آخرین اخبار
۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۳
چرا آمریکا دست دوستی به طرف ایران دراز کرد؟
بازدید:۳۸۳
صد آنلاین | سعید محمدی کاوند می نویسد: تجربه‌ی خروج آمریکا از برجام موجب شده که حتی بسیاری از سیاستمداران میانه‌رو نیز نسبت به مذاکره‌ی مجدد با آمریکا تردید داشته باشند. در چنین شرایطی، حتی اگر دولت بخواهد وارد مذاکره شود، فشارهای داخلی و احتمال تکرار تجربه‌ی شکست‌خورده‌ی گذشته، مانعی جدی بر سر راه آن خواهد بود.
کد خبر : ۱۵۲۷۴۹

به گزارش صد آنلاین، مذاکرات میان ایران و آمریکا همواره یکی از چالش‌برانگیزترین موضوعات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. در شرایط کنونی، ورود به مذاکره با آمریکا از دیدگاه بسیاری از تحلیل‌گران نه‌تنها غیرمنطقی بلکه برخلاف منافع ملی ایران تلقی می‌شود. این نتیجه‌گیری ریشه در عوامل متعددی ازجمله بی‌اعتمادی تاریخی، فشارهای اقتصادی، تضاد منافع استراتژیک، ملاحظات داخلی و جایگاه منطقه‌ای ایران دارد که همگی دست‌یابی به یک توافق پایدار را دشوار می‌سازند. 

 

 

 

یکی از اصلی‌ترین موانع مذاکرات، سابقه‌ی بی‌اعتمادی عمیقی است که میان دو کشور شکل گرفته است. تجربه‌ی توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ (برجام) نشان داد که حتی در صورت پایبندی کامل ایران به تعهدات خود، تضمینی برای وفاداری آمریکا به توافق وجود ندارد. خروج یک‌جانبه‌ی دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال مجدد تحریم‌ها علیه ایران، برای تهران این پیام را به همراه داشت که هرگونه توافقی با آمریکا ممکن است در آینده توسط دولت‌های بعدی این کشور نقض شود. این مسئله سبب شده که نگاه تصمیم‌سازان ایرانی به مذاکرات، بااحتیاط و بدبینی همراه شود. 

تحریم‌های اقتصادی نیز یکی دیگر از عواملی است که مذاکره را از دیدگاه ایران غیرعقلانی می‌کند. آمریکا این تحریم‌ها را ابزاری برای وادار کردن ایران به پذیرش شرایط خود می‌داند، درحالی‌که از نگاهِ مذاکره‌کنندگان ایرانی، این سیاست نوعی جنگ اقتصادی است که هدفی جز تسلیم کردن ایران ندارد. تحریم‌های گسترده در بخش‌های مهمِ اقتصاد ایران، ازجمله انرژی، بانکداری و صنایع کلیدی، فشار اقتصادی سنگینی به ایران وارد کرده، اما ایران بر این باور است که مذاکره در چنین شرایطی نه‌تنها منجر به توافقی پایدار نمی‌شود، بلکه به‌طرف مقابل این پیام را منتقل می‌کند که فشارهای اقتصادی می‌توانند مؤثر واقع شوند. ازاین‌رو، سیاست‌گذاران ایرانی معتقدند که ورود به مذاکره در چنین فضایی، نه‌تنها به کاهش فشارها منجر نخواهد شد، بلکه به آمریکا این انگیزه را خواهد داد که در آینده نیز از همین ابزار برای گرفتن امتیازات بیشتر استفاده کند.

مسئله‌ی دیگری که روند مذاکرات را دشوار می کند، تضاد منافع استراتژیک میان دو کشور است. ایران و آمریکا اختلافات عمیقی فراتر از موضوع هسته‌ای دارند که شامل نفوذ منطقه‌ای ایران، برنامه‌های موشکی و حمایت از گروه‌های مقاومت می‌شود. سیاست واشینگتن همواره بر مهار قدرت منطقه‌ای ایران و کاهش نفوذ آن در خاورمیانه متمرکز بوده است، درحالی‌که تهران این مسائل را جزو اصول امنیت ملی خود می‌داند و حاضر به معامله بر سر آن‌ها نیست. از نگاه ایران، کاهش توانایی‌های نظامی و عقب‌نشینی از مواضع منطقه‌ای، امنیت کشور را به خطر می‌اندازد، به‌ویژه در شرایطی که رقبای منطقه‌ای مانند عربستان سعودی و اسرائیل از حمایت کامل آمریکا برخوردارند. در چنین فضایی، حتی اگر مذاکراتی میان دو کشور انجام شود، رسیدن به یک توافق جامع بسیار دشوار خواهد بود، چراکه هیچ‌یک از طرفین حاضر به عبور از خطوط قرمز خود نیستند.

