با شناسایی هویت جسد، کارآگاهان به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند؛ خانواده مقتول در اظهارات خود عنوان داشتند: " مقتول هر روز صبح ساعت 09:30 به مغازه اش می رفت و ساعت 13:00 برای صرف نهار به خانه می آمد ؛ در مورخه 25/10/1395 طبق روال هر روز منتظر آمدن وی بودیم اما از او خبری نشد ؛ پاسخگوی تماس های مکرر ما نیز نشد !!! .
حدودا ساعت 17:00 به مغازه طلافروشی رفتیم که متوجه باز بودن درب مغازه ، بهم ریختگی داخل مغازه و سرقت تمامی طلاجات داخل گاوصندوق و ویترین مغازه شدیم".کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با انجام تحقیقات میدانی از محل کشف جسد ، موفق به شناسایی یکی از کارگران خدمات شهرداری شدند که بنا بر اظهاراتش به همکاران خود ، در ساعات پایانی شبِ مورخه 26/10/1395 به احدی از کسبه محل جهت بسته ی خون آلود به داخل سطل زباله کمک کرده بود.با شناسایی این کارگر خدماتی ، بلافاصله تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت ، کارگر خدماتی مذکور در اظهاراتش عنوان داشت : "در حال نظافت خیابان بودم که صاحب بنگاه املاکی از من جهت انتقال یک بسته پیچیده شده با چادر خودرو به داخل سطل زباله درخواست کمک کرد ؛ پس از انتقال بسته به داخل سطل زباله ، متوجه ی خونی بودنش شدم . زمانیکه علت از صاحب بنگاهی جویا شدم ، وی عنوان داشت که مسأله مهمی نیست .
بدون آنکه به موضوع اهمیتی بدهم ، به سراغ کارِ نظافت خیابان رفته و صاحب بنگاه املاک نیز پس از دادن مقداری انعام به بنده ، محل را ترک کرد ".با توجه به اظهارات کارگر خدماتی ، کارآگاهان اداره دهم اقدام به شناسایی بنگاه املاک ... کرده با اخذ دستور قضایی از بازپرس پرونده که شخصا در محل جنایت حضور داشت ، وارد بنگاه املاک شده و با آثار جنایت روبرو شدند.
در بررسی محل جنایت ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مغازه ی بنگاه املاک مجهز به دوربین مداربسته است که بلافاصله تصاویر دوربین مداربسته ی مغازه مورد بررسی قرار گرفت .در بررسی تصویر بدست آمده از دوربین های مداربسته ، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که قتل توسط صاحب بنگاه املاک بنام "هادی . چ" ( 40 ساله ) صورت گرفته و این شخص پس از ورود مقتول به داخل بنگاه ، به او حمله ور شده و اقدام به بستن وی بر روی یک صندلی نموده و او را مورد آزار و اذیت بدنی قرار می دهد.در ادامه تحقیقات پلیسی ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که متهم پرونده ( هادی . چ ) پس از سرقت طلاجات داخل مغازه طلافروشی مقتول ، مقادیری از طلاجات مسروقه را جهت فروش به یک طلافروشی در منطقه افسریه برده و با استفاده از فاکتورهای فروش متعلق به مغازه طلافروشی مقتول ، اقدام به فروش آنها به مبلغ 35 میلیون تومان نموده و در ادامه یک دستگاه خودرو پژو پرشیا سفید رنگ به شماره انتظامی ایران 22/ ***س52 خریداری نموده است.