع نموده است؛ چرا که صیانت از دو موضوع از ابتدا مورد نظر بود: نخست یادداشتهایی که حریم خصوصی افراد را در بر میگرفت، و دوم جملاتی که احتمالاً موجب حساسیت نسبت به اعتقادات دینی و باورهای مذهبی بود. این دو دغدغه ناشر را بر آن داشت تا در مسیر انتشار و در تعامل با گردآورنده کتاب، ضمن رعایت این حدود، خود را متعهد بداند تا چنانچه نسبت به افرادی که نامشان در این کتاب آمده، به نحوی حقی تضییع یا نسبتی غیرواقع داده شده یا نقدی به این روایتها دارند، فضای انتشار نقد و نظر آنها را نیز در پایان چاپ مجموعه ۵ جلدی فراهم آورد.
ناگفته نماند که پیش از این هم بخشهایی از زندگی خصوصی و پشت پردههای جلال در برخی آثار خود او یا نزدیکانش منتشر شده است؛ از جمله در کتابهای «دو برادر»، «سنگی بر گوری»، «غروب جلال» و نیز نامههای میان جلال و همسرش زندهیاد سیمین دانشور.
نکته ای که در این میان نباید از نظر دور داشت، آن است که عدم انتشار رسمی این اثر، مخاطره انتشار غیررسمی و خارج از ضوابط قانونی دست نوشتهها را داشت که این روزها در فضای مجازی بستری فراهم دارد و یا انتشار آن در خارج از کشور و از سوی جریانهای مخالف انقلاب، با آسیبها، مخاطرات و سوءاستفادههایی همراه میشد که جز خسران و افسوس برای متولیان فرهنگی و شماتت قصور در صیانت از سرمایههای ادبی کشورمان، حاصلی در بر نداشت.
بنابراین پس از مشورت با بزرگان و صاحب نظران و رایزنی با مدیران و دستاندرکاران نهادهای فرهنگی و بررسی کتاب و اعمال ملاحظات و با هدف جلوگیری از مجال سوءاستفادههای بعدی و مسدود کردن مسیر تأمین اغراض کسانی که فضای آرام و محترم ادبیات متعهد ایران اسلامی را برنمیتابند، نسبت به انتشار این کتاب اقدام شد.
واقعیت این است که تقلیل شخصیت آزادمنشانه و در عین حال هنجارگریز جلال به برساختهای تک ساحتی و چشم بستن بر ابعاد متنوع و متکثر زندگانی او، خطایی بزرگ است. نه سیاهی مطلق و نه سفیدی محض، هیچ یک معرف شخصیت خاکستری جلال آل احمد نیست و انتشار «یادداشتهای روزانه» او هم لطمهای به نقش بیبدیل ادبی و فرهنگی جلال وارد نمیکند و جایگاه او را به خطر نمیاندازد.
اساساً فاصله معناداری میان خلوت و جلوت جلال وجود نداشته که انتشار یادداشتهای روزانه او موجب ایجاد احساس دوگانگی یا چندگانگی شخصیت جلال میان خوانندگان و دوستداران جلال شود. او را باید با نگاهی جامع و همهجانبه نگریست و باید از قلم و رفتار خود او، با نظری چندوجهی شناسایی کرد.
امید است پس از انتشار کامل این مجموعه، مسیر پژوهش و تحقیق درباره کارنامه روشنفکری دهه ۳۰ و ۴۰ هموارتر و آگاهی افزونتری برای علاقهمندان این حوزه حاصل شود.