به گزارش صد آنلاین؛ نوروز فرصتی است برای نو شدن، نو زیستن و همپای بهار، دوباره جوانه زدن. فرصتی است برای خواندن کتابهای تازه و آثاری که در طول سال به دلیل مشغلههای روزمره در کتابخانه خاک خوردهاند و فرصت نکردهایم سراغی از آنها بگیریم و کمی پای صحبتشان بنشینیم. ایام نوروز فرصتی است دوباره برای گشت و گذار در میان کتابها و جستوجوی زندگی در سطر سطر این آثار؛ مجالی است برای غنیمت دانستن زندگی؛ چنان که خواجه شیراز گفت:
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در ی ام افتند هر دم انجمنی ...
گزارش حاضر تلاش دارد در قالب یک بسته پیشنهادی، به معرفی آثاری بپردازد که در سال گذشته مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفتهاند.
انتشار تقریظ، کُنش روز و بااهمیت مقام معظّم رهبری است. این کنش بهمثابه یک عملیات فرهنگی در جنگ نرم است که با طراحی آیتالله خامنهای و اجرای دفتر حفظ و نشر معظّمله محقق میشود. تصمیم رهبر انقلاب نسبت به انتشار تقریظشان بر یک کتاب، به معنای تأیید یک محتوای فرهنگی برای ترویج آن است و اشارات و ظرایف متن تقریظ، حد و رسم محتوای موردنظر را دقیق میکند.
از وجوه اصلی اهمّیت این کنش فرهنگی، جهتگیری آن برای ترویج فرهنگ جهاد و مقاومت است که به فرموده رهبر انقلاب راهحل همه مشکلات کشور است:
«ما بر همهی سختیها و بر همهی چالشها میتوانیم مؤمنانه فائق بیاییم؛ این نتیجهی نگهداشت و پاسداشت خاطرهها است. (3/3/1396)».
قطعهای مهم از جنگ روایتها
از جمله کتابهایی که در سال 1403 مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت، «ایستگاه خیابان روزولت»، نوشته محمد محبوبی است که از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی روانه بازار نشر شده است. کتاب، به یکی از وقایع مهم تاریخ انقلاب میپردازد: تسخیر لانه جاسوسی و اسناد کمتر دیده شده در این زمینه.
طی سالهای گذشته چرایی تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام(ره)، به یکی از پرسشهای ذهنی برخی از جوانان تبدیل شده است. تاکنون آثار مختلفی تلاش کردهاند به این موضوع ورود کرده و آن را از زاویای مختلف بررسی کنند، اما کتاب محبوبی در این میان با آثار مشابه گذشته، تفاوتهایی دارد، از جمله آنکه نویسنده تلاش دارد در یک فضای واقعبینانه و خالی از شعارزدگی به یک واقعه تاریخی از گذر بررسی اسناد منتشر نشده و کمتر دیده شده بپردازد.
«ایستگاه خیابان روزولت» روایتی مستند از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و گذشته روابط ایران و آمریکاست که محبوبی تلاش کرده است با استفاده از اسناد کمتر دیدهشده داخلی و اسنادی از وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا و وزارت خارجه بریتانیا و... روایتی کمتر شنیده شده را ارائه کند، او در این کتاب پاسخ بسیاری از سؤالاتی را که در سالهای اخیر درباره روابط ایران و آمریکا و مناقشات در این زمینه وجود داشته است، با اسناد و مدارک مستدل بدهد.
محبوبی در این کتاب با استفاده از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا و بریتانیا که تاکنون به فارسی ترجمه نشدهاند، دست برتر در تحلیل وقایع دارد. از سوی دیگر، تأمل و صبری که نویسنده در تحلیل یک ماجرا داشته، سبب شده تا روایت محبوبی فارغ از شعارزدگیها، کلیشهها و حرفهای رسانهپسند به تحلیل درستی از یک واقعه مهم که از آن با عنوان «انقلاب دوم» یاد کردهاند، برسد.
رهبر انقلاب بر تقریظی که بر این کتاب نگاشتهاند، فرمودند: «این کتاب پُرکننده یکی از خلأهای رسانهای و تبلیغاتی ماست. ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکردهایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان دادهاند. باید از نویسنده این کتاب و تلاش ارزشمندش قدردانی شود، بهخاطر اقدام هشیارانهاش در این عرصه مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیلهای آن منطقی و صادقانه و قانعکننده است ـ نام انتخابشده برای کتاب عالی است.»
یک عاشقانه متفاوت
از دیگر کارهایی که در سال 1403 مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت، «پاییز آمد» نوشته گلستان جعفریان است؛ یک عاشقانه متفاوت از سالهای دفاع مقدس. هرچند در طول چند دهه گذشته، زنان محور بسیاری از خاطرات جنگ بودهاند و تلاش شده است تأثیر این واقعه بر زندگی مردم از این منظر به تصویر کشیده شود، اما آثار منتشر شده خالی از خلل و آسیب نبودهاند؛ آسیبهایی که گاه به دلیل ملاحظات ناشر برای جذب مخاطب بیشتر وارد تاریخ شفاهی شده است.
این دسته از خاطرات در کنار به تصویر کشیدن وضعیت اجتماعی مردم در دهه 60 و در مواجهه با یک بحران اجتماعی سیاسی، گاه مجالی بوده برای قلمفرسایی نویسنده و شاخ و برگدادنهای اضافی. امری که برخی از آثار خاطرات را به یک عاشقانه به اصطلاح صورتی نزدیک میکند. اما جعفریان با علم به این موضوع، در «پاییز آمد» مشابه کارهای گذشته، راوی و مواجه او با تلاطمهای زندگی را مد نظر قرار داده و این خط را پی گرفته است.
«پاییز آمد» داستان زندگی فخرالسادات موسوی و شهید احمد یوسفی، یک زوج زنجانی است. عاشقانهای که هرچند ساده است، اما نگارشش با چالشهای متعددی برای نویسنده همراه بوده است: «که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها».
فضای مذهبی سنتی و محدودیتهایی که راویان زن معمولاً برای خود در نظر میگیرند، سبب شد تا نویسنده ماهها برای تکمیل مصاحبههای خود و رسیدن به ذهن و زبان فخرالسادات زمان بگذارد. در نهایت، کار جعفریان مورد تأیید بسیاری از پژوهشگران حوزه خاطرات شفاهی قرار گرفت؛ به طوری که از آن به عنوان «عاشقانه سنتشکن» یاد کردهاند.
رهبر معظم انقلاب نیز در تقریظی این اثر را چنین توصیف کردهاند:
بسمهتعالی
- عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهرهنگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالتزده میکند و فاصلهی نجومیشان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد.
قهرمانان دهه هفتادی
خاطرهنویسی در سالهای گذشته با توجه و تمرکز بر خاطرات شهدای مدافع حرم، وارد فاز جدید شد و دریچه تازهای به روی علاقهمندان به این قالب گشود؛ کتابهایی که عمدتاً قهرمانانی از نسل جدید معرفی میکنند، پهلوانانی که از کف جامعه برخاسته و به الگویی برای نسل جدید تبدیل شدهاند.
کتاب «مجید بربری» نوشته کبری خدابخش دهقی، «بیست سال و سه روز» نوشته سمانه خاکباز و «هواتو دارم»، اثر مجید ملاحسنی از جمله این آثار است که در سال 1403 مورد توجه قرار گرفت و تقریظ آنها در مراسمی با حضور خانواده شهدا رونمایی شد.
«مجید بربری» داستان زندگی شهید مجید قربانخانی و سیر تحول او در زندگی است. پسری که در یافتآباد تهران متولد شد و با وجود سبک زندگی متفاوتی که داشت، به عشق حفاظت از حرم آل الله راهی سوریه شد و در خانطومان به شهادت رسید. نویسنده داستان زندگی او را در این کتاب از لحظه تولد دوباره مجید آغاز کرده، لحظات پایانی حیات دنیایی او و سپس در ادامه با رفت و برگشتهای مختلف، گریزی به برهههای زندگی او میزند و در پی این است بداند که چطور پسری که صاحب یکی از معروفترین قهوهخانههای یافتآباد بود، با سفری به کربلا متحول شد و شد پاسبان حرم دل: «پرورده عشق شد سرشتم/ جز عشق مباد سرنوشتم».
رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این اثر فرمودهاند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ــ اینجا فطرتی پاک را، دلی روشن را، دستی خدمتگزار به ضعیفان را میبینیم که رشتهئی از انوار خورشید حسینی، آنها را در خط نورانی جهاد و شهادت، به کار میاندازد و دارندهی آنها را به اوج میرساند. مجید قربانخانی مصداق آیهی: فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره للإسلام است. او لایق این عروج بوده و دل با صفا و روح با مرام او ظرفیت آن را داشته است.. گوارایش باد و الحقنا الله به انشاءالله
«بیست سال و سه روز» نیز داستان زندگی سیدمصطفی موسوی، جوانترین شهید مدافع حرم است. شهید موسوی در حالی که تنها سه روز از تولد 20 سالگیاش میگذشت، در حملهای که به اطراف حرم حضرت زینب(س) در دمشق شد، به فیض شهادت نائل آمد. او که از نیروهای هوابرد بود، برای رسیدن به سوریه و دفاع از حرم و حریم اهل بیت(ع) راه پر فراز و نشیبی را طی کرده بود که خاکبازان در این کتاب، تلاش کرده به خوبی روایتگر مجاهدتهای او باشد.
زندگی شهید موسوی تنها به این بُعد ختم نمیشود. مرور زندگی او به عنوان یک شهید دهه هفتادی نکات قابل تأملی برای نوجوانان و جوانان دارد که از این جمله میتوان به پایبندی او به مطالعه و کسب رضایت پدر و مادر اشاره کرد. رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این اثر فرمودهاند:
به نام خدا
ــ این شرح حال نیز برای امثال من غبطهانگیز و حسرتزا است. نور این جوان و امثال او چشم امثال مرا خیره میکند و ما را متوجّه تاریکیهائی که در آن گرفتاریم میسازد. آفرین به آن انگیزهی نجاتبخش که سیدمصطفیها را به چنین اوجی میرساند و مرحبا به صبر و توکلی که پدر و مادری را در فقدان چنین فرزندی آرامش میبخشد. خدا را سپاس که در دوران چنین انسانهائی زندگی میکنیم.
«هواتو دارم» سومین اثر از مدافعان حرم است که در سال 1403 مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. این اثر روایتی است از زندگی شهید مرتضی عبداللهی به روایت همسر. شهید عبداللهی متولد نهم اسفند 1366، دانشآموخته رشته مهندسی عمران بود و 23 آبان 1396 در منطقه بوکمال سوریه به شهادت رسید.
عبداللهی جوانی باهوش و شجاع، مزین به انواع و اقسام هنرهای رزمی بود. عشق به جبهه و شهدا هم از کودکی در او وجود داشت. وقتی پدرش از حال و هوای دفاع مقدس برایش تعریف میکرد، سراپا گوش میداد، اما آخرسر با دستش محکم به پایش میزد و میگفت: ای کاش من آن موقع بودم.
برای اینکه بتواند به دفاع از حرم عمه سادات برود، دورههای مختلف غواصی، پاراگلایدر و راپل را گذرانده بود، اما هیچ کدام از این تخصصها نتوانسته بود راه او را برای دفاع از حرم باز کند. به پدرش متوسل شد؛ پدری که خود یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از گردان تخریبچی جبهه بود. ... رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این اثر فرمودهاند:
این نیز جلوهئی دیگر از رویشهای انقلاب است: جوان دلاوری با عقلانیّت دههی 90 و احساسات دههی 60.. مصداق: الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه.. با جهادی در بهترین راه و سرانجامی برترین سرانجام.. هنیئاً لأرباب النعیم نعیمُهم.. معرفت و صبر راوی (همسر شهید) در خور ستایش است.. گرامی و سربلند باد.
2 تیر 402
ـ نگارش کتاب، خوب و در موارد بروز احساسات، عالی است و نیز مقدمه بخصوص چند سطر پایانی آن.
نبرد در زیر زمین و حماسهای که ورق را به نفع ایران برگرداند
«معبد زیرزمینی»، نوشته معصومه میرابوطالبی از دیگر آثاری است که در سال 1403 مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت، کتابی که به شرح حماسه مقنیهای یزدی در عملیات فتحالمبین میپردازد.
نویسنده در این کتاب با استفاده از داستان و پروردن شخصیت «الیاس» به معرفی گروهی از رکنآباد یزد میپردازد که با حفر تونلی به عبور نیروهای ایرانی از مینهای کاشته شده توسط نیروهای عراقی کمک کردند و ورق را به نفع ایران برگرداندند.
