آخرین اخبار
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۵

تحلیل نقدهای نسبت به صداوسیما و چالش‌های ساختاری این نهاد رسانه‌ای

تحلیل نقدهای نسبت به صداوسیما و چالش‌های ساختاری این نهاد رسانه‌ای
بازدید:۳۸
صد آنلاین | صداوسیما، با عنوان "رسانه ملی" ایران، از بودجه‌ای کلان بهره می‌برد و قرار بود به عنوان ابزاری برای آگاهی‌بخشی، فرهنگ‌سازی و تقویت هویت ملی عمل کند.
کد خبر : ۱۶۴۱۸۲

به گزارش صد آنلاین، با این حال، نقد عمومی و رسانه‌ای نشان می‌دهد که این سازمان نه تنها در ایفای این نقش شکست خورده، بلکه به عاملی در تشدید بحران‌های داخلی و خارجی تبدیل شده است. این تحلیل به بررسی دلایل این شکست و راهکارهای احتمالی می‌پردازد.

 

۱. از ابزار ملی به سازمانی بحران‌زا: سقوط جایگاه صداوسیما 

  • ضعف مدیریتی و ناکارآمدی مالی:
    با وجود دریافت بودجه‌های کلان از بیت‌المال، صداوسیما نتوانسته است سوددهی، نوآوری یا حتی حفظ مخاطبان خود را تضمین کند. ساختار مدیریتی فرسوده، عدم پاسخگویی به مردم و تمرکز بر منافع گروهی به جای ملی، باعث شده است این سازمان به "نهادی پرهزینه و بی‌اثر" تبدیل شود.

  • کاهش اعتماد عمومی:
    مخاطبان به ویژه جوانان، دیگر تلویزیون را منبع معتبر اطلاعات نمی‌دانند. سیاست‌گذاری‌های یک‌جانبه، تبلیغاتی بودن خبرها و عدم تعامل با نیازهای واقعی جامعه، باعث گسست عمیق بین صداوسیما و مردم شده است. برنامه‌هایی مانند "پایتخت" که استقبال عمومی دارند، تنها استثناهایی هستند که قاعده را نشان نمی‌دهند.

  • ناهماهنگی با تحولات رسانه‌ای:
    در حالی که رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی با محتوای جذاب و سریعتر، نقش پررنگ‌تری در زندگی مردم ایفا می‌کنند، صداوسیما هنوز به قالب‌های قدیمی و سنتی متکی است. عدم توجه به فضای دیجیتال و تولید محتوا برای پلتفرم‌های نوین، باعث کاهش نفوذ آن شده است.

 

۲. سیاست‌های خبری و دیپلماتیک: آسیب‌های داخلی و خارجی 

  • نقش صداوسیما در تنش‌های بین‌المللی:
    برنامه‌هایی مانند "سفر قند" که با نگاه تمسخرآمیز به مقامات کشورهای دیگر (مثل عربستان) عمل می‌کنند، مغایر با سیاست‌های دیپلماتیک دولت‌های اخیر ایران هستند. در حالی که دستگاه دیپلماسی سعی در کاهش تنش و بهبود روابط با کشورهای همسایه دارد، صداوسیما با این رویکرد غیرسازنده، تصویری نامناسب از ایران ارائه می‌دهد و ممکن است تحریم‌های فرهنگی و دیپلماتیک بیشتری را به دنبال داشته باشد.

  • تأثیر بر انسجام داخلی:
    سیاست‌های تبعیضی و جناحی صداوسیما، نه تنها باعث تقسیم‌بندی جامعه می‌شود، بلکه اعتماد عمومی به نظام را نیز لطمه می‌زند. وقتی یک رسانه ملی تنها حرف یک گروه سیاسی را می‌زند، نه تنها نمی‌تواند نقش آگاهی‌بخشی خود را ایفا کند، بلکه به عاملی در تشدید بحران‌های اجتماعی تبدیل می‌شود.

 

۳. چالش‌های ساختاری و نیاز به اصلاحات 

  • فقر محتوایی و فقدان خلاقیت:
    برنامه‌های صداوسیما اغلب شعاری، تکراری و فاقد نوآوری هستند. عدم توجه به نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه (به ویژه جوانان)، باعث شده است مخاطبان به سمت رسانه‌های خارجی یا مستقل مهاجرت کنند. فضای مجازی با محتوای متنوع‌تر و جذاب‌تر، جایگزین مناسبی برای مخاطبان شده است.

  • عدم پاسخگویی و فساد مدیریتی:
    ساختار صداوسیما فاقد شفافیت و مسئولیت‌پذیری است. مدیران این سازمان اغلب از فشارهای عمومی و نظرسنجی‌های مخاطبان بی‌بهره هستند و اصلاحات جدی در سطح مدیریت و سیاست‌گذاری انجام نشده است.

  • وابستگی به بودجه دولتی:
    صداوسیما به عنوان یک نهاد دولتی، با وجود ضعف‌های عملکردی، همچنان از بودجه تضمین‌شده‌ای بهره می‌برد. این وضعیت انگیزه برای بهبود کیفیت محتوا یا جذب مخاطب را کاهش می‌دهد.

 

۴. راهکارهای پیشنهادی 

  • اصلاح ساختار مدیریتی و کاهش دخالت‌های سیاسی:

    • استقلال بیشتر صداوسیما از گروه‌های فشار سیاسی و تشکیل هیاتی مستقل از متخصصان رسانه، فرهنگ و دیپلماسی برای نظارت بر سیاست‌گذاری.
    • شفاف‌سازی فرآیندهای استخدامی و مدیریتی برای کاهش فساد و افزایش کارایی.
  • همگام‌سازی با تحولات رسانه‌ای:

    • سرمایه‌گذاری در تولید محتوای دیجیتال و استفاده از پلتفرم‌های نوین (مانند اپلیکیشن‌های موبایل، شبکه‌های اجتماعی).
    • همکاری با تولیدکنندگان مستقل و خلاق برای ارتقای کیفیت برنامه‌ها.
  • تعادل در سیاست‌های خبری و دیپلماتیک:

    • هماهنگی نزدیک با وزارت امور خارجه برای اجتناب از اقداماتی که ممکن است تنش‌های خارجی را تشدید کند.
    • ارائه محتوایی که به جای تبلیغات، به گفت‌وگو و درک متقابل بین کشورها کمک کند.
  • بازگشت به مأموریت اصلی:

    • تمرکز بر آموزش، فرهنگ‌سازی و حمایت از هویت ملی به جای سیاست‌های جناحی.
    • گوش دادن به صدای مخاطبان از طریق نظرسنجی‌های منظم و انعکاس نیازهای واقعی جامعه.

 

۵. نتیجه‌گیری 

صداوسیما به نهادی ورشکسته از نظر اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است که نه تنها نمی‌تواند نقش ملی خود را ایفا کند، بلکه با سیاست‌های نادرستش، آسیب‌هایی به انسجام داخلی و سایه‌داری خارجی ایران وارد می‌کند.

بازگشت به اصول رسانه‌ای، اصلاح ساختار مدیریتی، و همگامی با تحولات جهانی تنها راه بازیابی اعتماد عمومی و ایفای مأموریت اصلی این نهاد است. اصرار بر ادامه مسیر فعلی، علاوه بر هدررفت بودجه، خطر تضعیف بیشتر جایگاه ایران در عرصه‌های فرهنگی و دیپلماتیک را به همراه خواهد داشت./ شرق

اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها