به گزارش صد آنلاین،همدست وی و همسر قربانی در برابر حکم سنگین زندان و دیه قرار گرفتند، شامگاه ۲۹ شهریور ماه سال ۱۴۰۱ زنی با کلانتری ونک تماس گرفت و از کشته شدن شوهر ۵۷ سالهاش به نام فرهاد خبر داد.
این زن که هراسان بود گفت:دخترم دانشگاه قبول شده و بسیار خوشحال بودم. به همین خاطر من و دخترم همراه دوستانش برای جشن بیرون رفته بودیم. وقتی شب به خانه بازگشتیم متوجه شدیم قفل در شکسته و وسایل خانه به هم ریخته است. ما وقتی وارد اتاق شوهرم شدیم با جسد او روبه رو شدیم. به خانه مان دستبرد زده شده است.
با این تماس ماموران به خانه فرهاد رفتند و جسد که شواهد نشان میداد خفه شده است با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی دوربینهای مداربسته پرداختند و دریافتند ساعتی بعد از خروج همسر و دختر قربانی دو مرد نقابدار وارد خانه شدهاند. شواهد نشان میداد آنها به احتمال فراوان در گوشهای پنهان شدهاند تا در فرصت مناسب نقشه شوم را اجرا کنند.
وقتی فاش شد توپی قفل در وقتی تخریب شده که در باز بوده و همچنین کشف چهار ته سیگار پشت شوفاژ نشان میداد احتمالا قاتلان نقابدار از سوی یکی از اعضای خانواده برای قتل اجیر شده و قصد داشتند پلیس را گمراه کنند، تحقیقات وارد مرحله تازهای شد.
مادر فرهاد در بازجوییها گفت: عروس و پسرم سالهاست با هم اختلاف دارند. آخرین بار پسرم به خانهام آمد و مرغهایی را که برایشان خریده بودم به خانه برد. بعد از رفتن پسرم با عروسم تماس گرفتم تا قبولی نوهام در دانشگاه را به او تبریک بگویم. اما گفت فرهاد هنوز به خانه نیامده. صبح روز بعد فهمیدم پسرم کشته شده است.
با افشای اختلافهای دنباله دار میان فرهاد و همسرش رویا ماموران به بررسی مکالمات تلفنی زن جوان پرداختند و دریافتند وی چندین مرد با مرد جوانی تماس داشته برای وی پول واریز کرده است.
با افشای این ماجرا رویا تحت بازجویی قرار گرفت و گفت:شوهرم مرد پولداری بود. دخترم به تازگی دانشگاه قبول شده بود و تصمیم داشت به خارج از کشور مهاجرت کند. من و دخترم نمیخواستیم در ایران بمانیم. اما شوهرم مخالف مهاجرت بود. وقتی من و دخترم برای مهاجرت اقدام کردیم شوهرم گفت پولی در اختیارمان قرار نمیدهد. همین موضوع باعث اختلافهای شدید میان من و همسرم شده بود. ولی اختلافها در حدی نبود که راضی به مرگش باشم. من نمیدانم چه کسی او را کشته است.
در حالی که فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفته بود ماموران توانستند رد دو مرد نقابدار را به دست بیاورند. فرشاد و اردلان بازداشت شدند و به خفه کردن مرد پولدار اعتراف کردند و گفتند از سوی همسر وی برای قتل اجیر شده بودند.
با اعترافات آنها رویا نیز به طراحی نقشه قتل اعتراف کر.