اواسط پاییز 1360 در اوج روزهای بمباران شهرهای دزفول، شوش و اندیمشک تصمیمی بزرگ گرفته شد، احمد آرام، از فرماندهان یگان عملیاتی وقت، درباره این عملیات میگوید: دشمن که برای تصرف شهر دزفول به پل کرخه رسید، با نیروهای کمی که در آنجا مستقر بودند، متوقف شد، با این حال سنگر دیدهبانی که دشمن مستقر کرده بود، سبب شد از آنجا تا سهراهی دزفول تا اهواز یعنی حدود 18 کیلومتر را تا خط مقدم زیر دید خود داشته باشد.
از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی منطقه بهدلیل وجود تپههای نسبتاً بلند نسبت به مناطق شرق شوش و جاده ارتباطی اهواز دزفول و دسترسی به رادار چهار و پنج ایران که در دست بعثیها بود، سبب میشد دشمن ضمن کنترل پرواز و دفاع هوایی منطقه، بر منطقه مسلط باشد.
همچنین بعد از عبور از کرخه در خط مقدم، بعثیها با مهندسی دقیق یک خط نفوذناپذیر با مین ایجاد کرده بودند، این منطقه برای آنها حائز اهمیت بود و باید آن را در هر شرایطی حفظ میکردند. آنها از این محور با استفاده از توپخانه قدرتمندی که پشت خط احداث کرده بودند، شهرهای دزفول و اندیمشک را شبانهروز گلولهباران میکردند. بعثیها به مهندسی پیچیده خود اعتماد کرده بودند و خود را برنده قطعی جنگ میدانستند، اعتماد به این موضوع بهحدی بود که صدام وعده داده بود؛ «اگر ایرانیها توانستند از این سد عبور کنند، کلید بصره را به آنها خواهیم داد.»
رهبر انقلاب در تقریظی بر این اثر آن را «تازه و مبتکرانه» توصیف کرده و فرمودهاند:
موضوع این رمان تازه و مبتکرانه است، نگارش آن هم شیرین و جذاب است. پرداختن به بخشهای حاشیهئی ولی مهم و تاثیرگذار دفاع مقدس کار لازمی است که نویسندهی این رمان شیوا از عهدهی آن برآمده است. استفاده از مقنّیهای یزدی را شهید صیاد شیرازی چند بار مطرح کرده بود و ماها از آن مطلع بودیم، اما اهمیت و ظرافت و دشواری آن به گونهئی که در این کتاب تشریح شده برای ما و دیگران امثال ما معلوم نبود. رحمت و رضوان خدا بر این هنرمندان کلنگ به دست.
شهیدی که دقیقهای از عمرش را بیهوده تلف نمیکرد
«آخرین فرصت»، آخرین اثری است که میتوان در این گزارش به آن اشاره کرد. این کتاب که به قلم سمیرا اکبری نوشته شده، شرحی است از زندگی خانم قافلانکوهی از زندگی مشترکش با شهید علی کسایی.
این کتاب را علاوه بر مرور خاطرات دوران زندگی و رزمندگی شهید علی کسایی، میتوان تاریخ شفاهی دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق دانست که در قالب رمانی جذاب؛ «صمیمیت و سادهزیستی»، «احترام به والدین»، «عشق به همسر و فرزند»، «صبر و ایثار»، «توجه به بیتالمال و حقالناس»، «عفت و حیا» و «فداکاری و شهادت» را زیبا و هنرمندانه به تصویر کشیده است.
رهبر معظم انقلاب در تقریظی «نگارش خوب» این اثر را از امتیازات آن معرفی کرده و فرمودهاند:
ــ این شهید عزیز از سرآمدانِ شهدا است. زندگی پرهیزگارانه، رفتار فداکارانه، و سرانجام غبطهانگیز: شهادت دلاورانه و آگاهانه. گوارا باد این همه بر این بندهی مخلص.. و درود خدا بر امام خمینی که انقلابش توانست چنین گوهرهای نفیسی را استخراج و تربیت کند. نگارش خوب نویسنده و اظهارات صریح و سادهی راویِ رنجکشیده، از امتیازات کتاب است.
منبع: تسنیم