به گزارش صد آنلاین،آغاز یک عملیات گسترده پس از انتخاب لوازم، مترجم خانواده به فروشنده میگفت: «در مشهد تا حالا چندینبار به این خانواده دلارهای تقلبی دادهاند، برای همین پیرمرد وسواسی شده و خودش میخواهد دلارهای فروشنده را بررسی کند»؛ در ادامه پیرمرد عصایش را کنار میگذاشت و یک ورق صددلاری به فروشنده میداد. او که انگار فارسی متوجه نمیشد، بهمحض دیدن دلارها در دست فروشنده، آن را به شکلی از دستش چنگ میزد.
پیرمرد در مقابل چشمان فروشنده شروع به شمارش و بررسی دلارها میکرد و پس از اطمینان از اصلبودن، دسته اسکناس را باز میگرداند و به نشانه صحیحبودن معامله، یک ضربه به شانه فروشنده میزد و کار تمام میشد. بعد از خرید، این خانواده خیلی زود از مغازه خارج میشدند و پس از آن بود که فروشنده تازه متوجه کمشدن دلارهایش میشد.
این تجربه تلخ برای تعدادی از کسبه سطح شهر و برخی بیماران عربزبانی که به منطقه احمدآباد مشهد آمده بودند نیز تکرار شده بود. با اعلام این سرقتهای سریالی سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، از سرهنگ محمد چوپان، رئیس کلانتری احمدآباد، خواست رسیدگی به این پرونده و دستگیری اعضای این باند را در اولویت کاری خود قرار دهند.
روز گذشته رأس ساعت ۵ صبح، مأموران کلانتری احمدآباد با هدایت سروان حسن خداوردی و کارآگاه وحید سلیمانی، عملیات گستردهای را آغاز کردند.
تیم تحقیق پس از شنیدن اظهارات مالباختگان و مشاهده دوربینها متوجه شدند پیرمردی که در ظاهر با کمک عصا راه میرود و کلاه بزرگی به سر دارد، در ازای خرید به فروشنده یک ورق اسکناس صددلاری میدهد و در مقابل چشم فروشنده شروع به شمارش اسکناسهای فروشنده میکند. تصاویر دوربینهای مداربسته به مأموران نشان داد که پیرمرد باوجود سن و شرایط جسمیاش هنگام شمردن دلارها، در کسری از ثانیه چند ورق را از وسط تا میکند و در مشتش مخفی میکند و بعد هم با زدن به شانه فروشنده، اسکناس را وارد آستینش میکند.
سرقت دلارهای بیمار خارجی
بررسی این پرونده نشان داد که اعضای این باند فقط به مراکز خرید بسنده نکردهاند و متهمان پس از چند هفته سرقت در مشهد، برای پیداکردن طعمه جدید از میان عربزبانانی که برای درمان به مشهد میآیند، به خیابان احمدآباد رفتهاند. شواهد بهدستآمده توسط پلیس نشان داد متهمان در اطراف ساختمانهای پزشکان منطقه احمدآباد پرسه میزدند و اتباع عربزبان را شناسایی میکردند.
هنوز مشخص نیست چه تعداد بیمار عربزبان، قربانی متهمان شدهاند؛ اما پس از شکایت یک زن عربزبان به پلیس، مأموران در بررسی این گزارش سرقت و بازبینی تصاویر یک داروخانه در احمدآباد، پیرمرد را شناسایی کردند. او پس از آنکه قربانیاش را فریب داده بود، یک بسته دلار از او میگیرد. پیرمرد در مقابل چشمان زن، دلارها را میشمارد و بسته دلارها را پس از سرقت یک ورق اسکناس دویست دلاری و سه ورق صددلاری به زن بازمیگرداند.
شناسایی سارقان در مغازه آقای معلم
تلاش پلیس برای شناسایی هویت متهمان بدون نتیجه بود تا اینکه اعضای این باند از یک معلم بازنشسته سرقت کردند؛ معلمی که با گرفتن قرض از اقوام و وام توانسته بود یک فروشگاه برای خودش دایر کند. سارقان از این معلم هفت اسکناس صددلاری سرقت کرده و متواری شده بودند. در جریان این سرقت بود که تیم تحقیق توانست با بازبینی چهره تکتک متهمان، فردی را که مدعی بود مترجم است، شناسایی کند. بررسی سوابق این فرد به مأموران نشان داد که نامش علی است و چهل سال سن دارد. این متهم پیشازاین سه بار به اتهام شرارت و نگهداری سلاح گرم در کرج دستگیر شده بود.