دستگیری "هادی . چ" در شرایطی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داشت که "هادی . چ" بلافاصله پس از ارتکاب جنایت ، از محل سکونتش واقع در خیابان نیروی هوایی متواری شده بود ؛ در چنین شرایطی ، کارآگاهان اداره دهم آگاهی با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی محل تردد خودرو پژو پرشیا خریداری شده توسط "هادی . چ" در محدوده خیابان نامجو شده ، این محل را تحت مراقبت نامحسوس خود قرار داده و سرانجام در ساعت 22:00 مورخه 16/11/1395 موفق به دستگیری وی شدند ؛ در همان لحظه دستگیری متهم و در بازرسی از صندوق عقب خودرو پژو پرشیا ، کارآگاهان موفق به کشف مقادیر دیگری از طلاجات سرقت شده از مغازه طلافروشی مقتول شدند."هادی . چ" که چاره ای جز اعتراف نداشت ، صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد ؛ وی در اظهارات اولیه عنوان داشت : " از حدود سه ماه پیش و بواسطه بدهی 300 میلیون تومانی ، نقشه سرقت از طلافروشی مقتول را در ذهن خود آماده کرده بودم . طی این مدت ، در چندین نوبت به طلافروشی مقتول رفته و حتی در این مدت او را تحت نظر قرار داشتم و ساعت های حضورش را در مغازه بدست آورده بودم.سرانجام در روز شنبه مورخه 25/10/1395 تصمیم به سرقت طلافروشی گرفتم ؛ ساعت 13:00 ، مقتول طبق روال هر روز اقدام به بستن مغازه اش کرد ؛ مقتول سوار ماشین شخصی خود شد و من نیز با خودرو پژو پرشیا شخصی ام او را تعقیب کردم ؛ در خیابان مسیل جاجرود بود که ماشین خود را به عقب ماشین مقتول کوبیدم ؛ پس از ایجاد تصادف ساختگی ، به بهانه پرداخت خسارت از مقتول دعوت کردم تا دو نفری به مغازه من برویم ؛ ماشین خودم را در همان خیابان مسیل جاجرود پارک نموده و با خودروی مقتول به سمت بنگاه املاک حرکت کردیم.
در نزدیکی بنگاه ، ماشین مقتول را پارک نموده و داخل بنگاه شدیم ؛ به محض ورود به داخل بنگاه ، با کنترل ( ریموت ) اقدام به پائین آوردن کرکره نموده و پس از بسته شدن کرکره ی مغازه ، به سمت مقتول حمله ور شدم . مقتول شوکه شده بود و قادر به انجام هیچ کاری نبود ؛ با استفاده از قدرت جسمانی خود ، مقتول را روی صندلی فلزی داخل مغازه بسته و برای گرفتن رمز گاوصندوق او را تحت فشار قرار دادم ؛ مقتول اظهار نمود که گاوصندوق داخل طلافروشی از نوع رمز دار نیست . پس از بستن دهان و بینی مقتول ( مجاری تنفسی ) به مغازه مقتول رفته و اقدام به سرقت تمامی طلاجات داخل طلافروشی کردم ؛ فردای سرقت به سراغ مقتول رفته و دیدم که او مرده است. قصد داشتم تا ابتدا جسد را داخل صندوق عقب خودرو مقتول قرار دهم اما صندوق عقب خودرو کوچک بود ؛ به همین علت جسد را از ناحیه هر دو پا مثله کرده اما در ادامه تصمیمم جهت انتقال جسد با خودرو تغییر پیدا کرد ؛ قسمت های بریده شده ی جسد را داخل بسته ای قرار داده و با استفاده از تاریکی شب ، آنها را به سطل زباله شهرداری منتقل کردم ؛ ماشین مقتول را برداشته و از محل دور شدم؛ برای تهیه ماشین جدید ، قسمتی از طلاجات را در منطقه افسریه فروختم اما با این وجود و پس از گذشت چند روز دستگیر شدم ".سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی هران بزرگ ، با اعلام خبر کشف دو دستگاه خودرو متعلق به متهم و مقتول در محدوده خیابان مسیل جاجرود ، در پایان این خبر عنوان داشت: " متهم جهت ارائه توضیحات به مقام محترم قضایی ، در مورخه 17/11/1395 به دادسرای امور جنایی اعزام ، بازپرس محترم پرونده با توجه به دلایل و شواهد بدست آمده از محل ارتکاب جنایت و نهایتا اعترافات صریح متهم ، اقدام به صدور قرار بازداشت موقت نمود و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
منبع: روزنامه ایران