 

 

 

تجربه‌ی خروج آمریکا از برجام موجب شده که حتی بسیاری از سیاستمداران میانه‌رو نیز نسبت به مذاکره‌ی مجدد با آمریکا تردید داشته باشند. در چنین شرایطی، حتی اگر دولت بخواهد وارد مذاکره شود، فشارهای داخلی و احتمال تکرار تجربه‌ی شکست‌خورده‌ی گذشته، مانعی جدی بر سر راه آن خواهد بود. علاوه بر این، اگر مذاکره‌ای صورت گیرد و توافقی حاصل شود که درنهایت مانند برجام از سوی آمریکا نقض شود، اعتبار سیاسی مذاکره‌کنندگان ایرانی به‌شدت زیر سؤال خواهد رفت و این موضوع می‌تواند پیامدهای داخلی جبران‌ناپذیری داشته باشد.

ملاحظات منطقه‌ای نیز یکی از عوامل کلیدی در تصمیم ایران برای عدم ورود به مذاکره است. تهران خود را یک قدرت تأثیرگذار در خاورمیانه می‌داند و معتقد است که مذاکره با آمریکا در شرایط نابرابر، می‌تواند موقعیت منطقه‌ای آن را تضعیف کند. سیاست‌های آمریکا در منطقه، ازجمله حمایت از رقبای ایران مانند عربستان سعودی و اسرائیل، این نگرانی را برای تهران ایجاد کرده که هدف اصلی واشینگتن، منزوی کردن و مهار ایران است. ازاین‌رو، بسیاری از مقامات ایرانی استدلال می‌کنند که ورود به مذاکرات و دادن امتیازات، نه‌تنها روابط ایران با هم‌پیمانان منطقه‌ای‌اش را تضعیف می‌کند، بلکه این پیام را به رقبا می‌دهد که با افزایش فشار، می‌توانند امتیازات بیشتری بگیرند. 

در مقابل، آمریکا نیز دلایل خاص خود را برای ورود به مذاکرات با ایران دارد. واشینگتن نیک می داندکه سیاست فشار حداکثری، علی‌رغم آسیب‌های اقتصادی شدید به ایران، به تغییر رفتار تهران موفق نشده است. ایران همچنان برنامه‌ی هسته‌ای خود را توسعه داده، نفوذ منطقه‌ای خود را حفظ کرده و توانایی‌های نظامی‌اش را افزایش داده است.

یکی دیگر از دلایل تمایل آمریکا به مذاکره، تغییر اولویت‌های استراتژیک آن در عرصه‌ی بین‌المللی است. واشینگتن در حال تغییر تمرکز خود از خاورمیانه به رقابت با چین و روسیه است. در این راستا، کاخ سفید ترجیح می‌دهد که تنش با ایران را کاهش و منابع خود را برای مقابله با چالش‌های مهم‌تر جهانی اختصاص دهد.

در مجموع، می‌توان استدلال کرد که ایالات‌متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران هدف اصلی خود از مذاکره را بیشتر مدیریت و کنترل تنش‌ها در روابط دوجانبه می‌دانند تا دستیابی به توافقات طولانی‌مدت و پایدار. این دیدگاه به وضوح از رویکردهای هر دو کشور در قبال یکدیگر قابل مشاهده است. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که هرچند مذاکره میان ایران و آمریکا ممکن است به‌دنبال دستیابی به توافقاتی خاص باشد، اما در واقع هر دو کشور در وهله‌ی اول هدفی جز مدیریت و کنترل تنش‌ها و جلوگیری از بحران‌های بزرگ‌تر ندارند./دیپلماسی ایرانی

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها