به گزارش صد آنلاین؛ طه حسین فراهانی - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات:
آن کس که ز نورِ دفتر افروخته است
با گنجِ نهـانِ معرفـت سوختـه است
او وارثِ رنــجِ اهــلِ فـرهنـگ شود
چون خانه به دوشِ حرف و اوراق بود
«ایرج افشار»، پژوهشگر برجسته فرهنگ و تاریخ ایران، ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه و نویسندهای نامآشنا بود که در ۱۶ مهر ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد و در ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ در همین شهر درگذشت.
ایرج افشار از همان دوران نوجوانی، دلبسته کاوش در میان برگهای تاریخ و فرهنگ این سرزمین بود. او از خاندان دانش و فضل برخاست و در سایه پدری اهل قلم، جلالالدین افشار یزدی، رشد کرد.
همین محیط سرشار از دانش و فرهنگ بود که ایرج را به وادی پژوهش و تتبع در میراث مکتوب ایران کشاند.
او در دوران زندگی خود نقش بسزایی در تحولات فرهنگی و علمی ایران ایفا کرد و در حوزههای مختلفی همچون کتابشناسی، کتابداری و نسخهشناسی، آثار قابلتوجهی از خود بهجا گذاشت.
افشار نخستین گامها را در راه تأسیس و پیشرفت علم کتابداری در ایران برداشت. او که از اولین فارغالتحصیلان رشته کتابداری بود، با تلاشهای مداوم خود توانست نقشی کلیدی در انتقال مفاهیم نوین کتابداری به ایران ایفا کند.
ایرج افشار در زمینه کتابداری نیز یکی از شخصیتهای پیشگام بود. در سال ۱۳۳۶ به پیشنهاد وی، درس کتابداری بهصورت اختیاری در دانشسرای عالی (که در آن زمان جزو دانشگاه تهران بود) ایجاد شد و این تحول تا سال ۱۳۴۱ ادامه داشت. او خود در این دوره به تدریس دروس کتابداری پرداخت و دانشجویان را با مفاهیم جدید در این زمینه آشنا ساخت.
افشار در این خصوص میگوید: «سعی من که همان سال از بورس کتابداری یونسکو بازگشته بودم و شوری بسیار در تغییر وضع کتابخانههای ایران داشتم، بر این بود که دانشجویان را با افکار تازه درباره کتابداری آشنا کنم» و ادامه میدهد که:«کتابخانه باید بهصورت باز در دسترس باشد و طبعاً در چنین وضعی باید روش موضوعی را انتخاب کرد تا استفاده از کتابخانه
آسان باشد.»
در آغاز کار کتابداری نوین در ایران، بسیاری از کتابداران سنتی، فارغالتحصیلان رشته کتابداری را قبول نداشتند و بر آنها خرده میگرفتند که آشنایی کافی با زبانهای قدیمی همچون عربی ندارند و درک درستی از اصول قدیمه ندارند. درعین حال، کتابداران نوین نیز از این نگرشها و عدم آشنایی با روشهای نوین فهرستنویسی و ردهبندی ناراضی بودند.
اما افشار بهعنوان یک استثناء در این میان قرار داشت و تلاش میکرد تا کتابداری نوین را در ایران ریشهدار کند، بیآنکه دستاوردهای سنتی را نادیده بگیرد.
افشار در این زمینه بهخوبی تأکید میکند: «کتابداری یک علم است و باید ضوابط و قواعد خاص خود را داشته باشد، اما در عین حال به تاریخ و فرهنگ کشور نیز باید توجه شود.»
ایرج افشار بهعنوان پدر کتابشناسی ایران شناخته میشود. او نخستین کسی بود که در ایران بهطور جدی به تدوین فهرستهای کتابشناسی و تحلیل علمی منابع پرداخت و این علم را از حالت سنتی خارج ساخت.
افشار در زمینه کتابشناسی و معرفی آثار معتبر ایرانی در سطح ملی و بینالمللی سهم بزرگی داشت.
درواقع، او با تسلطی که بر تاریخ و فرهنگ ایران و منابع کهن داشت، توانست سیستمهای نوینی را برای معرفی آثار و فهرستنویسی کتب بهوجود آورد.
او با تالیف آثار علمی و تدوین فهرستهای کتابشناسی، سعی در معرفی کتابها و نسخههای خطی قدیمی و کمیاب ایرانی به پژوهشگران و علاقهمندان داشت.
ایرج افشار در این باره میگوید: «کتابشناسی نه تنها به شناسایی آثار میپردازد بلکه در پی آن است تا جایگاه علمی و فرهنگی هر کتاب و نسخه را در تاریخ تفکر و فرهنگ بشری تعیین کند.» این سخن او بیانگر عمیقترین دیدگاهش نسبت به این علم است، که کتابشناسی را تنها به فهرستنویسی محدود نمیداند بلکه به درک جایگاه تاریخی و فرهنگی هر اثر نیز توجه دارد.
محمدعلی جمالزاده، نویسنده و شخصیت برجسته ادبیات فارسی، در یکی از نامههای خود به ایرج افشار مینویسد: «ایرج افشار در راه نشر کتاب، رساله، روزنامه، فهرست و مجله، کارهای بسیار مفید و ثمربخشی انجام داده است که میتوان گفت بیسابقه بوده است. اگر روزی من روسیاه، او را «ابوالکتاب» خواندم، گمان نمیکنم احدی از هموطنان و ایرانشناسان به این ادعای من ایرادی وارد
سازند.»
در ادامهاین نامه، جمالزاده میافزاید: «بدان که نام تو در تاریخ احیای ادبی، علمی و معنوی ایران خواهد ماند. خدا به تو سلامت بدهد که یکتنه کار یک لشکر انبوه را انجام میدهی و صدایت را هم کسی نمیشنود.» این سخنان از سوی جمالزاده، نشاندهنده جایگاه ویژه و ارزشمند ایرج افشار در تاریخ فرهنگ و علم ایران است و تأکید دارد که افشار با تلاشهای بیوقفهی خود، نقشی بیبدیل در احیای فرهنگ ایرانی ایفا کرده است.
ایرج افشار، نهتنها نگهبان میراث مکتوب ایران، بلکه پیونددهنده نسلهای پژوهشگران و کتابداران این سرزمین بود. او چراغی بود که مسیر تاریک تاریخ مکتوب را روشن ساخت و بیهیچ هیاهویی، میراثی عظیم از خود برجای گذاشت.
امروز، هر پژوهشگری که به دنبال جویبارهای زلال دانش در لابهلای متون کهن و نسخ خطی میگردد، ناگزیر است گذری به آثار او داشته باشد. او رفت، اما نام و یادش بر اوراق تاریخ ایران، همواره زنده خواهد ماند.