برای دو مرد به اتهام مشارکت در قتل و برای رویا به اتهام معاونت در جنایت خانوادگی کیفرخواست صادر و پرونده شان به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و آنها از خود دفاع کردند.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. وقتی فرشاد روبه روی قضات ایستاد و گفت: مدتی قبل دوستم اردلان سراغم آمد و از من کمک خواست. اردلان ۶۰ ساله مدتها بود که به مواد مخدر اعتیاد داشت. او گفت به تازگی با زنی آشنا شده که از او خواسته تا شوهرش را بکشد. او میگفت رویا حاضر است بابت قتل شوهرش ۵۰۰ میلیون تومان به ما بپردازد. به همین خاطر وقتی حرفهای اردلان را شنیدم قبول کردم به او کمک کنم. ما طبق نقشه مقابل خانه مرد پولدار رفتیم و همسرش در را برایمان باز کرد و در شوفاژخانه پنهان شدیم. وقتی همسر و دختر او از خانه بیرون رفتند در فرصتی مناسب وارد خانه شدیم و تسمه ساچمهای پرده را دور گردن فرهاد پیچیدیم. اما او تقلا کرد و از جایش بلند شد. به همین خاطر ما ترسیدیم، طناب را رها کردیم و گریختیم.
وی ادامه داد: مرد جوانی مقابل در ایستاده بود تا مراقب اوضاع باشد. احتمالاً رویا به او هم پول داده تا در این ماجرا به او کمک کند. حتماً وقتی ما از خانه خارج شدیم او به خانه رفته و فرهاد را خفه کرده است.
اردلان نیز حرفهای همدستش را تایید کرد و گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. رویا گفته بود ۵۰۰ میلیون تومان پول میدهد تا شوهرش را بکشیم. ما وقتی به خانه او رفتیم و با فرهاد درگیر شدیم طناب از دستمان رها شد. به همین خاطر ترسیدیم و فرار کردیم. حتما مردی که مقابل در بود و با رویا اشنایی داشت فرهاد را کشته است.
سپس رویا روبه روی قضات ایستاد و اتهام معاونت در جنایت خانوادگی را نپذیرفت.
وی گفت: شوهرم مخالفت مهاجرت من و دخترم بود و به همین خاطر با او درگیر بودم. اما هرگز راضی به مرگش نبودم. من پولی به فرهاد و اردلان نداده بودم تا شوهرم را بکشند. من بعد از مرگ شوهرم بیش از ۲۵۰ میلیون تومان هزینه کفن و دفن کردم. اگر شوهرم را دوست نداشتم و به مرگش راضی بودم هرگز چنین پولی را خرج نمیکردم. من اتهامم را قبول ندارم.
سپس وکیل فرشاد برخاست و گفت:تحقیقات درباره این پرونده تکمیل نشده است. موکلم و همدستش جثه ضعیفی دارند و به همین خاطر نتوانستهاند مقابل فرهاد مقاومت کنند. وقتی فرهاد از جایش بلند شده موکلم ترسیده و گریخته است. او میگوید مرد آشنا که مقابل در بوده مرد ثروتمند را کشته است. از این رو تقاضا دارم تا تحقیقات درباره ادعای موکلم تکمیل شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به ایراداتی که وکیل متهم مطرح کرده بود پرونده را با دادسرا برگرداندند تا با تکمیل تحقیقات، متهمان بار دیگر از خود دفاع کنند.
با تکمیل تحقیقات و در حالی که سرنخی برای اثبات ادعای دو متهم مبنی بر حضور مرد آشنا مقابل در به دست نیامده بود دو متهم بار دیگر از خود دفاع کردند. این در حالی بود که رویا با قرار وثیقه آزاد شد.
در ابتدای جلسه مادر قربانی گفت: اختلافهای پسر و عروسم از دو سال قبل شروع شده بود. عروسم میخواست خانه و ماشین را از پسرم بگیرد و جدا شود. ولی، چون پسرم او را طلاق نداد با نقشه پسرم را کشت. من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و قصاص میخواهم. اما نوهام که حالا ۱۹ سال دارد در دادگاه حاضر نشده و درخواستش را مطرح نکرده است.
سپس اردلان ۶۰ ساله روبه روی قضات ایستاد گفت: رویا صاحب یک شرکت بیمه بود. من به آنجا رفته بودم تا خودم را بیمه عمر کنم. اما او گفت به خاطر شرایط سنیام بیمه عمر برایم مناسب نیست. او پیشنهاد قتل شوهرش را مطرح کرد و گفت حاضر است ۵۰۰ میلیون تومان به من بدهد.
