به گزارش صد آنلاین، از اوایل تابستان امسال، گزارش سرقت های سریالی به پلیس آگاهی تهران اعلام شد. آنطور که مالباخته ها می گفتند، زمانی که به سفر یا مهمانی رفته بودند، سارقان به خانه هایشان دستبرد زده بودند. اما نکته عجیب ماجرا این بود که هیچ گونه تخریبی صورت نگرفته و به نظر می رسید سارقان به راحتی و با در اختیار داشتن دسته کلید وارد خانه ها شدند.
این مسئله، فرضیه سرقت از سوی آشنا را قوت می بخشید تا اینکه در بررسی دوربین های مداربسته چهره یک زن و ۳ مرد به دست آمد. اما زن جوان ماسک به صورت داشت و ۳ مرد کلاه و نقاب مشکی. به همین دلیل صورت هایشان قابل شناسایی نبود تا اینکه ماموران در ادامه بررسی های خود متوجه شدند که زن جوان در برخی از سرقت ها، سوار بر یک خودروی پژو بوده است. همین کافی بود تا راننده پژو دستگیر شود.
او گفت: من راننده اینترنتی هستم که چندی قبل زنی به نام شیوا را سوار ماشینم کردند. او سر صحبت را با من باز کرد و قرار شد هر وقت خواست جایی برود، من او را برسانم و دستمزدم را بگیرم. وی ادامه داد: من، خبر نداشتم او سارق است. چون به من میگفت مهمان خانه دوست یا اقوامش است و من او را به مقصد می رساندم و بعد می رفتم. با اطلاعاتی که راننده اینترنتی در اختیار پلیس قرار داد، شیوا زن جوان دستگیر شود. او اعتراف کرد که با همدستی ۳ مرد خلافکار، به خانه های طعمه خود دستبرد می زدند و اموال قیمتی را به سرقت می برند. اعضای این گروه برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
آشنایی در جشن تولد
سرکرده گروه، شیوا نام دارد و ۲۵ ساله است. او در یک جشن تولد با ۳ مرد تبهکار آشنا شد و از آن پس تصمیم گرفتند به خانه های اعیانی دستبرد بزنند.
انگیزه ات از تشکیل باند سرقت چه بود؟
زندگی راحت و بدون دغدغه. دلم می خواست پولدار شوم و در رفاه کامل زندگی کنم.
چه شد که ایده سرقت به ذهنت خطور کرد؟
یک شب رفته بودم جشن تولد. در آنجا با ۳ مرد آشنا شدم که می گفتند سابقه سرقت منزل دارند. همان شب به سرم زد که با همدستی آنها، خانه های افراد پولدار را خالی کنیم. از سوی دیگر تصور می کردم که شاکیان از ترس آبروریزی شکایت نمی کنند.
از جزییات نقشه ای که کشیدی بگو؟
در اینستاگرام با مردان پولدار آشنا شدم. با آنها قرار می گذاشتم و در فرصتی مناسب، دسته کلید آنها را سرقت می کردم. سپس آمار زندگی شان را می گرفتم و شبی که می دانستم سفر یا مهمانی هستند، با ۳ مرد خلافکار همراه می شدم تا نقشه سرقت را عملی کنیم.
چه چیزهایی سرقت می کردید؟
مانند همه سارقان منزل هرچه اموال قیمتی بود را برمی داشتم. پول، طلا، سکه، تابلو فرش و... و.
با اموال سرقتی چه می کردی؟
اکثر مواقع، خودم وظیفه فروش اموال قیمتی را به عهده می گرفتم اما اصلا فکرش را نمی کردم که دستگیر شویم.
چرا؟
چون با خودم می گفتم که اگر مالباخته ها مرا بشناسند هرگز از ترس آبرویشان مرا لو نمی دهند. از سوی دیگر مردان خلافکار که سابقه دار بودند، تمام صورت هایشان را با ماسک و نقاب می پوشاندند اما یک اشتباه کار دستم داد. اصلا حواسم به شماره پلاک خودروی اینترنتی نبود که موجب شد دست من و همدستانم رو شود./ همشهری آنلاین