«سیده معصومه حسینی»؛ نهجالبلاغه کتاب شناخت خویشتن و جامعه است. در میانهی غوغای شعارها، مطالبهها، و توفان رسانهای امروز، بیش از هر زمانی محتاج بازگشت به حکمتهای علوی هستیم؛ چرا که مولای ما، پیش از هر چیز، جامعه را با تربیت فرد میسازد و انسان را با خودآگاهی از سقوط بازمیدارد. در حکمت دوم نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین علی (ع) سه تیغ پنهان را معرفی میکند که شخصیت و کرامت انسان را تکهتکه میکند، بدون آنکه شاید خودش بداند.
«أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَه.»
این بیان حکیمانه سه عامل درونی را نشان میدهد که شخصیت انسان را خُرد میکنند؛ بیآنکه نیازی به دشمن خارجی باشد. مولا علی (ع) در واقع دارد میفرماید: خودت میتوانی بدترین دشمنِ خودت باشی، اگر حواست نباشد!
۱. طمع، زوال عزت در پوشش آرزو
«أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ»
کسی که طمع را لباس همیشگی خود کند، در واقع به خودش بیحرمتی کرده. طمع با امید فرق دارد. طمع، یعنی منتظر باشی کسی دیگر برایت کاری کند، دائم چشم به بیرون داشته باشی، کرامتت را گرو بگذاری برای لقمهای یا موقعیتی.
در جامعه امروز، بسیاری از مفاسد اقتصادی، رانتخواریها، و حتی خیانتها، ریشه در همین طمع بیپایان دارد. مردمانی که عزت نفس خود را پای طمع فنا کردند، مسئولانی که بهجای قناعت، به دریوزگی قدرت افتادند.
۲. نالهگری، باز کردن درِ ذلت
«وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ»
بیتردید انسان نیازمند است، اما «کشف ضرّ» یعنی دائماً سختیهای خود را فریاد بزنی، خودت را کوچک کنی، گدایی همدردی کنی. این، بهمرور، کرامت انسان را میبلعد. در فرهنگ اهلبیت، صبر، حفظ ظاهر، و درخواست نکردن مگر از خدا، یک اصل تربیتی است. متأسفانه امروز در فضای مجازی، نوعی نالهگری و خودتحقیری جمعی رایج شده؛ و این آسیب، شخصیت اجتماعی ما را ذلیل میکند.
۳. زبان، فرمانروای بیرحم
«وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَه»
بدترین نوع خودتحقیری این است که انسان زبانش را بدون مهار کردن رها کند. سخنان بیفکر، تهمت، شایعهپراکنی، فریاد بیمنطق، و حتی خودستاییهای پوچ، همه نشانهی این است که انسان بر خودش مسلط نیست.
بسیاری از تنشهای اجتماعی، اختلافات خانوادگی، آشوبهای سیاسی، از همین «زبان بیصاحب» شروع میشود. وقتی زبان، بر جان انسان فرمانروا میشود، دیگر چیزی از عزت باقی نمیماند.
باید در انتهای بگویم، این حکمت، نقشهای است برای خودسازی و اصلاح اجتماعی. امام علی (ع) هشدار میدهد که اگر طمع، نالهگری، و مهار نکردن زبان را در خودت رها کنی، نیازی نیست دشمن از بیرون بیاید؛ تو خودت از درون سقوط میکنی. جامعهای که افرادش طمعورز، نالهگر و بیمهار در کلام باشند، جامعهای بیهویت و آیندهای بیستون خواهد داشت.
نهجالبلاغه به ما میآموزد که اول قدم اصلاح جامعه، اصلاح خویش است؛ و نخستین اصلاح، بازپسگیری زمام وجود از طمع، ذلت و زبان است از این افراد خودساخته جامعهای الهی و دولتی اسلامی بیرون خواهد آمد.
این حکمت تلنگری است به خودمان که در این روزگار پرآشوب در کنار اینکه به دشمن خارجی میپردازیم، ابتدائا باید از خود بپرسیم: چند نفر از ما، بیآنکه بدانیم، خود را با همین سه تیغ، زخمی کردهایم؟
انتهای پیام/