آغاز یک عملیات پیچیده
با بهدستآمدن هویت علی (مترجم)، مأموران متوجه شدند نام مرد کهنسال، عظیم است. عظیم متولد کشور سوریه و پیشازاین دو بار سابقه دستگیری داشته است. تلاش پلیس برای دستگیری متهمان، تا حوالی ساعت ۲ بامداد روز گذشته ادامه داشت و سرانجام مأموران با استفاده از تجهیزات و شیوههای نوین پلیس، موفق شدند محل اختفای علی را در منطقه قاسمآباد ردزنی کنند.
با بهدستآمدن محل اختفای متهم، حضور او و همدستانش در یک سوئیت مجلل توسط یکی از واحدهای گشت پلیس تأیید شد. با تأیید حضور متهم، مأموران با هماهنگی مقامقضایی، رأس ساعت ۵ صبح در عملیاتی ضربتی، وارد مخفیگاه متهمان شدند و اعضای این باند را دستگیر کردند.
پس از دستگیری متهمان، مأموران در بازرسی از محل اختفای آنها پنجاه ورق اسکناس دلار و یورو ازجمله پنج اسکناس دویست یورویی و نوزده ورق اسکناس صددلاری و… کشف کردند. با توجه به مبالغ کشفشده و اینکه متهمان یک ماه در مشهد اقامت داشتند و هر روز ۴ میلیون تومان برای اجاره سوئیت و یکمیلیون تومان برای موادمخدر پرداخت میکردند، این احتمال وجود دارد که آمار مالباختگان از مرز سیچهل نفر عبور کند.
از بیماران سرقت نمیکردیم!
عظیم، پیرمردی بود که مالباختگان با دیدنش تصور میکردند او بدون کمک عصا توان راهرفتن ندارد. اگر فیلم دوربینهای مداربسته نبود، باور اینکه این پیرمرد، مغز متفکر این باند سرقت باشد، کمی دورازذهن بود. در خلال رسیدگی به این پرونده، این پیرمرد سارق به سؤالات خبرنگار شهرآرا پاسخ میدهد.
شما متولد کجا هستید و کی به ایران آمدید؟
من متولد شهر شام در سوریه هستم. پدرم ایرانی و مادرم سوری بود. در جوانی به ایران مهاجرت کردم.
شغلت چه بود؟
مدتی مغازه داشتم و بعد هم راننده تاکسی شدم.
چند بار دستگیر شدهای؟
یکیدو بار به جرم حمل موادمخدر دستگیر شدم.
چرا یک راننده تاکسی باید کفزنی کند؟
من اصلا کفزنی نکردم.
اما فیلمی هست که در کسریازثانیه چندین ورق اسکناس صددلاری را با یک شگرد خاص دزدیدهای!
به زندان که افتادم، کفزنی را از آنجا یاد گرفتم. من سابقه کفزنی ندارم.
چند فرزند داری، آنها خبر دارند؟
چهار بچه دارم. آنها خبر ندارند. هیچوقت هم خبری از جرائمم نداشتند.
علی فرزند شما نیست؟ او درست کنار شما نشسته و به اتهام همدستی با شما دستگیر شده است.
او پشتیبانم بود و با حضورش اعتمادبهنفس پیدا میکردم. شما بگو اصلا هیچ پدری هست که دوست داشته باشد پسرش دزد شود؟ من بارها به او گفتم برو کار کن. هیکلش را ببینید. نمیتوانستم مجبورش کنم.
پرونده سرقتی بوده است که پشیمان شوی؟ بهویژه از بیماران؟
ما از بیماران سرقت نمیکردیم. احمدآباد میرفتیم، چون شلوغ بود.
از آن زن عراقی که در مقابل داروخانه سرقت کردید، مگر بیمار نبود؟
(سکوت میکند.)
بازداشت دزدی که می خواست اموال سرقتی را به خود مال باخته بفروشد
علی، چهارمین فرزند عظیم، مردی چهلساله و درشتاندام است. روی بدنش خالکوبیهای متعددی دارد و تتوی یک اسلحه تماماتوماتیک که روی دستش زده است، خودنمایی میکند. او نیز به سؤالات خبرنگار ما پاسخ میدهد.
متأهل هستی؟
بله. دو فرزند هم دارم.
تا حالا چه شغلهایی داشتهای؟
هیچی.
یعنی هرگز سر هیچ کاری نرفتهای؟ حتی بهصورت پارهوقت یا برای یک بازه زمانی کوتاه؟
نه.
وقتی خواستگاری رفتی، نپرسیدند شغلت چیست؟ خرج خانه را چطور میدادی؟
نپرسیدند. پول نداشتم، چهکار میکردم؛ مجبور بودم دزدی کنم.
چندبار دستگیر شدهای؟
سه بار به جرم شرارت. یکبار هم در خانه بودیم که مأموران ریختند و دستگیرم کردند. یک سلاح پیدا شد که گردن من انداختند. پس از چند ماه قاضی من را تبرئه کرد./سایت جنایی