به گزارش صد آنلاین،او بعد از 20 سال زندگی مشترک تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود. هانیه درباره دلیل این جدایی میگوید.
*چطور با شوهرت آشنا شدی؟
ما هر دو در یک خانواده ایرانی در خارج از کشور زندگی میکردیم. پدر من در آلمان مغازهدار بود و پدر امیرحسین هم مهندس بود. ما با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.
*چرا به ایران برگشتید؟
وقتی به ایران برگشتیم، نامزد بودیم. اول من برگشتم. در ایران مادربزرگی داشتم که خیلی دوستش داشتم. وقتی بچه بودم از من مراقبت کرده بود شنیدم. او مریض است و آلزایمر گرفته است. به ایران آمدم تا از مادربزرگم مراقبت کنم که امیرحسین هم به ایران آمد. با هم مدتی را در ایران مراقب مادربزرگ من بودیم و بعد هم دیگر در ایران ماندیم.
*در ایران فامیل دارید؟
چند نفری هستند ولی کلا فامیل زیادی نداریم. خانوادههایمان در آلمان زندگی میکنند.
*چرا برنگشتید؟
ایران کشور من است. من در ایران ماندم و زندگی خوبی داشتم. خانه مادربزرگم بود و ماشین و درآمد خوب هم داشتیم. من مدرس زبان آلمانی شدم و امیرحسین هم مهندس بود و در یک شرکت کار میکرد.
*بچه دارید؟
بله یک پسر داریم.
*چرا میخواهید طلاق بگیرید
حالا که به میانسالی رسیدیم امیرحسین تصمیم گرفته برود. میگوید پسرمان در آلمان زندگی بهتری دارد اما من در ایران احساس خوشبختی بیشتری دارم و میتوانم به آلمان هم رفت و آمد کنم به همین خاطر هم میخواهم بمانم. امیرحسین میگوید سالها به خاطر من در ایران زندگی کرده و حالا نوبت من است که به آلمان بروم اما من قبول نکردم و میخواهم از او جدا شوم.
*تنها میخواهی چه کنی؟
مهم این است که من در ایران احساس آرامش بیشتری دارم. زندگی در آلمان من را کلافه و اذیت میکند./ اعتماد آنلاین