وی ادامه داد:، چون جثه کوچکی دارم به او گفتم به تنهایی نمیتوانم شوهرش را بکشم. او هم گفت یک همدست پیدا کنم. من از دوستم فرشاد که راننده تاکسی اینترنتی بود کمک خواستم و قرار شد ۴۰ میلیون تومان به او بدهم. اگر چه رویا فقط ۴۰ میلیون تومان به ما پول داد و ما را گرفتار کرد.
وی درباره نحوه قتل گفت: رویا گفته بود شوهرش مرد فاسدی است. او زنان را به تله میاندازد و آزار میدهد و از آنها فیلم میگیرد. ما آنجا رفته بودیم تا با مقتول صحبت کنیم دست از این رفتار بردارد که با او درگیر شدیم.
قاضی گفت: اگر قصد صحبت کردن داشتید چرا پنهانی وارد خانه قربانی شدید؟
متهم:ما قصد قتل نداشتیم. وقتی با هم درگیر شدیم تسمه ساچمهای پرده را دور گردنش پیچیدیم تا بی حال شد و وقتی از خانه بیرون آمدیم او هنوز نفس میکشید.
فرشاد وقتی در جایگاه ویزه ایستاد ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت: به محض اینکه وارد خانه فرهاد شدیم او از دیدن ما شوکه شد. ما ویسهای همسرش را برایش گذاشتیم تا بداند از سوی همسرش آمدهایم. او بعد از شنیدن صدای همسرش شوکه بود که اردلان تسمه ساچمهای را دور گردنش پیچید. اما وقتی از خانه بیرون آمدیم او هنوز زنده بود.
قاضی گفت: شواهد نشان میدهد قربانی غافلگیر شده و به محض ورود به خانه مورد حمله قرار گرفته است. حتی کیسه مرغهایی که از خانه مادرش آورده بود کنارش رها شده، چطور مدعی هستی ویسها را برای او گذاشتی؟
که متهم پاسخ داد: من ویسها را برایش گذاشتم تا بداند همسرش ما را اجیر کرده است.
با مطرح شدن ماجرای ویسها قضات ادامه دادگاه را به بعد موکول کردند.
در سومین جلسه رسیدگی به این پرونده بار دیگر مادر مقتول درخواست قصاص را مطرح کرد.
سپس اردلان روبهروی قضات ایستاد و گفت: قبول دارم من تسمه پرده را دور گردن فرهاد پیچیدم و، چون او تقلا میکرد فرشاد دست و پایش را گرفت.
فرشاد نیز اتهام مشارکت در قتل را نپذیرفت و گفتک من فقط دست و پای قربانی را گرفتم و در مرگ او دخالتی نداشتم.
سپس رویا در جایگاه ویژهای ایستاد و گفت: همسرم با زنهای زیادی رابطه پنهانی داشت و من به همین خاطر با او اختلاف داشتم. اختلاف ما سر این موضوع شدت گرفته بود. چند روز قبل از این ماجرا در پارکینگ سوار ماشینم شدم تا به محل کارم بروم که یک مرد غریبه در ماشین را باز کرد و روی صندلی شاگرد نشست. او که عصبانی بود راز سیاهی را برایم برملا کرد و گفت همسرم به خواهر او تجاوز کرده. او من و شوهرم را تهدید کرد. از شنیدن حرفهای مرد غریبه حالم بد شد و به همین خاطر نقشه قتل شوهرم را کشیدم و از اردلان کمک خواستم. شوهرم مرد فاسدی بود.
با پایان دفاعیات متهمان قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده اردلان را به قصاص محکوم کردند.
فرشاد از اتهام مشارکت در تبرئه و به خاطر معاونت در جنایت به ۲۰ سال زندان و پرداخت دیه به خاطر جراحتهای غیر منتهی به قتل محکوم شد. رویا نیز به ۲۰ سال زندان محکوم شد. / رکنا